پرش به محتوا

کلیات اشعار و آثار فارسی (شیخ بهایی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR10269J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
|-
|-
|سال نشر  
|سال نشر  
|data-type='publishYear'|1001 هـ.ش یا 1031 هـ.ق یا 1622 م
|data-type='publishYear'| 1352 هـ.ش  
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|10269
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE10269AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۶۰: خط ۶۰:
با اين تفصيل، حد فصاحت و كمال بلاغت را در مثنويات خود ظاهر و آشكار ساخته است و در اين روش، به‌قدرى استادى به خرج داده كه شايد از نظر افاده معنى، از مثنويات مولانا كمتر نباشد؛ همان‌طور كه خيلى از مردم، حتى اهل اطلاع، بعضى ابيات مثنوى او را به نام مولانا ضبط كرده‌اند؛ مثلا در مثنوى«قطع العلايق»، در عينى كه نهايت مهارت را در اداى مقصود نشان داده، از رعايت قواعد بديعى و لطايف شعرى غافل نمانده است:
با اين تفصيل، حد فصاحت و كمال بلاغت را در مثنويات خود ظاهر و آشكار ساخته است و در اين روش، به‌قدرى استادى به خرج داده كه شايد از نظر افاده معنى، از مثنويات مولانا كمتر نباشد؛ همان‌طور كه خيلى از مردم، حتى اهل اطلاع، بعضى ابيات مثنوى او را به نام مولانا ضبط كرده‌اند؛ مثلا در مثنوى«قطع العلايق»، در عينى كه نهايت مهارت را در اداى مقصود نشان داده، از رعايت قواعد بديعى و لطايف شعرى غافل نمانده است:


{|  class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''«هر كه را توفيق حق آمد دليل''|2=''عزلتى بگزيد و رست از قال و قيل»''}}
!«هر كه را توفيق حق آمد دليل !! عزلتى بگزيد و رست از قال و قيل»
{{ب|''«از حقيقت بر تو نگشايد درى''|2=''زين مجازى مردمان تا نگذرى»''}}
|}
{{ب|''«چون شب قدر از همه مستور شد''|2=''لاجرم از پاى تا سر نور شد»''}}
{{پایان شعر}}


{|  class="wikitable poem"
|-
!«از حقيقت بر تو نگشايد درى !! زين مجازى مردمان تا نگذرى»
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
!«چون شب قدر از همه مستور شد !! لاجرم از پاى تا سر نور شد»
|}


با توجه به اينكه شيخ بهايى، از راه آموختن، اين توفيق را يافته باشد، باز خود نشان ديگرى از نبوغ ذاتى و دهاء فطرى اوست. از مثنويات او كه شامل«نان و حلوا»، «شير و شكر»، «نان و پنير» و برخى مثنويات پراكنده ديگر است، اين‌طور برمى‌آيد كه فقط در زمينه مثنوى‌سازى آزموده و ممتحن بوده و در ساير فنون شعرى دستى چندان قوى نداشته است. در رباعى، قطعه، قصيده و غزل به استقبال هر كس رفته، شكست خورده و سطحش از حد شعر متعارف بالاتر نرفته است.
با توجه به اينكه شيخ بهايى، از راه آموختن، اين توفيق را يافته باشد، باز خود نشان ديگرى از نبوغ ذاتى و دهاء فطرى اوست. از مثنويات او كه شامل«نان و حلوا»، «شير و شكر»، «نان و پنير» و برخى مثنويات پراكنده ديگر است، اين‌طور برمى‌آيد كه فقط در زمينه مثنوى‌سازى آزموده و ممتحن بوده و در ساير فنون شعرى دستى چندان قوى نداشته است. در رباعى، قطعه، قصيده و غزل به استقبال هر كس رفته، شكست خورده و سطحش از حد شعر متعارف بالاتر نرفته است.
خط ۷۹: خط ۷۱:
مى‌گويند، فصحاى عرب، معتقدند كه شيخ بهايى، فارسى، خوب شعر مى‌گويد و شعراى فارسى‌زبان عكس اين عقيده را دارند و از اين دو عقيده پيداست كه شعر فارسى و عربى او هر دو متوسط و در يك سطح قرار دارند و متابعت شيخ بهايى از گذشتگان، مانع از اين بوده كه روش مشخصى براى خود اتخاذ كند و تقليد، شخصيت ادبى او را در جنب درياى مواج و بى‌كرانه ادبيات فارسى كه لبالب از لئالى گران‌سنگ و درر شهوار است، محو و نابود ساخته است. روش تقليدى شيخ، حتى در آثار عربى او هم نمايان است و تعجب است با اينكه خود، عرب بوده، به طريقه عربى اساتيد فارسى‌زبان، شعر عربى ساخته است:
مى‌گويند، فصحاى عرب، معتقدند كه شيخ بهايى، فارسى، خوب شعر مى‌گويد و شعراى فارسى‌زبان عكس اين عقيده را دارند و از اين دو عقيده پيداست كه شعر فارسى و عربى او هر دو متوسط و در يك سطح قرار دارند و متابعت شيخ بهايى از گذشتگان، مانع از اين بوده كه روش مشخصى براى خود اتخاذ كند و تقليد، شخصيت ادبى او را در جنب درياى مواج و بى‌كرانه ادبيات فارسى كه لبالب از لئالى گران‌سنگ و درر شهوار است، محو و نابود ساخته است. روش تقليدى شيخ، حتى در آثار عربى او هم نمايان است و تعجب است با اينكه خود، عرب بوده، به طريقه عربى اساتيد فارسى‌زبان، شعر عربى ساخته است:


{|  class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''«ايها المأثور فى قيد الذنوب''|2=''ايها المحروم من سر الغيوب»''}}
!«ايها المأثور فى قيد الذنوب !! ايها المحروم من سر الغيوب»
{{پایان شعر}}
|}
 
{{شعر}}
{{ب|''«ابذلوا ارواحكم يا عاشقين''|2=''ان تكونوا فى هوانا صادقين»''}}
{{پایان شعر}}
 


{|  class="wikitable poem"
|-
!«ابذلوا ارواحكم يا عاشقين !! ان تكونوا فى هوانا صادقين»
|}


«نان و حلوا»، از مثنويات معروف شيخ بهايى مى‌باشد. اين مثنوى ملمّع، در سفر حج و بر وزن مثنوى مولوى سروده شده و شيخ بهايى، در آن، ابياتى از مثنوى را تضمين كرده است. اين مثنوى، به‌طور پراكنده در كشكول نيز نقل شده است.
«نان و حلوا»، از مثنويات معروف شيخ بهايى مى‌باشد. اين مثنوى ملمّع، در سفر حج و بر وزن مثنوى مولوى سروده شده و شيخ بهايى، در آن، ابياتى از مثنوى را تضمين كرده است. اين مثنوى، به‌طور پراكنده در كشكول نيز نقل شده است.
خط ۹۳: خط ۸۵:
«نان و حلوا»، در 22 فصل و حكايت، تنظيم و چنين آغاز گرديده است:
«نان و حلوا»، در 22 فصل و حكايت، تنظيم و چنين آغاز گرديده است:


{|  class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''«هر چه غيراز دوست باشد اى پسر''|2=''نان و حلوا نام كردم سربه‌سر»''}}
!«هر چه غيراز دوست باشد اى پسر !! نان و حلوا نام كردم سربه‌سر»
 
|}
{{ب|''«گر همى خواهى كه باشى تازه‌جان''|2=''رو كتاب نان و حلوا را بخوان»''}}
{{پایان شعر}}


{|  class="wikitable poem"
|-
!«گر همى خواهى كه باشى تازه‌جان !! رو كتاب نان و حلوا را بخوان»
|}


خيلى از فصول اين مثنوى، با جمله«نان و حلوا چيست؟»، آغاز مى‌گردد.
خيلى از فصول اين مثنوى، با جمله«نان و حلوا چيست؟»، آغاز مى‌گردد.
خط ۱۰۷: خط ۹۶:
در مثنوى«نان و حلوا»، بيشتر توجه شيخ بهايى به اعراض از دنيا و زخارف دنيوى، ذم اهل ريا، شكر نعمت در بلايا، قطع علايق و صرف عمر به تأسف و ندامت بوده و مفاهيم خود را با تمثيلاتى كه بيشتر جنبه هزل و طيبت دارد، آميخته است و به‌قدرى خوب از عهده برآمده كه خيلى از داستان‌ها و تك‌بيت‌هاى آنها جزو ضرب‌المثل‌ها گرديده است:
در مثنوى«نان و حلوا»، بيشتر توجه شيخ بهايى به اعراض از دنيا و زخارف دنيوى، ذم اهل ريا، شكر نعمت در بلايا، قطع علايق و صرف عمر به تأسف و ندامت بوده و مفاهيم خود را با تمثيلاتى كه بيشتر جنبه هزل و طيبت دارد، آميخته است و به‌قدرى خوب از عهده برآمده كه خيلى از داستان‌ها و تك‌بيت‌هاى آنها جزو ضرب‌المثل‌ها گرديده است:


{|  class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''«خرده‌بينانند در عالم بسى''|2=''واقفند از كار و بار هر كسى»''}}
!«خرده‌بينانند در عالم بسى !! واقفند از كار و بار هر كسى»
{{پایان شعر}}
|}


{|  class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''«اين وطن مصر و عراق و شام نيست''|2=''اين وطن شهريست كانرا نام نيست»''}}
!«اين وطن مصر و عراق و شام نيست !! اين وطن شهريست كانرا نام نيست»
{{پایان شعر}}
|}


{|  class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''«ور مزعفر نبودت با قند و مشك''|2=''خوش بود دوغ و پياز و نان خشك»''}}
!«ور مزعفر نبودت با قند و مشك !! خوش بود دوغ و پياز و نان خشك»
{{ب|''«ور نباشد شانه‌اى از بهر ريش''|2=''شانه بتوان كرد با انگشت خويش»''}}
|}
{{پایان شعر}}


{|  class="wikitable poem"
|-
!«ور نباشد شانه‌اى از بهر ريش !! شانه بتوان كرد با انگشت خويش»
|}


از اسامى مختلفى كه به مثنويات«نان و حلوا»، «نان و پنير» و«شير و شكر» داده، نام‌گذارى آنها به مقتضاى حال و تناسب مقال بوده است؛ مثلا مقصودش از نان و حلوا شيرينى آن است كه به حلاوت دنيا تشبيه كرده؛ لقمه گلوگير شيرينى است كه ظاهرش كام را شيرين مى‌كند، ولى باطنش زهرى تلخ است...
از اسامى مختلفى كه به مثنويات«نان و حلوا»، «نان و پنير» و«شير و شكر» داده، نام‌گذارى آنها به مقتضاى حال و تناسب مقال بوده است؛ مثلا مقصودش از نان و حلوا شيرينى آن است كه به حلاوت دنيا تشبيه كرده؛ لقمه گلوگير شيرينى است كه ظاهرش كام را شيرين مى‌كند، ولى باطنش زهرى تلخ است...
خط ۱۳۳: خط ۱۱۶:
اين مثنوى، وزن مخصوصى دارد و بنا به مقدمه آن، به وزن«خبب» و از اوزان خاصه عرب است(به تقطيع«مفعول فعول مفاعلين») و شايد شيخ بهايى، اول كسى باشد كه در اين وزن، شعر فارسى ساخته و از قرار معلوم اين وزن، آهنگ مخصوصى دارد كه در مقامات موسيقى به«حزين» معروف است، چون در پايان اين مثنوى مى‌گويد:
اين مثنوى، وزن مخصوصى دارد و بنا به مقدمه آن، به وزن«خبب» و از اوزان خاصه عرب است(به تقطيع«مفعول فعول مفاعلين») و شايد شيخ بهايى، اول كسى باشد كه در اين وزن، شعر فارسى ساخته و از قرار معلوم اين وزن، آهنگ مخصوصى دارد كه در مقامات موسيقى به«حزين» معروف است، چون در پايان اين مثنوى مى‌گويد:


{|  class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''«آن را برخوان به نواى حزين''|2=''وز قله عرش بشنو تحسين»''}}
!«آن را برخوان به نواى حزين !! وز قله عرش بشنو تحسين»
{{پایان شعر}}
|}
 


مثنوى«نان و پنير»، در موضوعاتى، از قبيل ذم منتقدين به حكمت، عقل، علم و تعريف آن، فطرت، تحقيق، تكليف و شوق، ماهيت ذوات، هم‌جنس بودن ذات با صفات و مناجات سروده شده است.
مثنوى«نان و پنير»، در موضوعاتى، از قبيل ذم منتقدين به حكمت، عقل، علم و تعريف آن، فطرت، تحقيق، تكليف و شوق، ماهيت ذوات، هم‌جنس بودن ذات با صفات و مناجات سروده شده است.
خط ۱۶۶: خط ۱۴۹:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۸۵

ویرایش