۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'شناسي' به 'شناسی') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
به اعتقاد وى، تاريخ و بررسى همهجانبه حيات بشر، ثابت گردانيده است كه دين يك ضرورت بوده و نمىتوان از آن بىنياز بود؛ براى انسان ضرورى است تا بهوسيله آن به آرامش، آسايش و نيكبختى رسيده و خود را تزكيه كند و براى جامعه بشرى نيز ضرورى است تا در پرتو آن به پيوستگى، همبستگى، ترقى و تعالى برسد. | به اعتقاد وى، تاريخ و بررسى همهجانبه حيات بشر، ثابت گردانيده است كه دين يك ضرورت بوده و نمىتوان از آن بىنياز بود؛ براى انسان ضرورى است تا بهوسيله آن به آرامش، آسايش و نيكبختى رسيده و خود را تزكيه كند و براى جامعه بشرى نيز ضرورى است تا در پرتو آن به پيوستگى، همبستگى، ترقى و تعالى برسد. | ||
نويسنده در بخش اول، فصل اول، به تبيين اين نكته پرداخته است كه ايمان مورد بحث و بررسى در اين مبحث، كدام ايمان است؟ به نظر وى، پاسخگويى روشن و خالى از ابهام به اين سؤال ممكن نيست مگر بعد از آنكه ما مفهوم ايمان و معناى آن را | نويسنده در بخش اول، فصل اول، به تبيين اين نكته پرداخته است كه ايمان مورد بحث و بررسى در اين مبحث، كدام ايمان است؟ به نظر وى، پاسخگويى روشن و خالى از ابهام به اين سؤال ممكن نيست مگر بعد از آنكه ما مفهوم ايمان و معناى آن را بازشناسیم؛ البته بعد از آنكه اين موضوع را بررسى كنيم كه ايمان به چه چيزى؟ يا به چه كسى؟ يا... | ||
وى معتقد است كه ايمان، تنها يك كار زبانى يا يك عمل بدنى يا ذهنى نيست، بلكه ايمان در حقيقت، يك عملكرد روانى است كه در اعماق روان انسان نفوذ كرده و تمام زواياى وجود آدمى؛ يعنى ادراكات، اراده و وجدان او را دربرگرفته و تحت فرمانروايى خود قرار مىدهد؛ بنابراين، ايمان حقيقى به نظر وى، احتياج به آنچنان ادراك ذهنى و فكرى دارد كه نقاب از چهره حقايق هستى برگرفته و آن حقايق را به همان صورت و وضعيتى كه در واقع هستند، به نمايش درآورد و اين كشف و شهود نيز جز از طريق معصوم و انحرافناپذير وحى الهى، انجامپذير نخواهد بود. وى معتقد است كه اين ادراك عقلى و ذهنى، بايد به سرحد جزم و يقين رسيده و انسان را به آنچنان يقين قاطعى برساند كه هيچ شك و شبههاى آن را متزلزل نگرداند و از طرفى نيز بايد همراه با پذيرش قلبى و دلبستگى ارادى و اختيارى باشد، بهطورىكه در پيكر فرمانبرى و اطاعت از روى رضايت و تسليم همهجانبه نسبت به فرمان كسى كه به او ايمان آورده است، تجسم پيدا كند. | وى معتقد است كه ايمان، تنها يك كار زبانى يا يك عمل بدنى يا ذهنى نيست، بلكه ايمان در حقيقت، يك عملكرد روانى است كه در اعماق روان انسان نفوذ كرده و تمام زواياى وجود آدمى؛ يعنى ادراكات، اراده و وجدان او را دربرگرفته و تحت فرمانروايى خود قرار مىدهد؛ بنابراين، ايمان حقيقى به نظر وى، احتياج به آنچنان ادراك ذهنى و فكرى دارد كه نقاب از چهره حقايق هستى برگرفته و آن حقايق را به همان صورت و وضعيتى كه در واقع هستند، به نمايش درآورد و اين كشف و شهود نيز جز از طريق معصوم و انحرافناپذير وحى الهى، انجامپذير نخواهد بود. وى معتقد است كه اين ادراك عقلى و ذهنى، بايد به سرحد جزم و يقين رسيده و انسان را به آنچنان يقين قاطعى برساند كه هيچ شك و شبههاى آن را متزلزل نگرداند و از طرفى نيز بايد همراه با پذيرش قلبى و دلبستگى ارادى و اختيارى باشد، بهطورىكه در پيكر فرمانبرى و اطاعت از روى رضايت و تسليم همهجانبه نسبت به فرمان كسى كه به او ايمان آورده است، تجسم پيدا كند. |
ویرایش