۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیة الله' به 'آیتالله') |
جز (جایگزینی متن - 'بو على' به 'بوعلى') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
[[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، كتاب(الشفاء) را به زبان عربى و در موضوعات الهيات، طبيعيات، رياضيات و منطق تأليف كرده است. مىتوان اين كتاب را به عنوان جامعترين اثر | [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، كتاب(الشفاء) را به زبان عربى و در موضوعات الهيات، طبيعيات، رياضيات و منطق تأليف كرده است. مىتوان اين كتاب را به عنوان جامعترين اثر بوعلى، به حساب آورد. وى، در مورد موضوعهاى ياد شده، در كتابهاى ديگرى نيز سخن گفته است كه به آنها اشاره خواهيم كرد، لكن چيزى كه در كتاب شفا با آن روبهرو هستيم، مجموعهاى است كامل و دقيق كه ترجمه يا تلخيص مطالب آن در كتابهاى ديگرش، همچون نجات و دانشنامهى علايى آمده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
هندسه: بخش اول رياضيات يا به عبارتى فن اول رياضيات كه عبارت است از هندسه، در واقع تحليل و بررسى اصول اقليدس مىباشد كه توسط حجاج بن يوسف مطر، به عربى ترجمه شده است. البته ترجمههاى ديگرى نيز موجود است كه مىتوان حجاج بن يوسف را اولين مترجم اصول اقليدس به حساب آورد. | هندسه: بخش اول رياضيات يا به عبارتى فن اول رياضيات كه عبارت است از هندسه، در واقع تحليل و بررسى اصول اقليدس مىباشد كه توسط حجاج بن يوسف مطر، به عربى ترجمه شده است. البته ترجمههاى ديگرى نيز موجود است كه مىتوان حجاج بن يوسف را اولين مترجم اصول اقليدس به حساب آورد. بوعلى، در بخش هندسه بر خلاف خود اقليدس و مترجم آن، به تفصيل نپرداخته و فقط به مطالبى كه براى درك قضايا و اثبات آنها لازم است، پرداخته است. مقصود [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] اين است كه متعلم را هر چه سريعتر با مبانى هندسه آشنا سازد. وى به گفته شاگرد و دوستش، ابوعبيد جوزجانى، ابتدا كتابى به نام مختصر اقليدس، تأليف كرد كه بعدا بخشى از كتاب شفا را تشكيل داد. | ||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بخش هفتم كتاب نجات را نيز به هندسه اختصاص داده است. نظريات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در رياضيات هنوز كاملا مورد بررسى قرارنگرفته است، ولى كارل لوكوچ، بخشى از فن اول رياضيات شفا (هندسه مسطحه) را در كتاب خود مورد بررسى قرار داده است. | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بخش هفتم كتاب نجات را نيز به هندسه اختصاص داده است. نظريات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در رياضيات هنوز كاملا مورد بررسى قرارنگرفته است، ولى كارل لوكوچ، بخشى از فن اول رياضيات شفا (هندسه مسطحه) را در كتاب خود مورد بررسى قرار داده است. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
مقالهى چهارم، در مورد عمليات مثلثها و دايرهها است. شكل محيط، اولين مبحث اين بخش مىباشد. مقالهى پنجم در مورد نسبت مىباشد. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در اين بخش، جزء را به مقدار كوچكتر از مقدار بزرگتر معرفى مىكند و... | مقالهى چهارم، در مورد عمليات مثلثها و دايرهها است. شكل محيط، اولين مبحث اين بخش مىباشد. مقالهى پنجم در مورد نسبت مىباشد. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در اين بخش، جزء را به مقدار كوچكتر از مقدار بزرگتر معرفى مىكند و... | ||
