پرش به محتوا

كشف الفضائح اليونانية و رشف النصايح الإيمانية: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> پرونده:NUR14481J1.jpg|بندانگشتی|كشف الفضائح اليونانية و رشف النصايح...» ایجاد کرد)
 
(لینک درون متنی)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR14481J1.jpg|بندانگشتی|كشف الفضائح اليونانية و رشف النصايح الإيمانية]]
[[پرونده:NUR14481J1.jpg|بندانگشتی|كشف الفضائح اليونانية و رشف النصايح الإيمانية]]
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
|+ |
|+  
|-
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|كشف الفضائح اليونانية و رشف النصايح الإيمانية
! نام کتاب!! data-type="bookName" |كشف الفضائح اليونانية و رشف النصايح الإيمانية
|-
|-
|نام های دیگر کتاب  
|نام های دیگر کتاب  
|data-type='otherBookNames'|
| data-type="otherBookNames" |
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
|data-type='authors'|[[سهروردي‌، عمر بن‌ محمد]] (نويسنده)
| data-type="authors" |[[سهروردی، عمر بن محمد]](نويسنده)
   
   
[[مناعي، عائشه يوسف]] (محقق)
[[مناعي، عائشه يوسف]] (محقق)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-
|-
|زبان  
|زبان  
|data-type='language'|عربي
| data-type="language" |عربي
|-
|-
|کد کنگره  
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BBR‎‏ ‎‏766‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏5  
| data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏BBR‎‏ ‎‏766‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏5  
|-
|-
|موضوع  
|موضوع  
|data-type='subject'|تصوف - دفاعيه‎ها و رديه‎ها  
| data-type="subject" |تصوف - دفاعيه‎ها و رديه‎ها  


فلسفه اسلامي - دفاعيه‌ها و رديه‌ها  
فلسفه اسلامي - دفاعيه‌ها و رديه‌ها  
خط ۲۹: خط ۲۹:
|-
|-
|ناشر  
|ناشر  
|data-type='publisher'|دار السلام  
| data-type="publisher" |دار السلام  
|-
|-
|مکان نشر  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|مصر - قاهره
| data-type="publishPlace" |مصر - قاهره
|-
|-
||سال نشر  
||سال نشر  
|ata-type='publishYear'|مجلد1: 1999م , 1420ق ,
| ata-type="publishYear" |مجلد1: 1999م , 1420ق ,
|-class='articleCode'
|- class="articleCode"


|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE14481AUTOMATIONCODE
| data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE14481AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
'''كشف الفضائح اليونانية و رشف النصايح الإيمانية''' اثر شهاب‎الدین عمر بن محمد سهروردی (متوفی 632ق)، کتابی است در رد فلسفه.
'''كشف الفضائح اليونانية و رشف النصايح الإيمانية''' اثر [[سهروردی، عمر بن محمد|شهاب‎الدین عمر بن محمد سهروردی]] (متوفی 632ق)، کتابی است در رد فلسفه.


تحقیق و تصحیح کتاب، به قلم رئيس دانشكده شريعت اسلامی قطر؛ عایشه یوسف مناعی صورت گرفته است.
تحقیق و تصحیح کتاب، به قلم رئيس دانشكده شريعت اسلامی قطر؛ عایشه یوسف مناعی صورت گرفته است.
خط ۵۰: خط ۵۰:


===اهمیت کتاب===
===اهمیت کتاب===
این کتاب پس از «عوارف المعارف»، از مهم‎ترین و معروف‎ترین آثار سهروردی است<ref>ر.ک: همان</ref>.
این کتاب پس از «عوارف المعارف»، از مهم‎ترین و معروف‎ترین آثار [[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی]] است<ref>ر.ک: همان</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۶۰: خط ۶۰:
مقدمه مؤلف، به موضوع ابواب کتاب، اشاره گردیده است<ref>مقدمه مؤلف، ص65</ref>.
مقدمه مؤلف، به موضوع ابواب کتاب، اشاره گردیده است<ref>مقدمه مؤلف، ص65</ref>.


این اثر سهروردی‎ پس‎ از‎ انتشار، در میان دانشیان و فاضلان سده هفتم و هشتم شهرت زیای یافت و پشتیبانان و مخالفان پیدا کرد‎. ضیاءالدین ابوالحسن مسعود بن محمود شیرازی از عالمان و مشایخ نام‎بردار سده هفتم (م 655) با این‎ اثر‎ سهروردی خصومت می‎ورزید و در کتابی به نام «كشف الأسرار الإيمانية و هتك الأستار الحطامية» در رد و جواب آن پرداخت؛ به‎طوری‎که پس از چندی آن کتاب را به دو رساله دیگر در خصوص حکمت‎ اسلام و عظمت شأن و شوکت حکمای مسلمان، مذیل کند یکی به نام «اشارات الواصلين» و دیگری «الرسالة الكنه»؛ اما همچنان که «تهافت التهافت» ابن رشد، هرگز نتوانست بر رونق و بازار «تهافت الفلاسفة» محمد‎ غزالی‎، اثری کاری و نابودکننده داشته باشد، ردیه مسعود شیرازی نیز نتوانست از شهرت و رونق اثر حاضر بکاهد، چنانچه در سده هشتم، به قول معین‎الدین یزدی «از میامن دولت‎ محمدی‎ و صفای نیت مؤلف، شهرت و قبول این کتاب هم‎عنان صبا، به آفاق رسیده و با انوار خورشید به اطراف اقالیم مشهور، مذکور گشته، اهل‎دل را انیس روح‎افزای‎ شد‎ ‎و سالکان راه حق را جلیس غم‎زدای آمد»<ref>ر.ک: هروی، نجیب مایل، ص66</ref>.
این اثر [[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی‎]] پس‎ از‎ انتشار، در میان دانشیان و فاضلان سده هفتم و هشتم شهرت زیای یافت و پشتیبانان و مخالفان پیدا کرد‎. ضیاءالدین ابوالحسن مسعود بن محمود شیرازی از عالمان و مشایخ نام‎بردار سده هفتم (م 655) با این‎ اثر‎ [[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی]] خصومت می‎ورزید و در کتابی به نام «كشف الأسرار الإيمانية و هتك الأستار الحطامية» در رد و جواب آن پرداخت؛ به‎طوری‎که پس از چندی آن کتاب را به دو رساله دیگر در خصوص حکمت‎ اسلام و عظمت شأن و شوکت حکمای مسلمان، مذیل کند یکی به نام «اشارات الواصلين» و دیگری «الرسالة الكنه»؛ اما همچنان که «تهافت التهافت» ابن رشد، هرگز نتوانست بر رونق و بازار «تهافت الفلاسفة» محمد‎ غزالی‎، اثری کاری و نابودکننده داشته باشد، ردیه مسعود شیرازی نیز نتوانست از شهرت و رونق اثر حاضر بکاهد، چنانچه در سده هشتم، به قول معین‎الدین یزدی «از میامن دولت‎ محمدی‎ و صفای نیت مؤلف، شهرت و قبول این کتاب هم‎عنان صبا، به آفاق رسیده و با انوار خورشید به اطراف اقالیم مشهور، مذکور گشته، اهل‎دل را انیس روح‎افزای‎ شد‎ ‎و سالکان راه حق را جلیس غم‎زدای آمد»<ref>ر.ک: هروی، نجیب مایل، ص66</ref>.


سهروردی در این کتاب کوشیده است که الهیات اسلامی، مسائل روح، نبوت، معاد و حشرونشر و صفات و اخلاق و افعال باری‎تعالی را‎ در‎ پانزده‎ باب و یک خاتمه، تبیین کند و بر‎ خواننده‎ گمراه که به مطالعه آراء فلاسفه می‎پردازد، پیدا سازد که انقطاع از علوم عقلی و تعلق به علوم اسلامی، سرمایه رستگاری‎ و درستکاری است. از آن روی که مؤلف بر علوم اسلامی‎ اعم‎ از علوم ظاهری و باطنی، تسلط کامل داشته، در این زمینه کاملاً موفق و فیروز است، ولیکن در نااستوار نمودن آراء فلاسفه‎ و ناپخته‎ نشان‎ دادن نکات فلسفی، بسیار ضعیف و حتی در حد یک نویسنده‎ مقلد است. با آنکه سهروردی از غزالی و آثار ضد فلسفی او، مانند «تهافت الفلاسفة» و «مقاصد الفلاسفة» تمتع یافته‎ و بهره‎ برده‎ است، ولی هرگز نتوانسته چون غزالی، یک‎یک از مباحث فلسفی‎ را‎ برشمارد و به رد و انکار آن‎ها بپردازد<ref>همان</ref>.
[[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی]] در این کتاب کوشیده است که الهیات اسلامی، مسائل روح، نبوت، معاد و حشرونشر و صفات و اخلاق و افعال باری‎تعالی را‎ در‎ پانزده‎ باب و یک خاتمه، تبیین کند و بر‎ خواننده‎ گمراه که به مطالعه آراء فلاسفه می‎پردازد، پیدا سازد که انقطاع از علوم عقلی و تعلق به علوم اسلامی، سرمایه رستگاری‎ و درستکاری است. از آن روی که مؤلف بر علوم اسلامی‎ اعم‎ از علوم ظاهری و باطنی، تسلط کامل داشته، در این زمینه کاملاً موفق و فیروز است، ولیکن در نااستوار نمودن آراء فلاسفه‎ و ناپخته‎ نشان‎ دادن نکات فلسفی، بسیار ضعیف و حتی در حد یک نویسنده‎ مقلد است. با آنکه [[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی]] از غزالی و آثار ضد فلسفی او، مانند «تهافت الفلاسفة» و «مقاصد الفلاسفة» تمتع یافته‎ و بهره‎ برده‎ است، ولی هرگز نتوانسته چون غزالی، یک‎یک از مباحث فلسفی‎ را‎ برشمارد و به رد و انکار آن‎ها بپردازد<ref>همان</ref>.


