۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ظهير الدين' به 'ظهيرالدين') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در بخش ابتدايى كتاب، مؤلف در ذكر اتفاقات زمان تيمور لنگ، به فتح خراسان در سال 916ق اشاره مىكند. وى خراسان را تنها سرزمينى مىداند كه تا آن زمان در اطاعت شاه اسماعيل نبود و در سيطرهى اولاد تيمور قرار داشت و سپس -در اثناء قيام شاه اسماعيل-به دست ازبك افتاد. مؤلف اشاره مىكند كه ازبكها جماعتى از جانشينان مغول بودند كه در سال حدود 904ق خروج كردند و سلطنت ماوراء النهر را از قبضه جانشينان تيمور گرفتند.<ref>متن كتاب، ص 25</ref> | در بخش ابتدايى كتاب، مؤلف در ذكر اتفاقات زمان تيمور لنگ، به فتح خراسان در سال 916ق اشاره مىكند. وى خراسان را تنها سرزمينى مىداند كه تا آن زمان در اطاعت شاه اسماعيل نبود و در سيطرهى اولاد تيمور قرار داشت و سپس -در اثناء قيام شاه اسماعيل-به دست ازبك افتاد. مؤلف اشاره مىكند كه ازبكها جماعتى از جانشينان مغول بودند كه در سال حدود 904ق خروج كردند و سلطنت ماوراء النهر را از قبضه جانشينان تيمور گرفتند.<ref>متن كتاب، ص 25</ref> | ||
سپس غزوهى ماوراء النهر در سال 918ق و همكارى | سپس غزوهى ماوراء النهر در سال 918ق و همكارى ظهيرالدين بابر و شاه اسماعيل را متذكر مىشود كه هر كدام بنا گذاشتند كه در ريشهكنى ازبك همديگر را يارى كنند.<ref>همان، ص 26</ref> | ||
در بخش بعدى مطالب از بابر شاه و تولد و شخصيت او و نيز دختر او «كلبدن بكم» كه بانويى شاعره و پاكدامن و صاحبنظر بوده سخن به ميان آمده است. «همايوننامه» كتابى قطور از اوست كه در آن از پدر و برادرش همايون سخن گفته است.<ref>همان، ص 32-33</ref> | در بخش بعدى مطالب از بابر شاه و تولد و شخصيت او و نيز دختر او «كلبدن بكم» كه بانويى شاعره و پاكدامن و صاحبنظر بوده سخن به ميان آمده است. «همايوننامه» كتابى قطور از اوست كه در آن از پدر و برادرش همايون سخن گفته است.<ref>همان، ص 32-33</ref> |
ویرایش