۶٬۵۹۱
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «رساله «الطير» از جمله آثار عرفانى - اخلاقى بوعلى است كه به زبان عربى و در موضو...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
رساله | |||
رساله '''الطير''' از جمله آثار عرفانى - اخلاقى بوعلى است كه به زبان عربى و در موضوع گرفتار شدن روح آدمى به دام جسم، در اين دامگه خاكى و چگونگى رهايى از آن، نوشته شده است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
رساله، فاقد باببندى و فصلبندى است، ولى با قلمى اديبانه و در قالب تمثيل، تنظيم شده است. | رساله، فاقد باببندى و فصلبندى است، ولى با قلمى اديبانه و در قالب تمثيل، تنظيم شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
بوعلى، در آغاز رساله از ياران خود خواهش مىكند كه ماجراى دردناك وى را بشنوند و اندكى از بار غم او را بر دوش گيرند، سپس پندهايى را با زبان تشبيه و استعاره بيان مىكند، مانند: «همچون عقرب سلاح خويش را در پشت گيريد كه شيطان همواره از پشت به انسان حملهور مىشود. دل به لانه مبنديد كه پرندگان همواره در لانههاشان شكار مىشوند...»، آنگاه ماجراى خود را چنين شرح مىدهد: من و دستهاى از پرندگان با خيالى آسوده پرواز مىكرديم كه صدايى از پايين از لابهلاى علفزارها ما را فراخواند و ما كه دشتى خرم را در زير پاى خويش ديديم، بىهيچ گمان سويى فرود آمديم، ولى ديرى نگذشت كه دريافتيم اسير دام شدهايم. مدتها در دام مانديم و با آن خو گرفتيم، تا اينكه من روزى پرندگانى را در آسمان مشاهده كردم كه شاد و آزاد پرواز مىكردند، آنها را صدا زدم كه به من نزديك شوند... و از آنها راه رهايى را جويا شدم و آنها به من آموختند و من رها شدم، اما هنوز بقايايى از دام بر پايم بود، چنانكه بر پاى آن پرندگان نيز بود و بر باز كردن آن توانايى نداشتند... با آنها همراه شدم، از كوههاى بلند و سرسبز گذشتيم و به بارگاه پادشاهى دادگستر و صاحب كمال بار يافتيم و قصه خود را با او بازگفتيم و از او خواستيم تا بقاياى دام را از پاى ما بگشايد؛ او گفت: تنها، كسانى كه آن را بستهاند، مىتوانند بگشايند؛ من فرستادهاى را نزد آنها مىفرستم كه بقاياى دام را از پاى شما بردارند و شما را خوشنود نمايند... | بوعلى، در آغاز رساله از ياران خود خواهش مىكند كه ماجراى دردناك وى را بشنوند و اندكى از بار غم او را بر دوش گيرند، سپس پندهايى را با زبان تشبيه و استعاره بيان مىكند، مانند: «همچون عقرب سلاح خويش را در پشت گيريد كه شيطان همواره از پشت به انسان حملهور مىشود. دل به لانه مبنديد كه پرندگان همواره در لانههاشان شكار مىشوند...»، آنگاه ماجراى خود را چنين شرح مىدهد: من و دستهاى از پرندگان با خيالى آسوده پرواز مىكرديم كه صدايى از پايين از لابهلاى علفزارها ما را فراخواند و ما كه دشتى خرم را در زير پاى خويش ديديم، بىهيچ گمان سويى فرود آمديم، ولى ديرى نگذشت كه دريافتيم اسير دام شدهايم. مدتها در دام مانديم و با آن خو گرفتيم، تا اينكه من روزى پرندگانى را در آسمان مشاهده كردم كه شاد و آزاد پرواز مىكردند، آنها را صدا زدم كه به من نزديك شوند... و از آنها راه رهايى را جويا شدم و آنها به من آموختند و من رها شدم، اما هنوز بقايايى از دام بر پايم بود، چنانكه بر پاى آن پرندگان نيز بود و بر باز كردن آن توانايى نداشتند... با آنها همراه شدم، از كوههاى بلند و سرسبز گذشتيم و به بارگاه پادشاهى دادگستر و صاحب كمال بار يافتيم و قصه خود را با او بازگفتيم و از او خواستيم تا بقاياى دام را از پاى ما بگشايد؛ او گفت: تنها، كسانى كه آن را بستهاند، مىتوانند بگشايند؛ من فرستادهاى را نزد آنها مىفرستم كه بقاياى دام را از پاى شما بردارند و شما را خوشنود نمايند... | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
حكما، ادبا و عرفا توجهى شايان به اين رساله نمودهاند، چنانكه شهابالدين سهروردى آن را به فارسى ترجمه كرده و [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نيشابورى]] منطق الطير را در شرح آن سروده است. | |||
[[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش