۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نجم الدين' به 'نجمالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'كمال الدين' به 'كمالالدين') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
«اثير الدين ابهرى مفضل بن عمر بن مفضل» (د 663ق1265/م)، فيلسوف، منطقى، منجم و رياضىدان بوده و از جزئيات زندگانى وى همين اندازه معلوم است كه از مردم ابهر - شهرى ميان زنجان و قزوين - بوده است. برخى از متأخران، او را ابهرى سمرقندى دانستهاند؛ اما علت اين انتساب دانسته نيست. آيا پدرانش از اهل سمرقند بودهاند؟ خود او مدتى در سمرقند زيسته است؟ و يا مقصود از ابهر يكى از مضافات سمرقند است؟ بههرحال در منابع قديم هيچگونه خبرى در اينباره در دست نيست. از طرف ديگر در ايرانيكا آمده است كه اثير الدين در موصل متولد شده و همان جا به تحصيل پرداخته است. اگرچه مىتوان تحصيل اثير الدين را در موصل به جهت شاگردى او نزد | «اثير الدين ابهرى مفضل بن عمر بن مفضل» (د 663ق1265/م)، فيلسوف، منطقى، منجم و رياضىدان بوده و از جزئيات زندگانى وى همين اندازه معلوم است كه از مردم ابهر - شهرى ميان زنجان و قزوين - بوده است. برخى از متأخران، او را ابهرى سمرقندى دانستهاند؛ اما علت اين انتساب دانسته نيست. آيا پدرانش از اهل سمرقند بودهاند؟ خود او مدتى در سمرقند زيسته است؟ و يا مقصود از ابهر يكى از مضافات سمرقند است؟ بههرحال در منابع قديم هيچگونه خبرى در اينباره در دست نيست. از طرف ديگر در ايرانيكا آمده است كه اثير الدين در موصل متولد شده و همان جا به تحصيل پرداخته است. اگرچه مىتوان تحصيل اثير الدين را در موصل به جهت شاگردى او نزد كمالالدين بن يونس موصلى محتمل دانست، ولى اينكه در موصل زاده شده باشد، در هيچيك از منابع قديم به اين مطلب اشاره نشده است؛ وانگهى اگر اين دانشمند در موصل متولد شده و تحصيل كرده باشد، چرا به ابهرى يا ابهرى سمرقندى شهرت يافته است؟ افزون بر اينها تصريح خود اثير الدين مبنى بر اينكه وى از ديار خويش براى استفاده از محضر شيخ كمالالدين بن يونس راهى موصل شده است، احتمال ولادت او را در موصل يكسره نفى مىكند. | ||
اثير الدين از شاگردان مشهور امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است. تحصيل او نزد امام فخر بايد در يكى از نواحى خوارزم، ماوراءالنهر (دربار سلاطين غور)، غزنه و هرات بوده باشد؛ زيرا مجالس درس وى در اين نواحى - مخصوصا در هرات - تشكيل مىشد و به اين ترتيب اثير الدين بايد به خراسان نيز سفر كرده باشد. | اثير الدين از شاگردان مشهور امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است. تحصيل او نزد امام فخر بايد در يكى از نواحى خوارزم، ماوراءالنهر (دربار سلاطين غور)، غزنه و هرات بوده باشد؛ زيرا مجالس درس وى در اين نواحى - مخصوصا در هرات - تشكيل مىشد و به اين ترتيب اثير الدين بايد به خراسان نيز سفر كرده باشد. | ||
از استادان ديگر وى، | از استادان ديگر وى، كمالالدين ابوالفتح موسى بن يونس موصلى (551-639ق) است و اثير الدين نزد او رياضيات و نجوم آموخته است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] مىنويسد: من خود شاهد بودم كه اثير الدين، در محضر كمالالدين يونس مانند طالب علمى کتاببهدست مىنشست و مجسطى مىخواند، درحالىكه خود مقام بلندى در علم داشت و مردم از مصنفات او استفاده مىكردند. | ||
پس از بروز فتنه مغول و آشفتگى اوضاع، اثير الدين نيز مانند بسيارى از دانشمندان در پى يافتن مأمنى مناسب به سفر پرداخت. ابتدا بهسوى شام رفت و مدتى در اربل و دمشق بسربرد. در دمشق پيوسته با اهل علم ارتباط داشت و چندى در خدمت محيىالدين محمد بن محمد بن سعيد بن ندى (د 651ق) بود. | پس از بروز فتنه مغول و آشفتگى اوضاع، اثير الدين نيز مانند بسيارى از دانشمندان در پى يافتن مأمنى مناسب به سفر پرداخت. ابتدا بهسوى شام رفت و مدتى در اربل و دمشق بسربرد. در دمشق پيوسته با اهل علم ارتباط داشت و چندى در خدمت محيىالدين محمد بن محمد بن سعيد بن ندى (د 651ق) بود. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
