پرش به محتوا

عقل و عشق یا مناظرات خمس: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(لینک درون متنی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:
'''عقل و عشق يا مناظرات خمس'''، از آثار حكيم و عارف و فقيه و شاعر و اديب مشهور، [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين على بن محمد تركه اصفهانى]] (770 - 835ق)، به زبان فارسى است و در ميان رسايل متعدد عقل و عشق كه در حوزه عرفان و ادب فارسى نگاشته شده، جايگاه ويژه‌اى دارد.
'''عقل و عشق يا مناظرات خمس'''، از آثار حكيم و عارف و فقيه و شاعر و اديب مشهور، [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين على بن محمد تركه اصفهانى]] (770 - 835ق)، به زبان فارسى است و در ميان رسايل متعدد عقل و عشق كه در حوزه عرفان و ادب فارسى نگاشته شده، جايگاه ويژه‌اى دارد.


اين كتاب، در سال 808ق، به‌اتمام رسيده است و در باره نام آن بايد گفت كه در فهرست‌هاى نسخ خطى معمولا به نام «عقل و عشق يا مناظرات خمس» مضبوط است و خود [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]]، به‌عنوان «كتاب مناظرات»، از آن ياد مى‌كند. به نظر مى‌رسد عنوان «عقل و عشق»، به سبب موضوع رساله و عناوين فصل‌ها، مشهورتر باشد. اين نام و نيز عنوان «گلشن»، در پايان برخى نسخه‌ها آمده است. (عقل و عشق يا مناظرات خمس، مقدمه مصحح، ص 18 - 22).
اين كتاب، در سال 808ق، به‌اتمام رسيده است و در باره نام آن بايد گفت كه در فهرست‌هاى نسخ خطى معمولا به نام «عقل و عشق يا مناظرات خمس» مضبوط است و خود [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]]، به‌عنوان «كتاب مناظرات»، از آن ياد مى‌كند. به نظر مى‌رسد عنوان «عقل و عشق»، به سبب موضوع رساله و عناوين فصل‌ها، مشهورتر باشد. اين نام و نيز عنوان «گلشن»، در پايان برخى نسخه‌ها آمده است.<ref>عقل و عشق يا مناظرات خمس، مقدمه مصحح، ص 18 - 22</ref>


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۶: خط ۵۶:
ساختار و محورهاى اصلى كتاب حاضر به ترتيب چنين است:
ساختار و محورهاى اصلى كتاب حاضر به ترتيب چنين است:


1. مقدمه محقق؛
#مقدمه محقق؛
 
#مقدمه مؤلف؛
2. مقدمه مؤلف؛
#متن كتاب، شامل چند مناظره به شرح زير:
 
#:الف) مناظره أصحاب شيخ عقل با أعوان سلطان عشق؛
3. متن كتاب، شامل چند مناظره به شرح زير:
#:ب) مناظره وهم با عقل و اصحابش؛
 
#:ج) مناظره سمع و بصر؛
الف) مناظره أصحاب شيخ عقل با أعوان سلطان عشق؛
#:د) مناظره و مقابله عاشق و معشوق.
 
#تعليقات و توضيحات.
ب) مناظره وهم با عقل و اصحابش؛
 
ج) مناظره سمع و بصر؛
 
د) مناظره و مقابله عاشق و معشوق.
 
4. تعليقات و توضيحات.


رساله عقل و عشق همچون ديگر آثار [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]]، به سبكى منشيانه همراه با انواع صور خيال از تشبيه، استعاره، كنايه و مجاز و صنايع مختلف ادبى مانند جناس، تناسب، تضاد، تلميح، ترصيع، سجع و موازنه نگارش يافته است. آوردن آيات، احاديث، اشعار و امثال به‌گونه‌اى كه مكمل سخن باشند - نه فقط شاهد مثال - از ديگر خصوصيات سبكى [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] است. ويژگى اخير، موجب نوعى اطناب در سخن مى‌شود كه در همه آثار [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] وجود دارد و متأثر از سنت ادبى رايج در نثر قرن هشتم و نهم هجرى است.
رساله عقل و عشق همچون ديگر آثار [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]]، به سبكى منشيانه همراه با انواع صور خيال از تشبيه، استعاره، كنايه و مجاز و صنايع مختلف ادبى مانند جناس، تناسب، تضاد، تلميح، ترصيع، سجع و موازنه نگارش يافته است. آوردن آيات، احاديث، اشعار و امثال به‌گونه‌اى كه مكمل سخن باشند - نه فقط شاهد مثال - از ديگر خصوصيات سبكى [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] است. ويژگى اخير، موجب نوعى اطناب در سخن مى‌شود كه در همه آثار [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] وجود دارد و متأثر از سنت ادبى رايج در نثر قرن هشتم و نهم هجرى است.
خط ۸۳: خط ۷۶:
[[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]]، رساله عقل و عشق را در قالب داستانى دل‌نشين و متأثر از داستان‌هاى رمزى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] (حى بن يقظان، رساله الطير و سلامان و أبسال) و به‌خصوص آثار سهروردى (همچون مونس العشاق، آواز پر جبرئيل، عقل سرخ و قصه الغربة الغربية)، نگاشته است.
[[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]]، رساله عقل و عشق را در قالب داستانى دل‌نشين و متأثر از داستان‌هاى رمزى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] (حى بن يقظان، رساله الطير و سلامان و أبسال) و به‌خصوص آثار سهروردى (همچون مونس العشاق، آواز پر جبرئيل، عقل سرخ و قصه الغربة الغربية)، نگاشته است.


در اين‌گونه داستان‌هاى حكمى و عرفانى، صور خيال و آرايه‌هاى ادبى، نقش ويژه‌اى در انتقال مفاهيم فلسفى و عرفانى بر عهده مى‌گيرند و از حد زينت و زيبايى كلام فراتر رفته، جزء ذاتى بيان در اثر ادبى مى‌شوند؛ چنان‌كه بدون آنها مقصود نويسنده مكتوم مى‌ماند و حق مطلب گزارده نمى‌آيد (همان، مقدمه مصحح، ص 18).
در اين‌گونه داستان‌هاى حكمى و عرفانى، صور خيال و آرايه‌هاى ادبى، نقش ويژه‌اى در انتقال مفاهيم فلسفى و عرفانى بر عهده مى‌گيرند و از حد زينت و زيبايى كلام فراتر رفته، جزء ذاتى بيان در اثر ادبى مى‌شوند؛ چنان‌كه بدون آنها مقصود نويسنده مكتوم مى‌ماند و حق مطلب گزارده نمى‌آيد.<ref>همان، مقدمه مصحح، ص 18</ref>


مؤلف، در مقدمه ادبى و منشيانه، با إبراز محبت و عشق به معشوق ازلى و ابدى و مدح و ثناى او، عاشقانه گفته و نوشته است كه سخن دلش را مى‌خواهد بگويد؛ نه كلام اين و آن را و به تعبير خودش:
مؤلف، در مقدمه ادبى و منشيانه، با إبراز محبت و عشق به معشوق ازلى و ابدى و مدح و ثناى او، عاشقانه گفته و نوشته است كه سخن دلش را مى‌خواهد بگويد؛ نه كلام اين و آن را و به تعبير خودش:


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''عاريت كس نپذيرفته‌ام''|2=''آنچه دلم گفت بگو گفته‌ام ''}}
! عاريت كس نپذيرفته‌ام !! آنچه دلم گفت بگو گفته‌ام  
{|''خوان تو را اين دو نواله سخن''|2=''دست نديده‌ست به او دست كن ''}}
|}
{|''گر نمكش هست بخور نوش باد''|2=''ورنه ز ياد تو فراموش باد ''}}
 
{{پایان شعر}}  
{| class="wikitable poem"
<ref>همان، ص 27</ref>
|-
! خوان تو را اين دو نواله سخن !! دست نديده‌ست به او دست كن  
|}
 
{| class="wikitable poem"
|-
! گر نمكش هست بخور نوش باد !! ورنه ز ياد تو فراموش باد  
|}. (همان، ص 27)


بنابراين، مقدمه نويسنده، علمى نيست و بيشتر ذوقى است، پس در آن، روش و اهداف و زمينه‌هاى پيدايش كتاب و نيز زمان و مكان و مشخصات آن، به‌صورت روشن تبيين نشده است.
بنابراين، مقدمه نويسنده، علمى نيست و بيشتر ذوقى است، پس در آن، روش و اهداف و زمينه‌هاى پيدايش كتاب و نيز زمان و مكان و مشخصات آن، به‌صورت روشن تبيين نشده است.
خط ۱۴۱: خط ۱۲۶:




