۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ')و' به ') و') |
|||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
نويسنده در سال 1395ق به سرزمين وحى سفر كرده است. وى درباره سفرنامه خود مىنويسد: «سعى فراوان كردهام كه انديشههاى خود را در لحظات پرشور مراسم حج بيان كنم. آنان كه خود به سفر حج رفتهاند بهخوبى مىدانند كه كلمات قادر نيستند احساسات و هيجانات روحى انسان شوريده را در هنگام ميقات و عرفات و ديگر مراسم حج بيان كنند. بااينهمه به چنين كوششى دست زدهام و خود نمىدانم تا چه اندازه در اين كار موفق بودهام»<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/59 همان، ص59]</ref> | نويسنده در سال 1395ق به سرزمين وحى سفر كرده است. وى درباره سفرنامه خود مىنويسد: «سعى فراوان كردهام كه انديشههاى خود را در لحظات پرشور مراسم حج بيان كنم. آنان كه خود به سفر حج رفتهاند بهخوبى مىدانند كه كلمات قادر نيستند احساسات و هيجانات روحى انسان شوريده را در هنگام ميقات و عرفات و ديگر مراسم حج بيان كنند. بااينهمه به چنين كوششى دست زدهام و خود نمىدانم تا چه اندازه در اين كار موفق بودهام»<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/59 همان، ص59]</ref> | ||
نويسنده شرح سفر خود را به ذكر آيات قرآن كريم، كلمات معصومين(ع)و اشعار زيبايى مزين نموده و سعى كرده كه حال و هواى حاكم بر خود و ديگر مسافران را بهخوبى توصيف نمايد<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/60 ر.ك: همان، ص60]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/61 61] و [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/71 71]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/74 74]</ref> | نويسنده شرح سفر خود را به ذكر آيات قرآن كريم، كلمات معصومين(ع) و اشعار زيبايى مزين نموده و سعى كرده كه حال و هواى حاكم بر خود و ديگر مسافران را بهخوبى توصيف نمايد<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/60 ر.ك: همان، ص60]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/61 61] و [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/71 71]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/74 74]</ref> | ||
در بخشى از سفرنامه مىخوانيم: «ورود من به مسجد النبى، حرم مقدس رسول خدا(ص) با هيجان و ترديد و حتى با ترس همراه بود. با خود مىانديشيدم كه آيا اجازه دارم كه به مزار پاك رسول خدا(ص) نزديك شوم؟ عظمت و بزرگوارى پيامبر(ص) مرا مات و مبهوت نموده بود، تا آنجا كه حتى اذن دخول را فراموش كردم. ناگهان به خود آمده، قدمى به عقب برگشتم و مؤدب ايستاده با خود گفتم: به كجا مىروى؟ مگر نمىدانى كه اين باب جبرئيل امين است؛ يعنى محل ورود فرشته وحى بر پيامبر(ص) و نزول كلام الهى است»<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/68 همان، ص68]</ref> | در بخشى از سفرنامه مىخوانيم: «ورود من به مسجد النبى، حرم مقدس رسول خدا(ص) با هيجان و ترديد و حتى با ترس همراه بود. با خود مىانديشيدم كه آيا اجازه دارم كه به مزار پاك رسول خدا(ص) نزديك شوم؟ عظمت و بزرگوارى پيامبر(ص) مرا مات و مبهوت نموده بود، تا آنجا كه حتى اذن دخول را فراموش كردم. ناگهان به خود آمده، قدمى به عقب برگشتم و مؤدب ايستاده با خود گفتم: به كجا مىروى؟ مگر نمىدانى كه اين باب جبرئيل امين است؛ يعنى محل ورود فرشته وحى بر پيامبر(ص) و نزول كلام الهى است»<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17346/1/68 همان، ص68]</ref> |
ویرایش