۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - ')ن' به ') ن') |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
بغوى سعى دارد كه اسرائيليات تفسير ثعلبى و شاگردش واحدى را نقل ننمايد؛ امّا با اينحال تعدادى از اينگونه روايات و قصههاى تاريخى در تفسير او يافت شده است و كمتر به ضعف و جعلى بودن آنها مىپردازد. قصههايى از قبيل شأن آدم و حوا و نزول آنها از بهشت ذيل آيه 36 سوره بقره ''' «و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدو...» ''' و قصه غرق آل فرعون ذيل آيه 50 سوره بقره''' «و اذ فرقنا بكم البحر...» ''' كه مبالغه و مطالب موهن زيادى دارد. و نيز قصه هاروت و ماروت ذيل آيه 102 بقره و داستان طولانى قتل جالوت توسط داود،ذيل آيه 259 سوره بقره. | بغوى سعى دارد كه اسرائيليات تفسير ثعلبى و شاگردش واحدى را نقل ننمايد؛ امّا با اينحال تعدادى از اينگونه روايات و قصههاى تاريخى در تفسير او يافت شده است و كمتر به ضعف و جعلى بودن آنها مىپردازد. قصههايى از قبيل شأن آدم و حوا و نزول آنها از بهشت ذيل آيه 36 سوره بقره ''' «و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدو...» ''' و قصه غرق آل فرعون ذيل آيه 50 سوره بقره''' «و اذ فرقنا بكم البحر...» ''' كه مبالغه و مطالب موهن زيادى دارد. و نيز قصه هاروت و ماروت ذيل آيه 102 بقره و داستان طولانى قتل جالوت توسط داود،ذيل آيه 259 سوره بقره. | ||
بغوى به شيوه ثعلبى از آوردن روايات ائمه اطهار(ع)نيز دريغ نكرده است و هر جا روايتى، با شأن رفيع اهل بيت(ع) مناسبت داشته يا دليل بر منقبت و فضيلتى براى آنان بوده، بىپروا آن را بيان كرده است؛ مانند: آيه 61 سوره آل عمران (آيه مباهله) كه نام [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، فاطمة الزهرا(س) و حسنين(ع)را ضمن بيان داستان مباهله، ذكر مىكند. | بغوى به شيوه ثعلبى از آوردن روايات ائمه اطهار(ع) نيز دريغ نكرده است و هر جا روايتى، با شأن رفيع اهل بيت(ع) مناسبت داشته يا دليل بر منقبت و فضيلتى براى آنان بوده، بىپروا آن را بيان كرده است؛ مانند: آيه 61 سوره آل عمران (آيه مباهله) كه نام [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، فاطمة الزهرا(س) و حسنين(ع)را ضمن بيان داستان مباهله، ذكر مىكند. | ||
عدهاى در اين موضوع در برخى چاپها، خواستهاند كه برخى عبارتها را حذف نمايند ولى غافل از اينكه حذف آن آشكار خواهد شد. به عنوان نمونه، بغوى (به تبع ثعلبى) ذيل آيه 214 سوره شعراء ''' «و انذر عشيرتك الاقربين» ''' روايت معروف و مفصلى را كه مورخان و مفسران بهطور متواتر و با سندهاى صحيح از طريق [[ابن اسحاق، محمد|محمد بن اسحاق]]، سيرهنويس معروف و پدر تاريخ اسلامى، روايت كردهاند، آورده است، بدين مضمون: «پيامبر(ص) به على(ع) دستور داد تا فاميل و بستگان را دعوت كند و به آنان فرمود: هر كه از شما مرا يارى كند، برادر، وصىّ و جانشين من خواهد بود. تنها على(ع) برخاست و گفت: يا رسول الله(ص) من همواره ياور تو هستم. آنگاه پيامبر(ص) رو به آنان كرد و فرمود:إنّ هذا أخي و وصيي و خليفتي فيكم فاسمعوا له و اطيعوا»...<ref>تفسير بغوى، ج 3، ص 481</ref>اين ذيل در چاپهاى مكرر حذف شده است، جز در چاپ دار احياء التراث عربى-بيروت (1420ق 2000م)چاپ حاضر، ولى تحريفكنندگان غافل مانده و ندانستهاند كه تفسير خازن كه برگرفته از تفسير بغوى است، حديث ياد شده را بهطور كامل نقل كرده است...<ref>تفسير خازن، ج 3، ص 333</ref> | عدهاى در اين موضوع در برخى چاپها، خواستهاند كه برخى عبارتها را حذف نمايند ولى غافل از اينكه حذف آن آشكار خواهد شد. به عنوان نمونه، بغوى (به تبع ثعلبى) ذيل آيه 214 سوره شعراء ''' «و انذر عشيرتك الاقربين» ''' روايت معروف و مفصلى را كه مورخان و مفسران بهطور متواتر و با سندهاى صحيح از طريق [[ابن اسحاق، محمد|محمد بن اسحاق]]، سيرهنويس معروف و پدر تاريخ اسلامى، روايت كردهاند، آورده است، بدين مضمون: «پيامبر(ص) به على(ع) دستور داد تا فاميل و بستگان را دعوت كند و به آنان فرمود: هر كه از شما مرا يارى كند، برادر، وصىّ و جانشين من خواهد بود. تنها على(ع) برخاست و گفت: يا رسول الله(ص) من همواره ياور تو هستم. آنگاه پيامبر(ص) رو به آنان كرد و فرمود:إنّ هذا أخي و وصيي و خليفتي فيكم فاسمعوا له و اطيعوا»...<ref>تفسير بغوى، ج 3، ص 481</ref>اين ذيل در چاپهاى مكرر حذف شده است، جز در چاپ دار احياء التراث عربى-بيروت (1420ق 2000م)چاپ حاضر، ولى تحريفكنندگان غافل مانده و ندانستهاند كه تفسير خازن كه برگرفته از تفسير بغوى است، حديث ياد شده را بهطور كامل نقل كرده است...<ref>تفسير خازن، ج 3، ص 333</ref> |
ویرایش