وی در این کتاب دو نوع شناخت را در مقابل‎ همدیگر‎ می‎گذارد‎: شناختی که از روی ایمان و اشراق است و به‎وسیله قلب تحصیل می‎گردد و شناختی‎ که‎ محل‎ اخذ آن عقل است -شناخت عقلانی و در واقع مؤلف کوشیده است که مناظره گونه‎ای‎ میان‎ انواع‎ دوگانه شناخت قلبی و عقلی- به وجود بیاورد و سعی کرده است که شناخت ایمانی را مستند‎ به‎ مواد مقبول اسلامی، همچون آیات قرآنی و احادیث نبوی و روایات مأثور و مروی سازد و شناخت عقلانی‎ را‎ در‎ حد شعار و به‎دوراز هرگونه اسناد به جزئیات دقایق فلسفی، سست و ناپخته بنماید‎. ازاین‎رو فلاسفه را با شنویه و دهریه و مجوس و صابئه و هرکسی که با ارتباط عقل به جست‎وجوی‎ الهیات‎ می‎روند، هم‎سیر و هم‎داستان می‎داند، به‎طوری‎که هرگز‎ به حقایق امر و فطرت و خلقت نائل نمی‎آیند<ref>همان</ref>.
وی در این کتاب دو نوع شناخت را در مقابل‎ همدیگر‎ می‎گذارد‎: شناختی که از روی ایمان و اشراق است و به‎وسیله قلب تحصیل می‎گردد و شناختی‎ که‎ محل‎ اخذ آن عقل است -شناخت عقلانی و در واقع مؤلف کوشیده است که مناظره گونه‎ای‎ میان‎ انواع‎ دوگانه شناخت قلبی و عقلی- به وجود بیاورد و سعی کرده است که شناخت ایمانی را مستند‎ به‎ مواد مقبول اسلامی، همچون آیات قرآنی و احادیث نبوی و روایات مأثور و مروی سازد و شناخت عقلانی‎ را‎ در‎ حد شعار و به‎دوراز هرگونه اسناد به جزئیات دقایق فلسفی، سست و ناپخته بنماید‎. ازاین‎رو فلاسفه را با شنویه و دهریه و مجوس و صابئه و هرکسی که با ارتباط عقل به جست‎وجوی‎ الهیات‎ می‎روند، هم‎سیر و هم‎داستان می‎داند، به‎طوری‎که هرگز‎ به حقایق امر و فطرت و خلقت نائل نمی‎آیند<ref>همان</ref>.


سهروردی می‎نویسد که: مقدمه و سررشته‎ فکری که فلاسفه‎ را‎ به گمراهی می‎کشاند این است که معتقدند «الواحد لا يصدر عنه الا الواحد» درحالی‎که‎ این نظرشان از چند جهت‎ باطل‎ است. دیگر از بدعت‎های شنیع‎ فلاسفه‎، به نظر سهروردی آن است که صانع پاک‎ را علة العلل نام‎ می‎نهند‎. وی این نظر را‎، شرک‎ و کفر و الحاد صرف می‎داند، زیرا که «علت به‎اصطلاح فلاسفه عبارت است از هر‎ چیزی‎ که امری از او صادر‎ شود چون‎ از‎ وجود علت به جمیع‎ اجزاء‎ تأثیر حاصل گردد و جمله معلول‎ واجب‎ الصدور بود؛ بنابراین معلول ثانی علت موجود معلول ثالث بود و به‎حسب وجود اثر، هیچ فرق‎ میان‎ موجود مبدأ ثانی نباشد. بنای همه معلولات‎ در‎ صفت مبدائی ایجاب‎ با‎ مبدأ‎ اول شریک باشند» و این‎ کفر است و شرک، شرکی که از شرک بت‎پرست هم با ابعادش گمراه‎کننده‎تر است<ref>همان</ref>.
[[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی]] می‎نویسد که: مقدمه و سررشته‎ فکری که فلاسفه‎ را‎ به گمراهی می‎کشاند این است که معتقدند «الواحد لا يصدر عنه الا الواحد» درحالی‎که‎ این نظرشان از چند جهت‎ باطل‎ است. دیگر از بدعت‎های شنیع‎ فلاسفه‎، به نظر [[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی]] آن است که صانع پاک‎ را علة العلل نام‎ می‎نهند‎. وی این نظر را‎، شرک‎ و کفر و الحاد صرف می‎داند، زیرا که «علت به‎اصطلاح فلاسفه عبارت است از هر‎ چیزی‎ که امری از او صادر‎ شود چون‎ از‎ وجود علت به جمیع‎ اجزاء‎ تأثیر حاصل گردد و جمله معلول‎ واجب‎ الصدور بود؛ بنابراین معلول ثانی علت موجود معلول ثالث بود و به‎حسب وجود اثر، هیچ فرق‎ میان‎ موجود مبدأ ثانی نباشد. بنای همه معلولات‎ در‎ صفت مبدائی ایجاب‎ با‎ مبدأ‎ اول شریک باشند» و این‎ کفر است و شرک، شرکی که از شرک بت‎پرست هم با ابعادش گمراه‎کننده‎تر است<ref>همان</ref>.


