پرش به محتوا

رساله نوریه در عالم مثال: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'مى‏شود' به 'می‌شود'
جز (جایگزینی متن - 'ه‏اند' به 'ه‌‏اند')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'مى‏شود' به 'می‌شود')
خط ۵۱: خط ۵۱:
عالم مثال داراى مراتب و درجات متفاوت است از جهت قوّت وجودى و نورانیت، که اولین جسم صادر از عقل، واسطه ظهور و نزول فیض از حق، الطف و اشرف و آخرین مرتبه عالم مثال، به‏واسطه بعد از منبع نور، انزل و اضعف درجات عالم مثال است که با قید یک درجه از تنزل همان موجود مادى جسمانى است‏»<ref>ر.ک: مقدمه بر چاپ دوم، ص5</ref>‏. ‏
عالم مثال داراى مراتب و درجات متفاوت است از جهت قوّت وجودى و نورانیت، که اولین جسم صادر از عقل، واسطه ظهور و نزول فیض از حق، الطف و اشرف و آخرین مرتبه عالم مثال، به‏واسطه بعد از منبع نور، انزل و اضعف درجات عالم مثال است که با قید یک درجه از تنزل همان موجود مادى جسمانى است‏»<ref>ر.ک: مقدمه بر چاپ دوم، ص5</ref>‏. ‏


از قائلان به عالم مثال که از مراتب آن به مثال و برزخ نزولى و نیز از آن تعبیر به مثل معلّقه (یعنى غیر حالّ در ماده جسمانى) نموده است، شیخ اشراق و رئیس حکماى اشراقیه در اسلام است که نام او به نقل شارح «حكمة الإشراق» علامه شیرازى، «ابوالفتوح عمر بن‏ محمد سهروردى» است که از نوابغ دوران محسوب مى‏شود و به قول خود برخى از آثار نفیس خود را در دوران صباوت تألیف نموده است<ref>ر.ک: همان، ص11-10</ref>‏.  
از قائلان به عالم مثال که از مراتب آن به مثال و برزخ نزولى و نیز از آن تعبیر به مثل معلّقه (یعنى غیر حالّ در ماده جسمانى) نموده است، شیخ اشراق و رئیس حکماى اشراقیه در اسلام است که نام او به نقل شارح «حكمة الإشراق» علامه شیرازى، «ابوالفتوح عمر بن‏ محمد سهروردى» است که از نوابغ دوران محسوب می‌شود و به قول خود برخى از آثار نفیس خود را در دوران صباوت تألیف نموده است<ref>ر.ک: همان، ص11-10</ref>‏.  
   
   
رساله حاضر، اثر نفیسى است از فاضل کامل، بهائى لاهیجى که در عالم مثال نوشته شده است. مسئله عالم برزخ و مثال، یکى از مباحث مهم فلسفى و عرفانى و کلامى است که از قدیم‎الایام مورد بحث و تحقیق واقع شده است. قبل از ارسطو، دوران افلاطون و قبل از او سقراط و نیز قبل از سقراط و همچنین در ایران باستان جمع زیادى از حکماى فرس معتقد به عوالم سه‏گانه بوده‌‏اند. عالم ماده و اجسام مادى، یعنى دار حرکات و متحرکات و عالم کون و فساد و عالم مثال و برزخ، یعنی عالم اشباح مثالیه و اجسام برزخى که داراى شکل و مقدارند، ولى از ماده و استعداد و جهت قبولِ تابع هیولى و متفرع بر ماده و حرکت، مبرا و معرا مى‏باشند<ref>ر.ک: مقدمه‎ای بر رساله نوریه لاهیجی، ص43</ref>‏.
رساله حاضر، اثر نفیسى است از فاضل کامل، بهائى لاهیجى که در عالم مثال نوشته شده است. مسئله عالم برزخ و مثال، یکى از مباحث مهم فلسفى و عرفانى و کلامى است که از قدیم‎الایام مورد بحث و تحقیق واقع شده است. قبل از ارسطو، دوران افلاطون و قبل از او سقراط و نیز قبل از سقراط و همچنین در ایران باستان جمع زیادى از حکماى فرس معتقد به عوالم سه‏گانه بوده‌‏اند. عالم ماده و اجسام مادى، یعنى دار حرکات و متحرکات و عالم کون و فساد و عالم مثال و برزخ، یعنی عالم اشباح مثالیه و اجسام برزخى که داراى شکل و مقدارند، ولى از ماده و استعداد و جهت قبولِ تابع هیولى و متفرع بر ماده و حرکت، مبرا و معرا مى‏باشند<ref>ر.ک: مقدمه‎ای بر رساله نوریه لاهیجی، ص43</ref>‏.
خط ۵۹: خط ۵۹:
مبنى بر قیاسات عقلى و دلایل جعلى که اساس ضعیف البنیان جلّ آن، بل کل آن بر لاف و گزاف است نساخته‌‏اند، چنین دیده و دانسته‌‏اند که روح بى‏جسد نمى‏تواند بود. لهذا چون از بدن اسطقسى و کالبد آخشیجى مفارقت جوید، او را جسدى شبحى و هیکلى مثالى در عالم اشباح باشد که متعلق می‎شود به وى إلى أن يقوم الساعة»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>‏.
مبنى بر قیاسات عقلى و دلایل جعلى که اساس ضعیف البنیان جلّ آن، بل کل آن بر لاف و گزاف است نساخته‌‏اند، چنین دیده و دانسته‌‏اند که روح بى‏جسد نمى‏تواند بود. لهذا چون از بدن اسطقسى و کالبد آخشیجى مفارقت جوید، او را جسدى شبحى و هیکلى مثالى در عالم اشباح باشد که متعلق می‎شود به وى إلى أن يقوم الساعة»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>‏.
   
