۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{وابستهها}}' به '{{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'صفى الدين' به 'صفىالدين') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
«كمال الدين حسين بن خواجه شرف الدين عبدالحق الهى اردبيلى»، از حكما، فقها، متكلمين و شعرا قرن نهم، در اردبيل متولد شد. دوران كودكى و نوجوانى را در زادگاهش سپرى نمود. در دوران جوانى، علوم شرعى را آموخت و به خدمت سلطان حيدر صفوى درآمد و به اشاره او جهت تحصيل به خراسان رفت و چندى در هرات به نديمى امير على شير نوائى و غريب ميرزا فرزند سلطان حسين ميرزا گذراند و آنگاه به فارس عزيمت كرد و در حوزه مولانا جلالالدين دوانى و امير غياث الدين منصور دشتكى، دو استاد بى بديل آن عصر، در علوم عقلانى به كمال رسيد و آنگاه در حدود سال 902ق به وطن خويش بازگشت و در حظيره شيخ صفى به تدريس پرداخت. الهى در اين دوران به عنوان استاد علوم عقلى و نقلى شهره عام و خاص گرديد. او اولين كسى است كه معارف جعفرى را به فارسى ترجمه نموده است. | «كمال الدين حسين بن خواجه شرف الدين عبدالحق الهى اردبيلى»، از حكما، فقها، متكلمين و شعرا قرن نهم، در اردبيل متولد شد. دوران كودكى و نوجوانى را در زادگاهش سپرى نمود. در دوران جوانى، علوم شرعى را آموخت و به خدمت سلطان حيدر صفوى درآمد و به اشاره او جهت تحصيل به خراسان رفت و چندى در هرات به نديمى امير على شير نوائى و غريب ميرزا فرزند سلطان حسين ميرزا گذراند و آنگاه به فارس عزيمت كرد و در حوزه مولانا جلالالدين دوانى و امير غياث الدين منصور دشتكى، دو استاد بى بديل آن عصر، در علوم عقلانى به كمال رسيد و آنگاه در حدود سال 902ق به وطن خويش بازگشت و در حظيره شيخ صفى به تدريس پرداخت. الهى در اين دوران به عنوان استاد علوم عقلى و نقلى شهره عام و خاص گرديد. او اولين كسى است كه معارف جعفرى را به فارسى ترجمه نموده است. | ||
الهى تا آخر عمر در اردبيل زندگى نمود و در آنجا وفات يافت و در روضه شيخ | الهى تا آخر عمر در اردبيل زندگى نمود و در آنجا وفات يافت و در روضه شيخ صفىالدين اردبيلى دفن گرديد. او به زبانهاى تركى، فارسى و عربى تسلط كافى داشت. | ||
ذكر اين معنى نيز لازم است كه برخى وى را از علماء اهل سنت پنداشتهاند، به اين دليل كه نزد علماى اهل سنت تلمذ و نيز از آنان استجازه كرده است و در كتب خويش هم بعد از لغت نبى(ص)، لفظ «و اصحابه» را آورده است و كتبى نيز براى امير عليشير نوايى، وزير سلطان حسين بايقرا تأليف كرده است؛ در حالىكه هيچ يك از اين امور، دليل تسنن نتواند بود، زيرا كه اين همه به نزد علماى شيعه شايع بوده و مثلاً [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[شهيد اول]]، [[شهيد ثانى]] و امثال آنان نزد علماى اهل سنت تلمذ و از آنان استجازه كردهاند؛ اشتمال ديباچه كتب بر لفظ اصحاب نيز مشعر به تسنن نيست، از آنرو كه نزد شيعه، اصحاب اطلاق مىشود به كسانى كه درك صحبت پيغمبر(ص) كرده باشند و بدو ايمان آورده باشند و تأليف كتاب به اسم امير عليشير نوايى را نيز بر همين منوال قياس بايد كرد و امثال [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] و [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] از اكابر علماى شيعه را مثال بايد آورد كه كتبى به نام بزرگان اهل سنت تأليف كردهاند. | ذكر اين معنى نيز لازم است كه برخى وى را از علماء اهل سنت پنداشتهاند، به اين دليل كه نزد علماى اهل سنت تلمذ و نيز از آنان استجازه كرده است و در كتب خويش هم بعد از لغت نبى(ص)، لفظ «و اصحابه» را آورده است و كتبى نيز براى امير عليشير نوايى، وزير سلطان حسين بايقرا تأليف كرده است؛ در حالىكه هيچ يك از اين امور، دليل تسنن نتواند بود، زيرا كه اين همه به نزد علماى شيعه شايع بوده و مثلاً [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[شهيد اول]]، [[شهيد ثانى]] و امثال آنان نزد علماى اهل سنت تلمذ و از آنان استجازه كردهاند؛ اشتمال ديباچه كتب بر لفظ اصحاب نيز مشعر به تسنن نيست، از آنرو كه نزد شيعه، اصحاب اطلاق مىشود به كسانى كه درك صحبت پيغمبر(ص) كرده باشند و بدو ايمان آورده باشند و تأليف كتاب به اسم امير عليشير نوايى را نيز بر همين منوال قياس بايد كرد و امثال [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] و [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] از اكابر علماى شيعه را مثال بايد آورد كه كتبى به نام بزرگان اهل سنت تأليف كردهاند. |
ویرایش