به نظر سهروردی‎، دیگر‎ از آراء ناپخته و گمراه‎کننده فلاسفه، آن است‎ که‎ به‎ موجبیت‎ ذات‎، قائل شدند و چون‎ به‎حکم «الفاسد يدعو‎ الی الفاسد»، فساد، فساد را می‎طلبد، بسیاری از آراء باطل دیگر از آنان سر زد. از آن‎ جمله‎ است قدم عالم که بنابراین عقیده، تقدم ذات حق بر عالم مقدم زمانی نیست، زیرا که معنی قدیم، عدم مسبوقیت است به‎حسب زمان و چون صانع بر مصنوع تقدم دارد فلاسفه از‎ تقدم‎ زمانی احتراز کردند و به تقدم ذاتی قائل شدند<ref>ر.ک: همان، ص66- 67</ref>.
به نظر [[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی]]‎، دیگر‎ از آراء ناپخته و گمراه‎کننده فلاسفه، آن است‎ که‎ به‎ موجبیت‎ ذات‎، قائل شدند و چون‎ به‎حکم «الفاسد يدعو‎ الی الفاسد»، فساد، فساد را می‎طلبد، بسیاری از آراء باطل دیگر از آنان سر زد. از آن‎ جمله‎ است قدم عالم که بنابراین عقیده، تقدم ذات حق بر عالم مقدم زمانی نیست، زیرا که معنی قدیم، عدم مسبوقیت است به‎حسب زمان و چون صانع بر مصنوع تقدم دارد فلاسفه از‎ تقدم‎ زمانی احتراز کردند و به تقدم ذاتی قائل شدند<ref>ر.ک: همان، ص66- 67</ref>.


روی اعتراضات سهروردی در این کتاب،‎ نه‎تنها با فلاسفه است بلکه بر ارباب هیئت و نجوم که با فلاسفه در مواردی اشتراک و تشابه دارند، نیز انتقاداتی دارد؛ اما مسلم است که سهروردی هرگز به رد آراء ریاضی و طبی و ارباب هیئت و نجوم نپرداخته بلکه جای‎جای در هندسه و حساب و ریاضی و طب، سخن گفته و تلاش کرده است که میان اقوال ارباب ریاضی و طب‎ و نجوم‎ و اخبار و روایات اسلامی را جمع کند؛ اما طعن زبان و سهم بیان سهروردی در این کتاب، بیشتر متوجه ابن‎سینا و فارابی است<ref>ر.ک: همان</ref>.
روی اعتراضات [[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی]] در این کتاب،‎ نه‎تنها با فلاسفه است بلکه بر ارباب هیئت و نجوم که با فلاسفه در مواردی اشتراک و تشابه دارند، نیز انتقاداتی دارد؛ اما مسلم است که [[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی]] هرگز به رد آراء ریاضی و طبی و ارباب هیئت و نجوم نپرداخته بلکه جای‎جای در هندسه و حساب و ریاضی و طب، سخن گفته و تلاش کرده است که میان اقوال ارباب ریاضی و طب‎ و نجوم‎ و اخبار و روایات اسلامی را جمع کند؛ اما طعن زبان و سهم بیان [[سهروردی، عمر بن محمد|سهروردی]] در این کتاب، بیشتر متوجه ابن‎سینا و فارابی است<ref>ر.ک: همان</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش