۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغه') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در این عرصه، علمای شیعه نیز بیکار ننشسته و فضائل آن حضرت را از منابع اهل سنت استخراج نموده و بهصورت کتاب منتشر نمودهاند؛ کسانی چون [[ابن بطریق، یحیی بن حسن|ابن بطریق]] که کتاب «العمدة»، [[اربلی، علی بن عیسی|علی بن عیسی اربلی]] کتاب «[[كشف الغمة في معرفة الأئمة (اربلی)|كشف الغمة في معرفة الأئمة]]» و [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] کتاب «الألفين»، «نهج الحق و كشف الصدق» و «منهاج الكرامة» را نگاشته است.<ref>ر.ک: همان، ص34 و 35</ref> | در این عرصه، علمای شیعه نیز بیکار ننشسته و فضائل آن حضرت را از منابع اهل سنت استخراج نموده و بهصورت کتاب منتشر نمودهاند؛ کسانی چون [[ابن بطریق، یحیی بن حسن|ابن بطریق]] که کتاب «العمدة»، [[اربلی، علی بن عیسی|علی بن عیسی اربلی]] کتاب «[[كشف الغمة في معرفة الأئمة (اربلی)|كشف الغمة في معرفة الأئمة]]» و [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] کتاب «الألفين»، «نهج الحق و كشف الصدق» و «منهاج الكرامة» را نگاشته است.<ref>ر.ک: همان، ص34 و 35</ref> | ||
اولین دسته از روایاتی که مؤلف درباره حقانیت [[امام على(ع)]] مطرح میکند، روایاتی است که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را وصی رسول خدا و خلیفه او معرفی نموده است. ایشان با رجوع به کتب اهل سنت، همچون [[فضائل الصحابة]] [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاریخ طبری]]، کامل [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]]، [[الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف|الطرائف]]، إحقاق الحق، المناقب ابن مغزلی، مستدرک حاکم، شرح | اولین دسته از روایاتی که مؤلف درباره حقانیت [[امام على(ع)]] مطرح میکند، روایاتی است که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را وصی رسول خدا و خلیفه او معرفی نموده است. ایشان با رجوع به کتب اهل سنت، همچون [[فضائل الصحابة]] [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاریخ طبری]]، کامل [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]]، [[الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف|الطرائف]]، إحقاق الحق، المناقب ابن مغزلی، مستدرک حاکم، شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید و... تفسیر و شأن نزول آیاتی را که درباره خلافت بلافصل [[امام على(ع)]] نقل شده، استخراج نموده و بهصورت مستند نقل نموده و در پایان میگوید: چطور ممکن است که پیامبر(ص) از دنیا رفته باشد و برای خود وصی و خلیفه انتخاب نکرده باشد؟! او همان کسی است که وقتی برای غزوه و جنگی از مدینه خارج میشد، برای خود در مدینه جانشین تعیین مینمود؛ حال چگونه است که او برای بعد از خود اهمال کرده و وصیای انتخاب نکرده است، درحالیکه خداوند به او فرموده است: «فبهداهم اقتده» (انعام: 90) و ما بهیقین میدانیم که پیامران بدون وصی و تعیین جانشین از این دنیا به سرای باقی عزیمت نمیکردند؛ پس طبق این آیه شریفه واجب است که پیامبر اسلام به انبیای قبل تاسی جسته، وصی و جانشین خود را تعیین نماید.<ref>ر.ک: همان، ص72 و 73</ref> | ||
مبحث بعدی، برشمردن روایاتی از پیامبر است که در آنها [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نامیده شده است. مؤلف در این بخش از کتاب، روایات زیادی را در این موضوع آورده است و میگوید: شیعه اجماع دارند بر اینکه پیامبر(ص)، علی(ع) را امیرالمؤمنین خطاب کرده و این نامگذاری به اذن خداوند بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص90</ref> | مبحث بعدی، برشمردن روایاتی از پیامبر است که در آنها [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نامیده شده است. مؤلف در این بخش از کتاب، روایات زیادی را در این موضوع آورده است و میگوید: شیعه اجماع دارند بر اینکه پیامبر(ص)، علی(ع) را امیرالمؤمنین خطاب کرده و این نامگذاری به اذن خداوند بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص90</ref> |
ویرایش