درباره سال وفات اثير الدين اختلاف است: برخى وفات او را در 660ق دانستهاند. حاجى خليفه گاه وفات وى را در 663ق ذكر مىكند، گاه از حدود سال 700ق سخن مىگويد و جاى ديگر فوت او را بعد از 660ق مىنويسد؛ اما بهطور قطع 700ق نادرست است؛ زيرا كه [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|كاتبى قزوينى]] (د 675ق) در کتاب «حكمة العين» از استاد خود، اثير الدين، با عبارت «برد الله مضجعه» ياد مىكند. بههرحال وفات اثير الدين را در عهد هلاكوخان مغول، ميان سالهاى 660 تا 663ق دانستهاند و ظاهرا 663ق، قولى است كه بسيارى برآنند. | درباره سال وفات اثير الدين اختلاف است: برخى وفات او را در 660ق دانستهاند. حاجى خليفه گاه وفات وى را در 663ق ذكر مىكند، گاه از حدود سال 700ق سخن مىگويد و جاى ديگر فوت او را بعد از 660ق مىنويسد؛ اما بهطور قطع 700ق نادرست است؛ زيرا كه [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|كاتبى قزوينى]] (د 675ق) در کتاب «حكمة العين» از استاد خود، اثير الدين، با عبارت «برد الله مضجعه» ياد مىكند. بههرحال وفات اثير الدين را در عهد هلاكوخان مغول، ميان سالهاى 660 تا 663ق دانستهاند و ظاهرا 663ق، قولى است كه بسيارى برآنند. | ||
اثير الدين علاوه بر حكمت، در رياضيات نيز به استادى شهرت يافت. وى را در هندسه بىهمتا مىشمردند. حكايت شده است كه الملك الكامل ايوبى چند مسئله دشوار رياضى را كه دانشمندان فرنگ در حل آنها درمانده بودند، براى اثير الدين فرستاد و هرچند در دنباله گزارش آمده است كه وى نيز به علت دشوارى آن مسائل از استادش | اثير الدين علاوه بر حكمت، در رياضيات نيز به استادى شهرت يافت. وى را در هندسه بىهمتا مىشمردند. حكايت شده است كه الملك الكامل ايوبى چند مسئله دشوار رياضى را كه دانشمندان فرنگ در حل آنها درمانده بودند، براى اثير الدين فرستاد و هرچند در دنباله گزارش آمده است كه وى نيز به علت دشوارى آن مسائل از استادش كمالالدين بن يونس كمك خواست، اما اين خود نكتهاى است كه متن نهايى پاسخ از سوى اثير الدين تهيه شد. آثار رياضى او از ديدگاه رياضىدانان معاصر وى و نيز دانشمندان دورانهاى بعد، مهم شمرده شده است. بهويژه در سدههاى اخير، پژوهشگران تاريخ رياضيات از او و آثارش بسيار سخن گفته و در بررسى آنها كوشيدهاند. | ||
رساله «اصلاح اصول اقليدس» و كوشش اثير الدين براى اثبات اصل پنجم اقليدس كه به نام اصل توازى شهرت يافته است، در تاريخ رياضيات جايگاه ويژهاى دارد. اين اصل چنين بيان مىشود: هرگاه خطى دو خط ديگر را قطع كند، بهطورىكه دو زاويه كه مجموع آنها از دو قائمه كمتر باشد، به وجود آيد، آن دو خط يكديگر را در جهتى كه آن دو زاويه به وجود آمدهاند، قطع خواهند كرد. | رساله «اصلاح اصول اقليدس» و كوشش اثير الدين براى اثبات اصل پنجم اقليدس كه به نام اصل توازى شهرت يافته است، در تاريخ رياضيات جايگاه ويژهاى دارد. اين اصل چنين بيان مىشود: هرگاه خطى دو خط ديگر را قطع كند، بهطورىكه دو زاويه كه مجموع آنها از دو قائمه كمتر باشد، به وجود آيد، آن دو خط يكديگر را در جهتى كه آن دو زاويه به وجود آمدهاند، قطع خواهند كرد. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
7. شريك الأقطار (شامل چند مقاله در رياضيات است و در مقاله پنجم آن شبهه جذر اصم بررسى شده است)؛ | 7. شريك الأقطار (شامل چند مقاله در رياضيات است و در مقاله پنجم آن شبهه جذر اصم بررسى شده است)؛ | ||
8. رسالة في بركار القطوع (اين رساله شامل انديشههايى است كه اثير الدين، طى آموزش رساله «درباره دايره» نزد | 8. رسالة في بركار القطوع (اين رساله شامل انديشههايى است كه اثير الدين، طى آموزش رساله «درباره دايره» نزد كمالالدين بن يونس، بدانها دست يافته است)؛ | ||
9. رسالة الأسطرلاب يا رسالة في معرفة الأسطرلاب؛ | 9. رسالة الأسطرلاب يا رسالة في معرفة الأسطرلاب؛ |
ویرایش