۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'بيت المقدس ' به 'بيتالمقدس ') |
||
| خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
در پى آن كه شام، دچار پريشانى گشت و هر يك از مدعيان ايوبى با صليبيان، خورازمشاهيان بر ضد ديگرى همداستان شدند و نزاع چنان بالا گرفت كه بار ديگر بيتالمقدس كه پيشتر توسط ناصر داوود(637) تصرف شده بود، به وسيله صالح اسماعيل براى اينكه حسن نيت خود را به صليبىها اثبات كند، در سال 368 علاوه بر بيتالمقدس، طبريه، عسقلان و بعضى نواحى ديگر را به آنان بخشيد و اين اقدام سبب شورش سريع همه مسلمانان شد و پس خورازمشاهيان در سال 642 توانستند، بيت المقدس، را از دست صليبىها خارج سازند و سپاه مسيحى تا حدود هفت قرن و تا جنگ جهانى اول نتوانستند وارد اين شهر شوند. | در پى آن كه شام، دچار پريشانى گشت و هر يك از مدعيان ايوبى با صليبيان، خورازمشاهيان بر ضد ديگرى همداستان شدند و نزاع چنان بالا گرفت كه بار ديگر بيتالمقدس كه پيشتر توسط ناصر داوود(637) تصرف شده بود، به وسيله صالح اسماعيل براى اينكه حسن نيت خود را به صليبىها اثبات كند، در سال 368 علاوه بر بيتالمقدس، طبريه، عسقلان و بعضى نواحى ديگر را به آنان بخشيد و اين اقدام سبب شورش سريع همه مسلمانان شد و پس خورازمشاهيان در سال 642 توانستند، بيت المقدس، را از دست صليبىها خارج سازند و سپاه مسيحى تا حدود هفت قرن و تا جنگ جهانى اول نتوانستند وارد اين شهر شوند. | ||
صالح ايوب، فرزند «كامل محمد» با تصرف دمشق مدتى اوضاع را آرام كرد، وقتى | صالح ايوب، فرزند «كامل محمد» با تصرف دمشق مدتى اوضاع را آرام كرد، وقتى بيتالمقدس را گرفت و دولتى يكپارچه در مصر و شام پديد آورد؛ اما تصرف قدس به دست مسلمانان هجوم صليبىها به مصر با حمله از راه دريا به «دمياط» در سال 647 را دنبال داشت. صلاح ايوب در اثناى همين جنگ كه به جنگ هفتم صليبى معروف است، در 647 قمرى درگذشت. همسر او «شجرة الدر» با مخفى نگهداشتن مرگ وى، فرزندش «توران شاه» را از «حصن كيفا» به مصر فراخواند و بر تخت نشاند.توران شاه جوان يك نقشه نظامى طراحى كرد كه متضمن پيروزى نهايى بر صليبىها بود. بالاخره پادشاه فرانسه نتوانست، در جنگ پايدارى كند و همه سپاهش به محاصره درآمد و شكستى سخت بر آن وارد گرديد و تقريبا هم افرادش كشته، مجروح و يا اسير شدند. خود «لويى نهم» در ميان اسيران بود كه دست بسته به منصوره برده شد(محرم 648). توران شاه خود در همان سال به قتل رسيد و مرگ او سرآغاز حكمرانى مماليك بحرى، و پايان دولت ايوبى محسوب مىشود.(مماليك جمع كلمه مملوك است به معناى بردهاى كه به اسارت درآمده و پدر و مادرش برده نبودهاند، مملوك بردهاى است كه خريد و فروش مىشود.) | ||
مماليك جلسه خبرگان قوم را بعد از مرگ توران شاه تشكيل دادند و تصميم گرفتند «شجرة الدر» را برگزيد تا عهدهدار حكومت شود؛ ولى خليفه عباسى(مستعصم بالله) مماليك را به خاطر حاكم نمودن يك زن سرزنش نمود. لذا آنها براى خروج از اين اشتباه، راه حل را در اين ديدند كه با «امير عزالدين ابيك» ازدواج و حكومت را سپس، به وى واگذارد. حكومت او سه ماه طول كشيد و سپس عزالدين ابيك بر تخت جلوس كرد و لقب «المغر ابيك» معروف شد(648-655). در 655 شجرد الدر همسر «مغر ابيك» توطئهاى ترتيب داد كه به كشته شدن «ابيك» انجاميد و مماليك معزى با پسرش «نورالدين على» بيعت كردند و او را «ملك منصور» لقب دادند. تحولات بسيار سريع سياسى در منطقه اسلامى خوار نزديك از سال 656 مثل اشغال عراق و شام توسط مغول، وضعيت دشوارى در مصر به وجود آورد كه وجود مردى نيرومند را در رأس قدرت ضرورى مىنمود. «قدور» كه از مماليك صالح بود. فرصت را براى در دستگيرى حكومت مصر مناسب ديد و در ذيعقده 657، منصور على را عزل و خود را بر جاى او نشست. در آن هنگام مغولان به طرف فلسطين پيش مىرفتند، در «عين جالوت» در فلسطين رويارويى بين آنها درگرفت كه به پيروزى درخشان مسلمانان منجر شد. «قدوز» از اين پيروزى استفاده كرد و به طرف شام راه افتاد و بعد از پنج روز وارد دمشق شد. پس در 15 ذيعقده 658 در حالى كه از دمشق به قاهره بازمىگشت، به دست «ركنالدين بيبرس بندقوارى» كشته شد و خود به جاى او حكومت را در دست گرفت. | مماليك جلسه خبرگان قوم را بعد از مرگ توران شاه تشكيل دادند و تصميم گرفتند «شجرة الدر» را برگزيد تا عهدهدار حكومت شود؛ ولى خليفه عباسى(مستعصم بالله) مماليك را به خاطر حاكم نمودن يك زن سرزنش نمود. لذا آنها براى خروج از اين اشتباه، راه حل را در اين ديدند كه با «امير عزالدين ابيك» ازدواج و حكومت را سپس، به وى واگذارد. حكومت او سه ماه طول كشيد و سپس عزالدين ابيك بر تخت جلوس كرد و لقب «المغر ابيك» معروف شد(648-655). در 655 شجرد الدر همسر «مغر ابيك» توطئهاى ترتيب داد كه به كشته شدن «ابيك» انجاميد و مماليك معزى با پسرش «نورالدين على» بيعت كردند و او را «ملك منصور» لقب دادند. تحولات بسيار سريع سياسى در منطقه اسلامى خوار نزديك از سال 656 مثل اشغال عراق و شام توسط مغول، وضعيت دشوارى در مصر به وجود آورد كه وجود مردى نيرومند را در رأس قدرت ضرورى مىنمود. «قدور» كه از مماليك صالح بود. فرصت را براى در دستگيرى حكومت مصر مناسب ديد و در ذيعقده 657، منصور على را عزل و خود را بر جاى او نشست. در آن هنگام مغولان به طرف فلسطين پيش مىرفتند، در «عين جالوت» در فلسطين رويارويى بين آنها درگرفت كه به پيروزى درخشان مسلمانان منجر شد. «قدوز» از اين پيروزى استفاده كرد و به طرف شام راه افتاد و بعد از پنج روز وارد دمشق شد. پس در 15 ذيعقده 658 در حالى كه از دمشق به قاهره بازمىگشت، به دست «ركنالدين بيبرس بندقوارى» كشته شد و خود به جاى او حكومت را در دست گرفت. | ||
ویرایش