   
سپس در اشراق اول، عالم برزخ را این‎گونه توصیف می‎کند: «بباید دانست که عرفا از مشاهدات خود چنین دیده‌‏اند که: برزخى که میان غیب و شهادت واقع است، غیر برزخى است که ارواح بعد از مفارقت نشئه دنیا در آن خواهند بود و صور جمیع اعمال و اخلاق حسنه و سیئه که در نشئه دنیا کسب کرده‌‏اند، چنان‎که در آیات و احادیث وارد شده، در آنجا باشد و گفته‌‏اند که: برزخى که روح بعد از مفارقت بدانجا منتقل مى‏شود، برزخى است که میان ارواح و اجساد است<ref>ر.ک: همان، ص174</ref>‏.
سپس در اشراق اول، عالم برزخ را این‎گونه توصیف می‎کند: «بباید دانست که عرفا از مشاهدات خود چنین دیده‌‏اند که: برزخى که میان غیب و شهادت واقع است، غیر برزخى است که ارواح بعد از مفارقت نشئه دنیا در آن خواهند بود و صور جمیع اعمال و اخلاق حسنه و سیئه که در نشئه دنیا کسب کرده‌‏اند، چنان‎که در آیات و احادیث وارد شده، در آنجا باشد و گفته‌‏اند که: برزخى که روح بعد از مفارقت بدانجا منتقل می‌شود، برزخى است که میان ارواح و اجساد است<ref>ر.ک: همان، ص174</ref>‏.


وی دلیل انکار عالم مثال توسط فلاسفه مشاء را این‎طور توضیح می‎دهد: فلاسفه مشائین چون انفکاک بین صورت و ماده را محال و از دائره امکان بیرون شمرده‌‏اند، انکار عالم مثال که صورت بدون ماده است نموده‌‏اند و چون حکم مشهدى و موطنى غیر مشهدى دیگر است، چنان‎که حکما افتراق میان هیولى و صورت را در موطن خارج جایز ندانسته، در ذهن این انفکاک را قائل شده‌‏اند و صور جواهر قائم به ذوات را در مشعر ذهن، عرض قائم به غیر مى‏دانند<ref>ر.ک: همان، ص178</ref>‏.  
وی دلیل انکار عالم مثال توسط فلاسفه مشاء را این‎طور توضیح می‎دهد: فلاسفه مشائین چون انفکاک بین صورت و ماده را محال و از دائره امکان بیرون شمرده‌‏اند، انکار عالم مثال که صورت بدون ماده است نموده‌‏اند و چون حکم مشهدى و موطنى غیر مشهدى دیگر است، چنان‎که حکما افتراق میان هیولى و صورت را در موطن خارج جایز ندانسته، در ذهن این انفکاک را قائل شده‌‏اند و صور جواهر قائم به ذوات را در مشعر ذهن، عرض قائم به غیر مى‏دانند<ref>ر.ک: همان، ص178</ref>‏.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش