پرش به محتوا

الفارابي: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۴ دسامبر ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'طبيعي' به 'طبیعی'
جز (جایگزینی متن - 'طبيعي' به 'طبیعی')
خط ۶۱: خط ۶۱:
علوم نزد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هشت صنف است. وی در نظم آنها ترتیبی معین را رعایت کرده که آنها را در کتب «[[التنبيه علی سبيل السعادة]]»، «تحصيل السعادة»، «السياسات المدنية» و «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» آورده است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] معتقد است که هدف و غایت هر انسانی رسیدن به سعادت است و زمانی که به این هدف رسید برای رسیدن به ‎غایت و هدف دیگری سعی نمی‎کند. این سعادت، فطری نیست، بلکه اکتسابی است و متوقف بر تمییز نیکو است. نویسنده در ادامه اصناف علوم و معارف را برمی‎شمرد و جایگاه علم فلسفه را بیان می‎کند و می‎گوید به‎وسیله فلسفه انسان به سعادت می‎رسد زیرا این فلسفه است که مقصود از آن تحصیل جمیل است<ref>ر.ک: همان، ص25-24</ref>.
علوم نزد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هشت صنف است. وی در نظم آنها ترتیبی معین را رعایت کرده که آنها را در کتب «[[التنبيه علی سبيل السعادة]]»، «تحصيل السعادة»، «السياسات المدنية» و «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» آورده است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] معتقد است که هدف و غایت هر انسانی رسیدن به سعادت است و زمانی که به این هدف رسید برای رسیدن به ‎غایت و هدف دیگری سعی نمی‎کند. این سعادت، فطری نیست، بلکه اکتسابی است و متوقف بر تمییز نیکو است. نویسنده در ادامه اصناف علوم و معارف را برمی‎شمرد و جایگاه علم فلسفه را بیان می‎کند و می‎گوید به‎وسیله فلسفه انسان به سعادت می‎رسد زیرا این فلسفه است که مقصود از آن تحصیل جمیل است<ref>ر.ک: همان، ص25-24</ref>.


نویسنده در ادامه به علوم هشت‎گانه‎ای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] آنها را تصنیف کرده است اشاره می‎کند. آن علوم عبارتند از: «علم اللسان»، «علم المنطق»، «علم التعاليم»، «علم الطبيعي»، «علم الإلهي»، «علم المدني»، «علم الفقه» و «علم الكلام»<ref>ر.ک: همان، ص28-26</ref>.
نویسنده در ادامه به علوم هشت‎گانه‎ای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] آنها را تصنیف کرده است اشاره می‎کند. آن علوم عبارتند از: «علم اللسان»، «علم المنطق»، «علم التعاليم»، «علم الطبیعی»، «علم الإلهي»، «علم المدني»، «علم الفقه» و «علم الكلام»<ref>ر.ک: همان، ص28-26</ref>.


سعید زاید می‎گوید: [[فارابی، محمد بن محمد|معلم ثانی]] فلسفه را از دیگران فراگرفت؛ لکن او فلسفه‎ای را که یاد گرفته بود در چارچوبی متناسب با وضع محیطی خود قرار داد. او هرچند فلسفه را از [[ارسطو]]، افلاطون و افلوطین گرفته بود، لکن به آن صبغه و رنگ و لعاب اسلامی داد. فلسفه فارابی دارای ویژگی‎هایی است، از جمله اینکه دارای معالمی روشن و اهدافی محدود است. برخی از اجزای آن با بعضی دیگر ارتباط عمیق دارد و سازگاری در آن‎ها به چشم می‎خورد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در منطق و طبیعیات، [[ارسطو]]<nowiki/>یی و در اخلاق افلاطونی و در فلسفه مابعدالطبیعه افلوطینی است؛ اما قبل از هر چیزی او فیلسوفی است که به وحدت فلسفه ایمان دارد و مدافع آن در هر زمان است<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.
سعید زاید می‎گوید: [[فارابی، محمد بن محمد|معلم ثانی]] فلسفه را از دیگران فراگرفت؛ لکن او فلسفه‎ای را که یاد گرفته بود در چارچوبی متناسب با وضع محیطی خود قرار داد. او هرچند فلسفه را از [[ارسطو]]، افلاطون و افلوطین گرفته بود، لکن به آن صبغه و رنگ و لعاب اسلامی داد. فلسفه فارابی دارای ویژگی‎هایی است، از جمله اینکه دارای معالمی روشن و اهدافی محدود است. برخی از اجزای آن با بعضی دیگر ارتباط عمیق دارد و سازگاری در آن‎ها به چشم می‎خورد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در منطق و طبیعیات، [[ارسطو]]<nowiki/>یی و در اخلاق افلاطونی و در فلسفه مابعدالطبیعه افلوطینی است؛ اما قبل از هر چیزی او فیلسوفی است که به وحدت فلسفه ایمان دارد و مدافع آن در هر زمان است<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش