پرش به محتوا

منطق نوین؛ مشتمل بر اللمعات المشرقية في الفنون المنطقية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
|-
|-
|سال نشر  
|سال نشر  
|data-type='publishYear'|1050 هـ.ق
|data-type='publishYear'| 1362 هـ.ش
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
خط ۸۵: خط ۸۵:
7. شارح در چند مورد كه مطالب مشهور منطقى به نظر ايشان خالى از اشكال نبوده، پس از توضيح رأى مشهور، نظر شخصى خودش را به‌عنوان پيشنهاد مطرح كرده است. از جمله نوآورى‌هاى وى، فهرست مختلطات اشكال چهارگانه و طبقه‌بندى آنها است كه ايشان از منابع مختلف استنتاج كرده است. همچنين ايشان مطالب شرح را شماره‌گذارى كرده تا تطبيق آن با متن اصلى آسان شود (همان، مقدمه، ص دهم - يازدهم). استفاده از جدول براى تفهيم بهتر مطالب، از جمله امتيازهاى اين شرح است <ref>همان، ص 422، 425، 426، 427، 428، 429، 430، 431، 432، 443، 444، 453، 454، 455، 456، 457، 459، 460، 461، 462، 463، 469، 471، 474 و...</ref>.
7. شارح در چند مورد كه مطالب مشهور منطقى به نظر ايشان خالى از اشكال نبوده، پس از توضيح رأى مشهور، نظر شخصى خودش را به‌عنوان پيشنهاد مطرح كرده است. از جمله نوآورى‌هاى وى، فهرست مختلطات اشكال چهارگانه و طبقه‌بندى آنها است كه ايشان از منابع مختلف استنتاج كرده است. همچنين ايشان مطالب شرح را شماره‌گذارى كرده تا تطبيق آن با متن اصلى آسان شود (همان، مقدمه، ص دهم - يازدهم). استفاده از جدول براى تفهيم بهتر مطالب، از جمله امتيازهاى اين شرح است <ref>همان، ص 422، 425، 426، 427، 428، 429، 430، 431، 432، 443، 444، 453، 454، 455، 456، 457، 459، 460، 461، 462، 463، 469، 471، 474 و...</ref>.


8. از ابتكارات مفيد شارح آن است كه در پايان كتاب، افزون بر فهرست اعلام (اشخاص و كتب)، فهرست مطالب كتاب حاضر را به‌صورت الفبايى آورده است <ref>همان، ص 683 - 694</ref>. اين فهرست غير از فهرست مطالب كتاب است كه در آغاز كتاب آمده و عنوان و صفحه مطالب كتاب را به ترتيب گزارش كرده است </ref>همان، مقدمه، ص سيزدهم - شانزدهم</ref>. در فهرست الفبايى مذكور، شماره صفحه توضيح اصطلاحات و مطالبى كه در چند جاى كتاب بيان گرديده، معين شده و به اين جهت فهرست مزبور به‌منزله فرهنگ مستقلى براى اصطلاحات منطقى مى‌باشد </ref>همان، مقدمه، ص يازده</ref>.
8. از ابتكارات مفيد شارح آن است كه در پايان كتاب، افزون بر فهرست اعلام (اشخاص و كتب)، فهرست مطالب كتاب حاضر را به‌صورت الفبايى آورده است <ref>همان، ص 683 - 694</ref>. اين فهرست غير از فهرست مطالب كتاب است كه در آغاز كتاب آمده و عنوان و صفحه مطالب كتاب را به ترتيب گزارش كرده است <ref>همان، مقدمه، ص سيزدهم - شانزدهم</ref>. در فهرست الفبايى مذكور، شماره صفحه توضيح اصطلاحات و مطالبى كه در چند جاى كتاب بيان گرديده، معين شده و به اين جهت فهرست مزبور به‌منزله فرهنگ مستقلى براى اصطلاحات منطقى مى‌باشد <ref>همان، مقدمه، ص يازده</ref>.


9. يكى از مطالب مفيد شارح اين است كه با توضيح در مورد انواع مغالطه و قياس دور يا مغالطه مصادره به مطلوب، نوشته است: بعضى از قياس‌ها از جهت مشابهت در لفظ، شبيه به مصادره و دور هستند، لكن مصادره نيستند؛ زيرا مقدمه و نتيجه در معنى اختلاف دارند؛ مثل اينكه مى‌گويند اين زمين مرطوب است و هر زمينى كه مرطوب باشد بر آن باران باريده است؛ نتيجه مى‌دهد: بر اين زمين باران باريده است. اين قياس، شبيه به دور است؛ زيرا رطوبت زمين از وجود ابر است و ابر از رطوبت زمين به وجود مى‌آيد، لكن در حقيقت دور نيست؛ زيرا رطوبتى كه ابر و باران را به وجود آورده است با رطوبت زمين كه فعلا موجود است از حيث عدد يكى نيستند و نوع آنها يكى مى‌باشد. اين مثال، نظير مثال معروفى است كه مى‌گويند: تخم از مرغ به وجود آمده و مرغ نيز از تخم است؛ بين آنها دور نيست؛ زيرا آن فردى از تخم كه مرغ مخصوصى را به وجود آورده، غير از آن فردى از تخم است كه همان مرغ مخصوص را به وجود آورده است؛ آنها از جهت فرد متعدد و در نوع واحد هستند <ref>همان، ص 656 - 657</ref>.
9. يكى از مطالب مفيد شارح اين است كه با توضيح در مورد انواع مغالطه و قياس دور يا مغالطه مصادره به مطلوب، نوشته است: بعضى از قياس‌ها از جهت مشابهت در لفظ، شبيه به مصادره و دور هستند، لكن مصادره نيستند؛ زيرا مقدمه و نتيجه در معنى اختلاف دارند؛ مثل اينكه مى‌گويند اين زمين مرطوب است و هر زمينى كه مرطوب باشد بر آن باران باريده است؛ نتيجه مى‌دهد: بر اين زمين باران باريده است. اين قياس، شبيه به دور است؛ زيرا رطوبت زمين از وجود ابر است و ابر از رطوبت زمين به وجود مى‌آيد، لكن در حقيقت دور نيست؛ زيرا رطوبتى كه ابر و باران را به وجود آورده است با رطوبت زمين كه فعلا موجود است از حيث عدد يكى نيستند و نوع آنها يكى مى‌باشد. اين مثال، نظير مثال معروفى است كه مى‌گويند: تخم از مرغ به وجود آمده و مرغ نيز از تخم است؛ بين آنها دور نيست؛ زيرا آن فردى از تخم كه مرغ مخصوصى را به وجود آورده، غير از آن فردى از تخم است كه همان مرغ مخصوص را به وجود آورده است؛ آنها از جهت فرد متعدد و در نوع واحد هستند <ref>همان، ص 656 - 657</ref>.
۰

ویرایش