1. تقابل عقل و عشق كه از شايع‌ترين مضامين و شيرين‌ترين درون‌مايه‌هاى ادبيات عرفانى است، در رساله «شرح نظم الدر» نيز مورد توجه [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] بوده است. رساله مزبور و رساله «عقل و عشق» تقريبا به‌طور هم‌زمان نوشته شده‌اند. «عقل و عشق»، در سال 808ق و دو سال پس از پايان «شرح نظم الدر» به اتمام رسيده است، لكن [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] در وصل نهم «شرح نظم الدر»، خواننده را به مطلبى در كتاب «مناظرات» (عقل و عشق)، ارجاع مى‌دهد. اين نكته، نشان‌گر آن است كه لااقل بخش‌هايى از «عقل و عشق»، هم‌زمان با تأليف مقدمه «شرح نظم الدر» نگارش يافته بوده است. مطالب مشترك در اين دو رساله، قابل توجه است و از ديدگاهى مى‌توان گفت كه آنها مكمل يك‌ديگرند، البته رساله «عقل و عشق» از استقلال بيشترى برخوردار است، زيرا «شرح نظم الدر» بر اساس متن قصيده تائيه ابن فارض نوشته شده و اين امر، نوعى محدوديت براى شارح ايجاد مى‌كرده است. (همان، مقدمه مصحح، ص 17).
#تقابل عقل و عشق كه از شايع‌ترين مضامين و شيرين‌ترين درون‌مايه‌هاى ادبيات عرفانى است، در رساله «شرح نظم الدر» نيز مورد توجه [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] بوده است. رساله مزبور و رساله «عقل و عشق» تقريبا به‌طور هم‌زمان نوشته شده‌اند. «عقل و عشق»، در سال 808ق و دو سال پس از پايان «شرح نظم الدر» به اتمام رسيده است، لكن [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] در وصل نهم «شرح نظم الدر»، خواننده را به مطلبى در كتاب «مناظرات» (عقل و عشق)، ارجاع مى‌دهد. اين نكته، نشان‌گر آن است كه لااقل بخش‌هايى از «عقل و عشق»، هم‌زمان با تأليف مقدمه «شرح نظم الدر» نگارش يافته بوده است. مطالب مشترك در اين دو رساله، قابل توجه است و از ديدگاهى مى‌توان گفت كه آنها مكمل يك‌ديگرند، البته رساله «عقل و عشق» از استقلال بيشترى برخوردار است، زيرا «شرح نظم الدر» بر اساس متن قصيده تائيه ابن فارض نوشته شده و اين امر، نوعى محدوديت براى شارح ايجاد مى‌كرده است.<ref>همان، مقدمه مصحح، ص 17</ref>
 
#[[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]]، از انديشمندانى است كه در نزديك ساختن اشراق، عرفان، فلسفه و شريعت به يك‌ديگر كوشيده است و از زمينه‌سازان ظهور حكمت متعاليه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] به شمار مى‌رود...
2. [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]]، از انديشمندانى است كه در نزديك ساختن اشراق، عرفان، فلسفه و شريعت به يك‌ديگر كوشيده است و از زمينه‌سازان ظهور حكمت متعاليه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] به شمار مى‌رود...
#:وى آراى مذاهب مختلف اسلامى را به‌خوبى مى‌دانست و در موارد مقتضى به بازگويى آنها مى‌پرداخت <ref>عقل و عشق يا مناظرات خمس، مقدمه مصحح، ص 17</ref>
 
#:وى در بيشتر دانش‌هاى روزگار خود، از جمله در حكمت و عرفان و فقه و كلام و شعر و حروف و نقطه و اعداد و جفر، تبحر داشته و در هر يك از آنها تأليفاتى دارد. انديشه‌ها و آراى وى، يكى از مراحل مهم تكامل و پيشرفت حكمت و عرفان اسلامى به شمار مى‌آيد.
وى آراى مذاهب مختلف اسلامى را به‌خوبى مى‌دانست و در موارد مقتضى به بازگويى آنها مى‌پرداخت (عقل و عشق يا مناظرات خمس، مقدمه مصحح، ص 17).
#:برخلاف اين عقيده شايع كه حكمت اسلامى در قرن ششم با [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] به پايان رسيده، آثار [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]]، نشان دهنده تداوم آن در ايران است. [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] مهم‌ترين حلقه رابط ميان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و سهروردى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] از يك‌سو و حوزه فلسفى اصفهان و حكمت متعاليه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]] از سوى ديگر است. وى يكى از شخصيت‌هاى مؤثر و بانفوذى بود كه قبل از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] در صدد تلفيق حكمت اشراقى و مشائى و عرفانى برآمد<ref>1. دانش‌نامه جهان اسلام، ج 7، ص 170، تركه اصفهانى، خاندان؛ 2. دفتر عقل و آيت عشق، ج 1 ص 61</ref>
 
#:او، نواده ابوحامد صدرالدين است و كتاب جدش به نام «قواعد التوحيد» را شرح كرده و اسم شرحش را «تمهيد القواعد» گذاشته است. «تمهيد القواعد»، از مهم‌ترين كتاب‌هاى درسى عرفان نظرى به شمار مى‌رود كه شروح و تعليقات بسيارى نيز بر آن نوشته شده است. [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] در كتاب حاضر، تفصيل بحث «تطبيق بين عالَم كبير و عالَم صغير» را به كتاب «تمهيد القواعد» ارجاع داده است.<ref>عقل و عشق يا مناظرات خمس، ص 50</ref>
وى در بيشتر دانش‌هاى روزگار خود، از جمله در حكمت و عرفان و فقه و كلام و شعر و حروف و نقطه و اعداد و جفر، تبحر داشته و در هر يك از آنها تأليفاتى دارد. انديشه‌ها و آراى وى، يكى از مراحل مهم تكامل و پيشرفت حكمت و عرفان اسلامى به شمار مى‌آيد.
#مصحح محترم، در باره سند روايت «الفقر فخرى» كه مؤلف به آن استناد كرده<ref>همان، ص 82) و صوفيان نيز آن را به‌وفور نقل كرده و به پيامبر اكرم(ص) منسوب مى‌دارند، توضيحى إرائه داده و با ذكر اين مطلب كه [[محدث، جلال‌الدین|محدث ارموى]]، آن را مجعول شمرده (الرسالة العلية، ص 152 - 153) و سخن مزبور را فاقد ارزش حديثى دانسته، يادآورى كرده كه حاج [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]]، در «سفينة البحار»، جمله «الفقر فخرى و به أفتخر على سائر الأنبياء» را همانند عبارت «اللهم أحينى مسكينا و أمتنى مسكينا و احشرنى فى زمرة المساكين»، حديث پيامبر(ص) دانسته و توضيح مى‌دهد كه گرچه اين احاديث با آنچه اهل سنت در نكوهش فقر روايت كرده‌اند، مانند: «كاد الفقر أن يكون كفرا»، «الفقر سواد الوجه فى الدارين» و «تعوذ من الفقر» منافات دارد، اما ميان اين دو دسته احاديث را مى‌توان جمع كرد، زيرا آن فقرى كه مستلزم اجتناب است و بايد از آن به خدا پناه برد، فقرى است كه انسان به خاطر آن نتواند نيازهاى اوليه را هم برآورده كند و در نتيجه محتاج مردم شود، اما آنچه كه موجب فخر پيامبر است، فقر و نياز او به خداوند است، زيرا هيچ يك از پيامبران نتوانسته‌اند به اندازه پيامبر اسلام از دنيا منقطع شوند و به حضرت الوهيت تقرب جويند؛ ازاين‌رو، فقر او از فقر همه انبيا كامل‌تر بوده است. [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]] اشاره مى‌كند كه [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، راوندى و [[مجلسی، محمدباقر|مجلسى]] هم به اين مفاهيم توجه داشته‌اند.<ref>نگاه كنيد به سفينة البحار، ج 2، ص 378، بنا به نقل «عقل و عشق يا مناظرات خمس»، مقدمه مصحح، ص 146 - 147</ref>
 
#در باره محتواى رساله‌هاى شيرين و خواندنى مناظره عقل و عشق و سرانجام اين مناظرات در ادبيات فارسى و عربى، نظر استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] بسيار راه‌گشا و سرنوشت‌ساز و تأمل‌برانگيز است: «چون كسانى كه وارد اين بحث شده‌اند اغلب خودشان اهل عرفان بوده‌اند، هميشه عشق را بر عقل پيروز كرده‌اند.» <ref>انسان كامل، ص 125</ref>  منظور استاد اين است كه هيچ‌يك از اين دو، برترى مطلق بر ديگرى ندارد، بلكه هر يك از جهت خاصى ترجيح دارد؛ بنابراين، عقل و عشق مانند زن و مردند كه مكمل يكديگرند و تفضيل هر كدام بر ديگرى، نسبى است و نمى‌توان هيچ‌كدام را از همه جهات برتر شمرد و در نتيجه، نظر عارفانه ترجيح عشق بر عقل، يك‌سويه‌نگرى و برخلاف اعتدال است و قابل دفاع نيست.
برخلاف اين عقيده شايع كه حكمت اسلامى در قرن ششم با [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] به پايان رسيده، آثار [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]]، نشان دهنده تداوم آن در ايران است. [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] مهم‌ترين حلقه رابط ميان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و سهروردى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] از يك‌سو و حوزه فلسفى اصفهان و حكمت متعاليه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]] از سوى ديگر است. وى يكى از شخصيت‌هاى مؤثر و بانفوذى بود كه قبل از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] در صدد تلفيق حكمت اشراقى و مشائى و عرفانى برآمد (1. دانش‌نامه جهان اسلام، ج 7، ص 170، تركه اصفهانى، خاندان؛ 2. دفتر عقل و آيت عشق، ج 1 ص 61).
 
او، نواده ابوحامد صدرالدين است و كتاب جدش به نام «قواعد التوحيد» را شرح كرده و اسم شرحش را «تمهيد القواعد» گذاشته است. «تمهيد القواعد»، از مهم‌ترين كتاب‌هاى درسى عرفان نظرى به شمار مى‌رود كه شروح و تعليقات بسيارى نيز بر آن نوشته شده است. [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين]] در كتاب حاضر، تفصيل بحث «تطبيق بين عالَم كبير و عالَم صغير» را به كتاب «تمهيد القواعد» ارجاع داده است. (عقل و عشق يا مناظرات خمس، ص 50).
 
3. مصحح محترم، در باره سند روايت «الفقر فخرى» كه مؤلف به آن استناد كرده (همان، ص 82) و صوفيان نيز آن را به‌وفور نقل كرده و به پيامبر اكرم(ص) منسوب مى‌دارند، توضيحى إرائه داده و با ذكر اين مطلب كه [[محدث، جلال‌الدین|محدث ارموى]]، آن را مجعول شمرده (الرسالة العلية، ص 152 - 153) و سخن مزبور را فاقد ارزش حديثى دانسته، يادآورى كرده كه حاج [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]]، در «سفينة البحار»، جمله «الفقر فخرى و به أفتخر على سائر الأنبياء» را همانند عبارت «اللهم أحينى مسكينا و أمتنى مسكينا و احشرنى فى زمرة المساكين»، حديث پيامبر(ص) دانسته و توضيح مى‌دهد كه گرچه اين احاديث با آنچه اهل سنت در نكوهش فقر روايت كرده‌اند، مانند: «كاد الفقر أن يكون كفرا»، «الفقر سواد الوجه فى الدارين» و «تعوذ من الفقر» منافات دارد، اما ميان اين دو دسته احاديث را مى‌توان جمع كرد، زيرا آن فقرى كه مستلزم اجتناب است و بايد از آن به خدا پناه برد، فقرى است كه انسان به خاطر آن نتواند نيازهاى اوليه را هم برآورده كند و در نتيجه محتاج مردم شود، اما آنچه كه موجب فخر پيامبر است، فقر و نياز او به خداوند است، زيرا هيچ يك از پيامبران نتوانسته‌اند به اندازه پيامبر اسلام از دنيا منقطع شوند و به حضرت الوهيت تقرب جويند؛ ازاين‌رو، فقر او از فقر همه انبيا كامل‌تر بوده است. [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]] اشاره مى‌كند كه [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، راوندى و [[مجلسی، محمدباقر|مجلسى]] هم به اين مفاهيم توجه داشته‌اند (نگاه كنيد به سفينة البحار، ج 2، ص 378، بنا به نقل «عقل و عشق يا مناظرات خمس»، مقدمه مصحح، ص 146 - 147.)
 
4. در باره محتواى رساله‌هاى شيرين و خواندنى مناظره عقل و عشق و سرانجام اين مناظرات در ادبيات فارسى و عربى، نظر استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] بسيار راه‌گشا و سرنوشت‌ساز و تأمل‌برانگيز است: «چون كسانى كه وارد اين بحث شده‌اند اغلب خودشان اهل عرفان بوده‌اند، هميشه عشق را بر عقل پيروز كرده‌اند.» (انسان كامل، ص 125). منظور استاد اين است كه هيچ‌يك از اين دو، برترى مطلق بر ديگرى ندارد، بلكه هر يك از جهت خاصى ترجيح دارد؛ بنابراين، عقل و عشق مانند زن و مردند كه مكمل يكديگرند و تفضيل هر كدام بر ديگرى، نسبى است و نمى‌توان هيچ‌كدام را از همه جهات برتر شمرد و در نتيجه، نظر عارفانه ترجيح عشق بر عقل، يك‌سويه‌نگرى و برخلاف اعتدال است و قابل دفاع نيست.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۱۶۴: خط ۱۴۲:
وى در مقدمه، توضيحات سودمندى را در باره شرح حال و منزلت علمى [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين، على بن محمد تركه اصفهانى]] و چگونگى تصحيح كتاب «عقل و عشق يا مناظرات خمس» و نسخه‌هاى مورد استفاده و هم‌چنين گزارش جامع و گويايى از مباحث مطرح در كتاب ذكر كرده است.
وى در مقدمه، توضيحات سودمندى را در باره شرح حال و منزلت علمى [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن‌الدين، على بن محمد تركه اصفهانى]] و چگونگى تصحيح كتاب «عقل و عشق يا مناظرات خمس» و نسخه‌هاى مورد استفاده و هم‌چنين گزارش جامع و گويايى از مباحث مطرح در كتاب ذكر كرده است.


ايشان، بخش «تعليقات و توضيحات» را به آخر كتاب افزوده است كه شامل مواردى مانند ترجمه آيات و روايات و عبارات عربى و توضيح معانى لغات و شرح حوادث تاريخى و تعيين نام شاعران ابيات مورد استفاده مؤلف است. موارد انتقادى در اين تعليقات و توضيحات نادر است، مانند انتقاد مصحح بر نظر مؤلف در باره تأثير ظهور اسلام در افزايش تعداد حروف الفباى عربى (همان، ص 117)
ايشان، بخش «تعليقات و توضيحات» را به آخر كتاب افزوده است كه شامل مواردى مانند ترجمه آيات و روايات و عبارات عربى و توضيح معانى لغات و شرح حوادث تاريخى و تعيين نام شاعران ابيات مورد استفاده مؤلف است. موارد انتقادى در اين تعليقات و توضيحات نادر است، مانند انتقاد مصحح بر نظر مؤلف در باره تأثير ظهور اسلام در افزايش تعداد حروف الفباى عربى <ref>همان، ص 117</ref>


لازم به ذكر است كه يك نسخه قديمى از رساله «عقل و عشق»، به تاريخ كتابت 858ق، در موزه بريتانيا و نسخه ديگر به تاريخ 863ق، در دار الكتب قاهره و دو نسخه به تاريخ 878ق و 894ق، در كتاب‌خانه مغنيساى تركيه وجود دارد كه تلاش مصحح محترم براى به دست آوردن آنها به نتيجه نرسيده است. (همان، مقدمه مصحح، ص 21).
لازم به ذكر است كه يك نسخه قديمى از رساله «عقل و عشق»، به تاريخ كتابت 858ق، در موزه بريتانيا و نسخه ديگر به تاريخ 863ق، در دار الكتب قاهره و دو نسخه به تاريخ 878ق و 894ق، در كتاب‌خانه مغنيساى تركيه وجود دارد كه تلاش مصحح محترم براى به دست آوردن آنها به نتيجه نرسيده است. <ref>همان، مقدمه مصحح، ص 21</ref>


== نسخه‌ها و چاپ‌هاى كتاب ==
== نسخه‌ها و چاپ‌هاى كتاب ==
خط ۱۷۲: خط ۱۵۰:


نسخه‌هاى متعدد و فراوان رساله «عقل و عشق يا مناظرات خمس» كه در مناطق مختلف جغرافيايى، كتابت شده و در كتاب‌خانه‌هاى ايران و جهان وجود دارد، نمايان‌گر آن است كه اين رساله در قرون متمادى، پسنديده خاطر اديبان و ادب‌دوستان بوده و ارمغان ارزنده‌اى براى كتاب‌خانه‌ها به شمار مى‌رفته است.
نسخه‌هاى متعدد و فراوان رساله «عقل و عشق يا مناظرات خمس» كه در مناطق مختلف جغرافيايى، كتابت شده و در كتاب‌خانه‌هاى ايران و جهان وجود دارد، نمايان‌گر آن است كه اين رساله در قرون متمادى، پسنديده خاطر اديبان و ادب‌دوستان بوده و ارمغان ارزنده‌اى براى كتاب‌خانه‌ها به شمار مى‌رفته است.
==پانویس ==
<references />


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
خط ۱۸۵: خط ۱۶۷:
[[رده:تصوف و عرفان]]
[[رده:تصوف و عرفان]]
[[رده:مباحث خاص تصوف و عرفان]]
[[رده:مباحث خاص تصوف و عرفان]]
[[رده: 25 آبان الی 24 آذر]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش