|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| == معرفى اجمالى ==
| | «تفسير سورهي توحيد»، برگرفته از بيانات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست كه به زبان عربی نوشته شده است. |
| '''الكشف عن ماهية الصلاة''' توسط [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، به زبان عربى و در پاسخ به درخواست يكى از دوستانش كه از وى درخواست تأليف رسالهاى در سر نماز و بيان حقيقت ظاهر و باطن آن نموده است، تأليف شده كه در ضمن رسائل [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به چاپ رسيده است.
| |
|
| |
|
| == ساختار == | | == ساختار == |
|
| |
|
|
| |
|
| كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و سه فصل است.
| | رساله، پس از مقدمهاى كوتاه، بدون هر گونه باببندى و فصلبندى، وارد اصل موضوع مىشود و در پايان، مطالبى را تحت عنوان «خاتمة لهذ التفسير» بيان مىنمايد. |
|
| |
|
| == گزارش محتوا == | | == گزارش محتوا == |
|
| |
|
|
| |
|
| فصل اول، در ماهيت صلاة و فصل دوم، در انقسام صلاة به ظاهر و باطن است و فصل سوم، در اين است كه هر يك از دو قسم مزبور، بر كدام صنف از اصناف مردم واجب مىباشد.
| | نويسندهي مقدمه در اين رساله بعد از بيان خطبهاي وارد تبيين جايگاه قرآن ميشود و ميگويد: با اينكه عقل، باب نقل ميباشد، ولي در عين حال كمال عقول و در نهايت هدايت ما، در پرتو كتاب منزل بر نبي مرسل، ميسر ميباشد. وي، مسئلهي توحيد را غايت تمام اهداف و مقاصد ميداند كه در هيچ كجا بمانند سورهي اخلاص به آن پرداخته نشده است. |
|
| |
|
| مؤلف، فصل اول را با مقدمهاى آغاز مىكند و در آن، مرتبه خلقت حيوان را بعد از جمادات و نباتات يادآورى كرده و ارادهى خداوند را براى به كمال رساندن انسان بيان مىدارد و مىگويد: انسان، همان عالم اكبر است و شرف انسان نيز به فعلش مىباشد؛ اگر عملش موافق عمل شيطان باشد، موجب هلاكت وى خواهد بود.
| | بوعلى، در تفسير اين سوره، ابتدا توضيحي در مورد'''«قل هو الله احد»''' ميدهد و «هو» را هويت مطلقهاي ميداند كه هويتش از خودش ميباشد و در ادامه ميگويد: از آنجايي كه از هويت الهيه، به خاطر جلالت و عظمتش، نميتوان تعبير كرد، به همين جهت بعد از كلمهي هو به بيان «الله» پرداخته است. وي«احد» را مبالغهي در وحدت ميداند و ميگويد: مبالغهي تامه در وحدت، مگر زمانى كه واحديت به گونهاى باشد كه كاملتر از آن و شديدتر از آن ممكن نباشد، صحيح نخواهد بود. |
|
| |
|
| مؤلف، سپس توضيحى دربارهى قواى انسانى و برترى قوه عقل بر ساير قوا و همينطور در خدمت عقل بودن ساير قوا ارائه مىنمايد. وى اعتقاد دارد هر كدام از قوا داراى مأموريت خاصى هستند كه فعل اشرف آنها؛ يعنى نفس ناطقه تأمل در صنايع و تفكر در بدايع مىباشد و توجهش نيز به عالم اعلى است و...
| | در مورد آيهي'''«الله الصمد»'''، ميگويد: براي معناي صمد دو تفسير ميباشد: یکی به معني كسي كه جوف ندارد و ديگرى به معني سيّد كه بنا بر تفسير اول، معني سلبي خواهد داشت و بنا بر تفسير دوم معناي اضافي؛ يعنى او نسبت به همگان سيد است. |
|
| |
|
| بوعلى بعد از بيان مقدمه مزبور، نماز را به عنوان وسيلهاى براى تشبه نفس ناطقه انسانى به اجرام فلكيه و تعبددائم براى حق مطلق، جهت طلب ثواب سرمدى، معرفى مىكند و كلام رسول الله(ص) را كه فرمود: «الصلاة عمودالدين»، ناظر به همين مىداند، زيرا دين تصفيه نفس انسانى از كدورات شيطانى و هواجس بشريّه مىباشد...
| | در تفسير آيه'''«لم يلد و لم يولد»'''، گفته شده: وقتي مشخص شد كه همه موجودات مستند به واجبند و محتاج به او و او معطي وجود به جميع موجودات است، مشخص ميشود كه صدور مثل از وي ممتنع ميباشد، زيرا هر چيزي كه مثلش از آن متولد گردد، ماهيتش مشترك بين خود و مثلش خواهد بود. اما تولد از غير نيز فقط براي ماده ميباشد. نهايتا نتيجه اين ميشود كه «لم يلد» لانه «لم يولد». بو علي، در مورد آيه'''«و لم يكن له كفوا احد»''' ميگويد: وقتي مشخص گرديد كه واجب نه متولد از غير است نه مثلش از او متولد شده است، معلوم ميشود كه هيچ كفوى ندارد كه در قوهي وجود با او مساوي باشد. مؤلف، در خاتمه، به تبيين كلي حقايق اين سوره ميپردازد. |
| | |
| فصل دوم، در تقسيم نماز به نماز ظاهرى و نماز باطنى است. مؤلف، نمازهاى عادى را كه داراى مقدمات و اركان، اعم از ركوع، سجود، استقبال قبله، طهارت لباس و بدن و... مىباشد، نماز ظاهرى مىداند و مىگويد: براى افتراق انسان از حيوان و براى رسيدن به عرفان لازم است. قسم دوم كه نماز باطنى است مشاهده حق با قلب صاف و نفس مجرده مطهره مىباشد. اين قسم از نماز براى مناجات با پروردگار لازم مىباشد، زيرا مناجات با خدايى كه مبرّاى از زمان و مكان است با اعضاى ظاهرى ممكن نمىباشد، فلذا نمىشود با ركوع و سجود يا با گفتن و صحبت كردن و ذكر، با حضرت حق مناجات كرد، پس نماز واقعى كه امرى درونى و باطنى است براى اين منظور، لازم و ضرورى بوده و حديث شريف «المصلى يناجى ربه»، ناظر به اين قسم از نمازها مىباشد.
| |
| | |
| مؤلف، فصل سوم رساله را به وجوب هر دو قسم اين نمازها اختصاص داده است. وى مىگويد: انسانها از لحاظ تأثير قواى روحى متفاوتند؛ هر كسى كه قواى طبيعى و حيوانى بر وى غلبه كند، عاشق بدن خواهد بود و تربيت و صحت و خور و خواب و جلب منفعت و دفع مفسده از آن مهمترين كارش خواهد بود و در نتيجه چنين شخصى در زمره حيوانات و غافل از ياد خدا و جاهل از حق خواهد بود، اما كسى كه قواى روحانيهاش غالب و مسلط بر هواى نفس و مجرد از مشاغل دنيوى باشد، نماز براى وى وجوبى شديد خواهد داشت كما اينكه بر پيغمبر اكرم(ص) شديدترين وجوب را داشت، زيرا در شبى كه از جسم خود مجرد شد و هيچ اثرى از آثار حيوانيه شهوانيه در وى نماند، به خدا عرض كرد: پروردگار لذتى غريب از اين شب برايم حاصل شد؛ كارى كن كه اين حال مداومت داشته باشد و خداوند وى را امر به نماز كرد.
| |
| | |
| [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مىگويد: اين مقدار توضيح را درباره نماز كافى مىدانم، زيرا با اين مقدار توضيح مشخص شد كه نماز ظاهرى و جسمانى براى چه كسانى واجب است و نماز باطنى و روحانى براى چه افرادى.
| |