۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سازي' به 'سازی') |
جز (جایگزینی متن - 'طبيعي' به 'طبیعی') |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
#نويسنده مباحث كتاب «موسوعة مصطلحات الكندي» را از واژههاى «ابتداء مخارج النغم من حدّ الإمكان»، «إبداع»، «اتصال»، «اتصال القمر بالرأس و الذنب» و «اتصال القمر بزحل»<ref>متن كتاب، بخش اول، ص1</ref>، شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «تصعيد ماء الأترج» و «تصعيد ماء الآس»<ref>همان، ص42</ref> و «رؤيا»<ref>همان، ص80</ref> و... ادامه داده و با «يا» و «يبس» و «يقين»<ref>همان، ص190</ref> به پايان رسانده است. | #نويسنده مباحث كتاب «موسوعة مصطلحات الكندي» را از واژههاى «ابتداء مخارج النغم من حدّ الإمكان»، «إبداع»، «اتصال»، «اتصال القمر بالرأس و الذنب» و «اتصال القمر بزحل»<ref>متن كتاب، بخش اول، ص1</ref>، شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «تصعيد ماء الأترج» و «تصعيد ماء الآس»<ref>همان، ص42</ref> و «رؤيا»<ref>همان، ص80</ref> و... ادامه داده و با «يا» و «يبس» و «يقين»<ref>همان، ص190</ref> به پايان رسانده است. | ||
#:همچنين نويسنده مباحث كتاب «موسوعة مصطلحات الفارابي» را از واژههاى «ائتلاف و ارتباط»، «إبداع»، «إبداع الجزئي بدل الكلي»، «إبدال عرض الشيئ بدل الشيئ» و «أبديات و موجودات»<ref>متن كتاب، بخش دوم، ص1</ref> شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «اعتدال الأدباء»<ref>همان، ص65.</ref> و «تعقل»<ref>همان، ص150</ref> و «حركة | #:همچنين نويسنده مباحث كتاب «موسوعة مصطلحات الفارابي» را از واژههاى «ائتلاف و ارتباط»، «إبداع»، «إبداع الجزئي بدل الكلي»، «إبدال عرض الشيئ بدل الشيئ» و «أبديات و موجودات»<ref>متن كتاب، بخش دوم، ص1</ref> شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «اعتدال الأدباء»<ref>همان، ص65.</ref> و «تعقل»<ref>همان، ص150</ref> و «حركة طبیعیة»، «حركة نفسانية» و «حروب»<ref>همان، ص218</ref> ادامه داده و با «ينفعل»<ref>همان، ص715</ref> به پايان رسانده است. | ||
#يكى از ابتكارات نويسنده آن است كه در مقدمه فرهنگنامه اصطلاحات كندى، نمودارى در مورد مدلولهاى لفظ فلسفى ترسيم كرده است<ref>بخش اول، مقدمه كتاب، ص IXص</ref> | #يكى از ابتكارات نويسنده آن است كه در مقدمه فرهنگنامه اصطلاحات كندى، نمودارى در مورد مدلولهاى لفظ فلسفى ترسيم كرده است<ref>بخش اول، مقدمه كتاب، ص IXص</ref> | ||
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار كندى در مورد حسود چنين نوشته است: هر كسى كه از مالك شدن طبيعى مردم محزون شود، او حسود است؛ پس سزاوار است كه جانمان را با حسادت آلوده نسازیم؛ چونكه آن كاملترين شرارت است؛ زيرا كسى كه دوست دارد شرى به دشمنان برسد، دوستدار شرور است و هر كسى كه شر را دوست بدارد، خودش شرير است و...<ref>ر.ك: بخش اول، متن كتاب، ص70</ref> | #نويسنده به نقل از بعضى از آثار كندى در مورد حسود چنين نوشته است: هر كسى كه از مالك شدن طبيعى مردم محزون شود، او حسود است؛ پس سزاوار است كه جانمان را با حسادت آلوده نسازیم؛ چونكه آن كاملترين شرارت است؛ زيرا كسى كه دوست دارد شرى به دشمنان برسد، دوستدار شرور است و هر كسى كه شر را دوست بدارد، خودش شرير است و...<ref>ر.ك: بخش اول، متن كتاب، ص70</ref> |
ویرایش