پرش به محتوا

شرح حكمة الإشراق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى‏پ' به 'می‌‏پ'
جز (جایگزینی متن - 'ه‏اى' به 'ه‏‌اى')
جز (جایگزینی متن - 'مى‏پ' به 'می‌‏پ')
خط ۴۶: خط ۴۶:
در قرن هفتم کتب فلسفى متعددى تألیف گشته‌‏اند، اما معدودى از آن‏ها شناخته شده و به چاپ رسیده‌‏اند که اثر حاضر، از جمله آنها می‌باشد. [[حکمة الإشراق|حكمة الإشراق سهروردى]] در قرن هفتم، به‌صورت یک نظام فلسفى سازگار و استوار بر اصول و قواعد اشراقى مشخص و متقن، رواج یافت و به‌عنوان روشى فلسفى جدا از فلسفه مشائى معروف گشت و علماى این قرن به فلسفه اشراقى بذل توجه خاصى ‏نمودند. چندین شرح بر متون اشراقى [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] نگاشته شده است که عبارتند از: «التنقيحات في شرح التلويحات» و «شرح حكمة الإشراق» از [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزورى]]؛ «التنقيحات في شرح التلويحات» از سعد بن منصور بن کمونه؛ «شرح حكمة الإشراق» از علامه قطب‌الدین شیرازى. اما مابین آنها تنها اثر قطب‌الدین شیرازى تاکنون به چاپ رسیده، ولى به‌استثنای «شرح حكمة الإشراق» [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزورى]]، نسخ خطى متعددى از شروح دیگر در کتابخانه‏‌هاى گوناگونى در سراسر جهان شناخته شده و در فهرست‏هاى نسخ خطى ذکر شده‌‏اند<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص18-‌19</ref>.
در قرن هفتم کتب فلسفى متعددى تألیف گشته‌‏اند، اما معدودى از آن‏ها شناخته شده و به چاپ رسیده‌‏اند که اثر حاضر، از جمله آنها می‌باشد. [[حکمة الإشراق|حكمة الإشراق سهروردى]] در قرن هفتم، به‌صورت یک نظام فلسفى سازگار و استوار بر اصول و قواعد اشراقى مشخص و متقن، رواج یافت و به‌عنوان روشى فلسفى جدا از فلسفه مشائى معروف گشت و علماى این قرن به فلسفه اشراقى بذل توجه خاصى ‏نمودند. چندین شرح بر متون اشراقى [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] نگاشته شده است که عبارتند از: «التنقيحات في شرح التلويحات» و «شرح حكمة الإشراق» از [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزورى]]؛ «التنقيحات في شرح التلويحات» از سعد بن منصور بن کمونه؛ «شرح حكمة الإشراق» از علامه قطب‌الدین شیرازى. اما مابین آنها تنها اثر قطب‌الدین شیرازى تاکنون به چاپ رسیده، ولى به‌استثنای «شرح حكمة الإشراق» [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزورى]]، نسخ خطى متعددى از شروح دیگر در کتابخانه‏‌هاى گوناگونى در سراسر جهان شناخته شده و در فهرست‏هاى نسخ خطى ذکر شده‌‏اند<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص18-‌19</ref>.


نظام‏هاى ساختمان‌یافته فلسفى همواره (در بیان چیستى) از مبانى منطق - ‌آنجا که این مبانى مربوط به اصول شناخت‌‏شناسى و علم معرفت مى‏‌شوند - ‌آغاز مى‏‌شود و پس از طرح مباحث منطق صورى و اصول طبیعى سرانجام به ساختمان فلسفه برین یا متافیزیک مى‏پردازند. فلسفه اشراق هم همین‌گونه است. نیز فلسفه اشراق، به معناى عام، همواره به موازات فلسفه ارسطویى حرکت مى‌کند و یا در بعضى مسائل فلسفى - ‌منطقى، با آن در تضاد است. لذا حکمت اشراق نخست از نظر «بیان» مبانى معرفت و توضیح روش و اصول شناخت واجد ارزش اساسى فلسفى است و با طرح مباحث منطقى و شناخت‏‌شناسانه در ارتباط با چیستى «معرفت» آغاز مى‏‌شود. برخى از این مسائل صرفا جزء منطق صورى مى‌‏باشند، مانند کوشش [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] براى قالب‌ریزى گزاره‏‌اى واحد به نام «قضیه ضرورية البتاتة»، که از آن بتوان کلیه گزاره‏‌هاى دیگر منطقى را استخراج نمود. نیز سعى [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] براى این مسئله صرفا صورى که اشکال دوم و سوم قیاس را از شکل اول استخراج کند و دیگر مسائل منطقى، مانند مسئله استفاده از «سور» و رابطه اجزاء با کل در اندراج، استغراق و غیره، که تماما توسط [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزورى]] به‌تفصیل در اثر حاضر بیان شده‌‏اند<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>.
نظام‏هاى ساختمان‌یافته فلسفى همواره (در بیان چیستى) از مبانى منطق - ‌آنجا که این مبانى مربوط به اصول شناخت‌‏شناسى و علم معرفت مى‏‌شوند - ‌آغاز مى‏‌شود و پس از طرح مباحث منطق صورى و اصول طبیعى سرانجام به ساختمان فلسفه برین یا متافیزیک می‌‏پردازند. فلسفه اشراق هم همین‌گونه است. نیز فلسفه اشراق، به معناى عام، همواره به موازات فلسفه ارسطویى حرکت مى‌کند و یا در بعضى مسائل فلسفى - ‌منطقى، با آن در تضاد است. لذا حکمت اشراق نخست از نظر «بیان» مبانى معرفت و توضیح روش و اصول شناخت واجد ارزش اساسى فلسفى است و با طرح مباحث منطقى و شناخت‏‌شناسانه در ارتباط با چیستى «معرفت» آغاز مى‏‌شود. برخى از این مسائل صرفا جزء منطق صورى مى‌‏باشند، مانند کوشش [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] براى قالب‌ریزى گزاره‏‌اى واحد به نام «قضیه ضرورية البتاتة»، که از آن بتوان کلیه گزاره‏‌هاى دیگر منطقى را استخراج نمود. نیز سعى [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] براى این مسئله صرفا صورى که اشکال دوم و سوم قیاس را از شکل اول استخراج کند و دیگر مسائل منطقى، مانند مسئله استفاده از «سور» و رابطه اجزاء با کل در اندراج، استغراق و غیره، که تماما توسط [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزورى]] به‌تفصیل در اثر حاضر بیان شده‌‏اند<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>.


شارح، در هر قسمت، پاره‌ای کوتاه از سخن [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را با عنوان «قوله»، ذکر می‌کند و سپس با عنوان «أقول» (در برخی از موارد «أقول» را نیاورده) به شرح آن می‌پردازد.
شارح، در هر قسمت، پاره‌ای کوتاه از سخن [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را با عنوان «قوله»، ذکر می‌کند و سپس با عنوان «أقول» (در برخی از موارد «أقول» را نیاورده) به شرح آن می‌پردازد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش