۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شرف الدين' به 'شرفالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'شناسي' به 'شناسی') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
حكايت اين روابط، يكى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مىدهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگتر بود، از حضور او در مجلس خويش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مىكرد، به خصوص كه يك بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت (ابوالطيب، 97؛ زبيدى، 153، 154؛ خطيب، 278/2). با اينهمه از اين روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمىرسد و گويى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمىدانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالبا گفتهاند ([[خطيب بغدادى]]، [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، همانجاها؛سيوطى، بغيه، 73) وى آموزگار بود. | حكايت اين روابط، يكى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مىدهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگتر بود، از حضور او در مجلس خويش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مىكرد، به خصوص كه يك بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت (ابوالطيب، 97؛ زبيدى، 153، 154؛ خطيب، 278/2). با اينهمه از اين روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمىرسد و گويى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمىدانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالبا گفتهاند ([[خطيب بغدادى]]، [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، همانجاها؛سيوطى، بغيه، 73) وى آموزگار بود. | ||
ياقوت از ابن ابى روبه نقل مىكند كه وى در مكتب خود فرزندان عباس بن محمّد را درس مىداده است و تنها شعرى كه از وى | ياقوت از ابن ابى روبه نقل مىكند كه وى در مكتب خود فرزندان عباس بن محمّد را درس مىداده است و تنها شعرى كه از وى مىشناسیم دو بيت در بيان حال نابسامان «معلم» است كه بر اثر معاشرت با كودكان عقل خود را نيز از دست مىدهد (112/18). نكتۀ جالب توجه آنكه وى با پدر ابن رومى (د 283 ق896/ م) دوستى داشت و شاعر نيز در جوانى نزد او درس خوانده است (ياقوت، /18 114؛قس: /585 II , SAG). | ||
همگان (قفطى، 119/3؛ خطيب، 277/2-278؛ [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، سمعانى، همانجاها؛[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، 325/2؛ ابن تغرى بردى، 321/2 و از همه مهمتر سيوطى، بغيه، همانجا)، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانستهاند، امّا در اين ميان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است (ياقوت، 112/18)، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مىگرفت و به نام خود مىساخت و به عنوان نمونه از کتاب اسماعيل بن ابى عبدالله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافتهاند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است (ياقوت، 113/18). اين داستان را اگر چه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] (326/2) و ابن قاضى شهبة (ص 81) و [[سيوطى]] (بغيه، همانجا) به اختصار آوردهاند، اما گويى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مىبينيم غالب نويسندگان به روايات او استناد كردهاند، مثلا [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] (276/21-403) 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر اين روايات را از اصمعى (د 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكردهاند، اخذ كرده است. | همگان (قفطى، 119/3؛ خطيب، 277/2-278؛ [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، سمعانى، همانجاها؛[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، 325/2؛ ابن تغرى بردى، 321/2 و از همه مهمتر سيوطى، بغيه، همانجا)، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانستهاند، امّا در اين ميان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است (ياقوت، 112/18)، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مىگرفت و به نام خود مىساخت و به عنوان نمونه از کتاب اسماعيل بن ابى عبدالله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافتهاند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است (ياقوت، 113/18). اين داستان را اگر چه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] (326/2) و ابن قاضى شهبة (ص 81) و [[سيوطى]] (بغيه، همانجا) به اختصار آوردهاند، اما گويى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مىبينيم غالب نويسندگان به روايات او استناد كردهاند، مثلا [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] (276/21-403) 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر اين روايات را از اصمعى (د 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكردهاند، اخذ كرده است. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
برخى عناوين ديگر نيز جزء آثار او ذكر شده كه احتمالا بر اثر اختلاف روايت، به دو يا چند گونه نقل شدهاند و شايد بر کتاب واحدى دلالت داشته باشند مانند: الامثال على افعل يا أفعل من في الامثال (نك:حميد الله، «رسالتان لابن حبيب»، 36) كه شايد همان الامثال باشند كه در شمارۀ 10 و 11 ذكر كرديم. | برخى عناوين ديگر نيز جزء آثار او ذكر شده كه احتمالا بر اثر اختلاف روايت، به دو يا چند گونه نقل شدهاند و شايد بر کتاب واحدى دلالت داشته باشند مانند: الامثال على افعل يا أفعل من في الامثال (نك:حميد الله، «رسالتان لابن حبيب»، 36) كه شايد همان الامثال باشند كه در شمارۀ 10 و 11 ذكر كرديم. | ||
انبوهى ديوان شعر نيز | انبوهى ديوان شعر نيز مىشناسیم كه وى روايت كرده يا ديگران از او روايت كردهاند؛برخى از اين آثار اينك موجود است و برخى نيز نابود شدهاند. ديوانهاى موجود از اين قرارند: | ||
#ديوان الفرزدق به روايت ابن حبيب از ابن الاعرابى (تصحيح و ترجمۀ فرانسوى توسط بوشه، پاريس، 1870 م). احتمالا همين روايت بوده كه سكّرى در اختيار داشته است: رواية السكرى عن محمّد بن حبيب عن ابن الاعرابى عن المفضل و ابن السكّيت عن الجرمازى و سعدان عن ابى عبيدة، به كوشش شاكر الفحام، چاپ عكسى، دمشق، 1385 ق1965/ م. به درستى نمىدانيم ديوان خطى اياصوفيه و قاهره (نك: /52 I , LAG، نيز قس: سزگين، 2 (3) 76/) كه باز به روايت ابن حبيب است تا چه حد با روايت سكرى برابر است. | #ديوان الفرزدق به روايت ابن حبيب از ابن الاعرابى (تصحيح و ترجمۀ فرانسوى توسط بوشه، پاريس، 1870 م). احتمالا همين روايت بوده كه سكّرى در اختيار داشته است: رواية السكرى عن محمّد بن حبيب عن ابن الاعرابى عن المفضل و ابن السكّيت عن الجرمازى و سعدان عن ابى عبيدة، به كوشش شاكر الفحام، چاپ عكسى، دمشق، 1385 ق1965/ م. به درستى نمىدانيم ديوان خطى اياصوفيه و قاهره (نك: /52 I , LAG، نيز قس: سزگين، 2 (3) 76/) كه باز به روايت ابن حبيب است تا چه حد با روايت سكرى برابر است. |
ویرایش