۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىگ' به 'میگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هاند' به 'هاند') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در بخشی از این رساله چنین میخوانیم: «وجود، چیزى است که به انضمام او بهسوى ماهیات، آثار مختصه به ماهیات مترتب شود بر آنها؛ یعنى وجود منشائیت آثار است که اگر ماهیت موجود نباشد، آثارش بر وى مترتب نشود و پس از موجود شدن به وجود، صاحب آثار شود؛ چنانچه ظاهر است که انسان معدوم، نه عالم است و نه جاهل، نه شاعر است نه کاتب، نه قادر است نه قائم، نه ماشى نه ضاحک و هکذا و پس از موجودیت، این آثار را دارا شود<ref>ر.ک: همان، ص153-152</ref>. | در بخشی از این رساله چنین میخوانیم: «وجود، چیزى است که به انضمام او بهسوى ماهیات، آثار مختصه به ماهیات مترتب شود بر آنها؛ یعنى وجود منشائیت آثار است که اگر ماهیت موجود نباشد، آثارش بر وى مترتب نشود و پس از موجود شدن به وجود، صاحب آثار شود؛ چنانچه ظاهر است که انسان معدوم، نه عالم است و نه جاهل، نه شاعر است نه کاتب، نه قادر است نه قائم، نه ماشى نه ضاحک و هکذا و پس از موجودیت، این آثار را دارا شود<ref>ر.ک: همان، ص153-152</ref>. | ||
«رساله معرفة النفس و معرفة الرب»، رسالهای به زبان فارسی است. نویسنده در این رساله، ایمان عوام را تقلیدی دانسته که: | «رساله معرفة النفس و معرفة الرب»، رسالهای به زبان فارسی است. نویسنده در این رساله، ایمان عوام را تقلیدی دانسته که: «شنیدهاند خدائى هست متّصف به صفات مذکوره و به زبان اقرار کرده و اصلاً به ذوق دل وى را ندانسته و تصدیق نکردهاند». وی معتقد است: «دانستن به ذوق قلبى موقوف است بر شناخت نفس ناطقه خود؛ زیراکه او نیز موصوف است به صفات مذکوره»، سپس اشاره میکند که دلائل بر ثبوت نفس ناطقه و اتصاف او به صفات مذکوره بسیار است که در این رساله به سهلترین و کوتاهترین آنها بسنده میشود<ref>ر.ک: همان، ص170-169</ref>. | ||
مدرس در این رساله، شش دلیل بر وجود نفس ناطقه اقامه کرده و در دلیل هفتم در اثبات بقای نفس ناطقه پس از مرگ مینویسد: «چنانکه معرفت ذات نفس ناطقه، ایمان تقلیدى را به خداى تعالى ایمان ذوقى میگرداند، معرفت بقاى او پس از مرگ بدن نیز ایمان تقلیدى را به احوال معاد از لذت و الم بعد از مفارقت بدن، ایمان ذوقى میگرداند و دلیل بر بقاى او بسیار است و بسیار مشکل، در فهم عوام درنمىآید، فأمّا در این رساله، ما چیزى را بیان کنیم که تو را از جمیع دلائل بىنیاز گرداند»<ref>ر.ک: همان، ص172</ref>. «پس چنانکه نفس ناطقه در حالت شیخى باقى است بىآن بدن، در حالت مرگ هم باقى است بىبدن. بعضى از فضلا گفتهاند هر چیزى که او قابل فناست، جهت هلاک، در خارج نیز اسباب و آلات و ادوات موضوعند؛ چنانکه جهت جنس حیوان، تیر و شمشیر و سایر مهلکات و نفس ناطقه چون جسم نیست، هلاک او با این اسباب و آلات متصوّر نیست و آن علاقه عدم فناى وى است»<ref>ر.ک: همان، ص173</ref>. | مدرس در این رساله، شش دلیل بر وجود نفس ناطقه اقامه کرده و در دلیل هفتم در اثبات بقای نفس ناطقه پس از مرگ مینویسد: «چنانکه معرفت ذات نفس ناطقه، ایمان تقلیدى را به خداى تعالى ایمان ذوقى میگرداند، معرفت بقاى او پس از مرگ بدن نیز ایمان تقلیدى را به احوال معاد از لذت و الم بعد از مفارقت بدن، ایمان ذوقى میگرداند و دلیل بر بقاى او بسیار است و بسیار مشکل، در فهم عوام درنمىآید، فأمّا در این رساله، ما چیزى را بیان کنیم که تو را از جمیع دلائل بىنیاز گرداند»<ref>ر.ک: همان، ص172</ref>. «پس چنانکه نفس ناطقه در حالت شیخى باقى است بىآن بدن، در حالت مرگ هم باقى است بىبدن. بعضى از فضلا گفتهاند هر چیزى که او قابل فناست، جهت هلاک، در خارج نیز اسباب و آلات و ادوات موضوعند؛ چنانکه جهت جنس حیوان، تیر و شمشیر و سایر مهلکات و نفس ناطقه چون جسم نیست، هلاک او با این اسباب و آلات متصوّر نیست و آن علاقه عدم فناى وى است»<ref>ر.ک: همان، ص173</ref>. |
ویرایش