سطوح متشابهه، عنوان مقاله ششم است. | سطوح متشابهه، عنوان مقاله ششم است. بوعلى سطوح متشابهه را به زواياى متساويه و اضلاع تناسبيهى آنها معنا مىكند و مىگويد: سطوح متكافئه، سطوحى هستند كه اضلاعشان بنا بر تقدم و تأخر با هم متناسب مىباشند. | ||
مقاله هفتم درباره اشتراك و تباين و...است. در اين مقاله، راجع به وحدت، عدد، زوج و فرد توضيحاتى داده شده است؛ براى مثال مىفرمايد: واحد، به هر چيزى كه عقلاً قابل قسمت نباشد، گفته مىشود و عدد، جماعت مركبى از واحدها است. عدد زوج، عددى است كه قابل قسمت به دو عدد مساوى باشد. | مقاله هفتم درباره اشتراك و تباين و...است. در اين مقاله، راجع به وحدت، عدد، زوج و فرد توضيحاتى داده شده است؛ براى مثال مىفرمايد: واحد، به هر چيزى كه عقلاً قابل قسمت نباشد، گفته مىشود و عدد، جماعت مركبى از واحدها است. عدد زوج، عددى است كه قابل قسمت به دو عدد مساوى باشد. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
مقاله دوم، در باب احوال عدد است از جهت اضافه شدنش به غير. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، مىگويد: در باب عدد، دو نگاه به عدد ممكن است: اول، نگاه به عدد از باب اينكه في نفسه معتبر است و ديگرى از اين جهت كه اضافه به عددى ديگر مىگردد. احوال عدد از حيث كيفيت تأليفش از واحدها، عنوان مقاله سوم است. مقاله چهارم در متواليات دهگانه مىباشد كه در آن مناسبات و اصناف و خواص آن مطرح گرديده است. | مقاله دوم، در باب احوال عدد است از جهت اضافه شدنش به غير. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، مىگويد: در باب عدد، دو نگاه به عدد ممكن است: اول، نگاه به عدد از باب اينكه في نفسه معتبر است و ديگرى از اين جهت كه اضافه به عددى ديگر مىگردد. احوال عدد از حيث كيفيت تأليفش از واحدها، عنوان مقاله سوم است. مقاله چهارم در متواليات دهگانه مىباشد كه در آن مناسبات و اصناف و خواص آن مطرح گرديده است. | ||
موسيقى: سومين بخش رياضيات، علم موسيقى است كه | موسيقى: سومين بخش رياضيات، علم موسيقى است كه بوعلى، خود، آن را «جوامع علم الموسيقى» ناميده است. اين بخش، حاكى از تسلط قابل توجه مؤلف بر علم موسيقى است و البته اين تسلط در ديگر علما و دانشمندان زمان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نيز كم و بيش مشهود است. | ||
موسيقى در عصر مؤلف، در هزار سال پيش، بسيار مورد توجه بوده است و بسيارى آن را پيشه خود مىساختند و در جامعه ارجمند بودند. فضلا و امرا و پادشاهان آن را دوست مىداشتند و اغلب، خود، نيز مىآموختند. | موسيقى در عصر مؤلف، در هزار سال پيش، بسيار مورد توجه بوده است و بسيارى آن را پيشه خود مىساختند و در جامعه ارجمند بودند. فضلا و امرا و پادشاهان آن را دوست مىداشتند و اغلب، خود، نيز مىآموختند. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] از بزرگان علماى موسيقى و مشاهير موسيقىدانان زمان خود بوده و مباحث اصلى موسيقى را با نهايت دقت، تشريح نموده است. اين، تعجبى ندارد، چه اين فيلسوف شهير، دامنه فكرى خود را به ناحيه خاصى از دانش محدود نكرده، بلكه نواحى مختلف معرفت و ضمن آنها موسيقى را نيز پيموده است و آن را از اقسام چهارگانه حكمت رياضى شمرده و در كنار علم حساب، هندسه و علم هيئت قرار داده است. | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] از بزرگان علماى موسيقى و مشاهير موسيقىدانان زمان خود بوده و مباحث اصلى موسيقى را با نهايت دقت، تشريح نموده است. اين، تعجبى ندارد، چه اين فيلسوف شهير، دامنه فكرى خود را به ناحيه خاصى از دانش محدود نكرده، بلكه نواحى مختلف معرفت و ضمن آنها موسيقى را نيز پيموده است و آن را از اقسام چهارگانه حكمت رياضى شمرده و در كنار علم حساب، هندسه و علم هيئت قرار داده است. | ||
بوعلى، سه كتاب در موسيقى دارد كه دو تاى آنها به عربى و سومى را به فارسى نگاشته است. مهمتر از همه در كتاب شفا است و آنچه در كتاب نجات است، در واقع خلاصهاى از شفا مىباشد و فارسى آن در دانشنامه علايى است كه خلاصهاى از كتاب نجات است و معروف است كه قسمت موسيقى دانشنامه را جوزجانى، شاگرد بوعلى، بعد از وفاتش به رشته تحرير درآورده است. | |||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در موسيقى شفا، به دو كتاب ديگر اشاره مىكند كه در آن بعضى از مباحث موسيقى را شرح داده است؛ اين دو، يكى كتاب البرهان است و ديگرى كتاب اللواحق. ابن ابى اصيبعه، خبر داده كه | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در موسيقى شفا، به دو كتاب ديگر اشاره مىكند كه در آن بعضى از مباحث موسيقى را شرح داده است؛ اين دو، يكى كتاب البرهان است و ديگرى كتاب اللواحق. ابن ابى اصيبعه، خبر داده كه بوعلى، كتاب ديگرى به نام «المدخل الى صناعة الموسيقى» نگاشته است كه موضوع آن با قسمت موسيقى كتاب النجات متفاوت است. متأسفانه سه كتاب مزبور، تا كنون به دست نيامده است. | ||
مهمترين كتاب موسيقى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، قسمت موسيقى شفا است كه از نفيسترين مراجع موسيقى ايران شمرده مىشود و تا آنجا كه بر ما مكشوف است، اين اثر، توسط باروندرلانژر به فرانسه ترجمه شده و موسيقى عربى نام گرفته است. | مهمترين كتاب موسيقى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، قسمت موسيقى شفا است كه از نفيسترين مراجع موسيقى ايران شمرده مىشود و تا آنجا كه بر ما مكشوف است، اين اثر، توسط باروندرلانژر به فرانسه ترجمه شده و موسيقى عربى نام گرفته است. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
مقاله ششم، شامل دو فصل است كه اولى، در تركيب و تأليف آهنگ و دومى، در آلات موسيقى است. | مقاله ششم، شامل دو فصل است كه اولى، در تركيب و تأليف آهنگ و دومى، در آلات موسيقى است. | ||
اغلب مستشرقين، به استناد اينكه فلاسفه مشرق، علماى يونان را شناخته و كتابهاى آنها را به عربى ترجمه كرده و خواندهاند، گفتار آنها را در موسيقى بر پايه موسيقى يونان، استوار دانستهاند و حتى نظريات علمى آنان را بر موارد عملى موسيقى شرقى، منطبق نگرفتهاند، چنانكه گويى بحث [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و | اغلب مستشرقين، به استناد اينكه فلاسفه مشرق، علماى يونان را شناخته و كتابهاى آنها را به عربى ترجمه كرده و خواندهاند، گفتار آنها را در موسيقى بر پايه موسيقى يونان، استوار دانستهاند و حتى نظريات علمى آنان را بر موارد عملى موسيقى شرقى، منطبق نگرفتهاند، چنانكه گويى بحث [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و بوعلى سينا در موسيقى، يك بحث رياضى بيش نبوده و بر عمل موسيقى آن زمان تطبيق نمىكرده است. اينگونه قضاوت، به نظر، بسيار نارواست، چه گام منسوب به فيثاغورث كه بر پايهي عدد سه استوار است و پايه گام ملودى موسيقى غربى است، از هزارها سال پيش در چين به شكل خاصى مورد استعمال بوده است و مسلما از قديم در ايران وجود داشته است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، در شرح تنبور خراسان و درجهبندى آن، وجود چنين گامى را تأييد مىكند، در حالى كه در شرح تنبور بغداد كه گام آن معرف موسيقى عربى پيش از اسلام است، چنين درجهبندى وجود ندارد. چنانچه اين گام از يونان به ايران آمده باشد، بايد نخست از بغداد عبور كرده باشد. | ||
همچنين گام منسوب به اريستكسن را كه پايه گام هارمونى مغرب است، در موسيقى هند و ايران مىتوان يافت و دليلى نيست كه بگوييم موسيقى از يونان به ممالك شرق رفته است. | همچنين گام منسوب به اريستكسن را كه پايه گام هارمونى مغرب است، در موسيقى هند و ايران مىتوان يافت و دليلى نيست كه بگوييم موسيقى از يونان به ممالك شرق رفته است. | ||
بنا بر اين مباحث علمى موسيقى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و | بنا بر اين مباحث علمى موسيقى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و بوعلى سينا، بر موسيقى علمى زمان خودشان تطبيق مىنموده و اين دانشمندان، اسرار آن را مكشوف و قوانين آن را پىريزى كردهاند. | ||
روش | روش بوعلى، در بحث و تحقيق درباره موسيقى، نشان مىدهد كه عقايد متقدمين يونانى خود؛ يعنى پيروان مكاتب فيثاغورث، افلاطون و بطلميوس را پيروى ننموده و به خصوص در مورد جستوجوى رابطهاى بين اوضاع و احوال آسمان و خواص روح و ابعاد موسيقى، عقايد آنان را صحيح ندانسته و فلسفه آنها را مندرس شمرده است و معتقد است كه آنان، صفات اصلى و كيفيات اتفاقى اشيا را به جاى هم گرفتهاند و در شناختن حقايق اشيا راه صحيح نپيمودهاند؛ آنجا كه در مقدمه، مىگويد: همچنين از جستوجوى رابطهاى بين احوال آسمان و خواص روح و ابعاد موسيقى، خوددارى مىكنيم تا از روش كسانى كه از حقيقت هر علم آگاهى ندارند، پيروى نكرده باشيم، چه اينان وارث فلسفهاى مندرس مىباشند؛ صفات اصلى و كيفيات اتفاقى اشيا را به جاى هم مىگيرند و خلاصه كنندگان نيز از آنها تقليد كردهاند، ولى اشخاصى كه فلسفه حقيقى را فهميده و مشخصات صحيح اشيا را درك كردهاند، اشتباهاتى را كه در اثر تقليد رخ مىدهد، تصحيح نموده و غلطهايى را كه زيبايىهاى افكار كهنه را مىپوشاند، پاك كردهاند؛ اينان سزاوار تحسينند. بوعلى، در مباحث موسيقى، از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] پيروى كرده و عقايد او را تشريح نموده است و آنها را مختصر و مفيد و بدون تكرار تشريح نموده است و هر مطبى را به دلايل و براهين منطقى مستند نموده و در اين راه، نه تنها به اصول فيزيكى و رياضى تكيه مىكند كه دامنه بحث را به فلسفه و علم النفس نيز مىكشاند. | ||
مؤلف، در تعريف موسيقى، رابطه علم موسيقى را با علوم ديگر چنين توضيح مىدهد: «موسيقى، يكى از علوم رياضى است كه منظور از آن، مطالعه صداها و بحث در ملايمت و عدم ملايمت و همچنين كشش آنها و قواعد ساختن قطعات موسيقى است، بنا بر اين علم موسيقى، شامل دو قسمت است: علم تركيب نغمات مربوط به صداهاى موسيقى و علم اوزان مربوط به زمانهايى كه صداهاى يك نغمه را از يكديگر جدا مىسازد. پايههاى اين دو قسمت بر اصولى استوار است كه از علومى خارج از موسيقى اخذ مىشوند؛ بعضى از اين اصول، از رياضى و بعضى ديگر، از فيزيك و علوم طبيعى و برخى، از هندسه گرفته مىشوند. | مؤلف، در تعريف موسيقى، رابطه علم موسيقى را با علوم ديگر چنين توضيح مىدهد: «موسيقى، يكى از علوم رياضى است كه منظور از آن، مطالعه صداها و بحث در ملايمت و عدم ملايمت و همچنين كشش آنها و قواعد ساختن قطعات موسيقى است، بنا بر اين علم موسيقى، شامل دو قسمت است: علم تركيب نغمات مربوط به صداهاى موسيقى و علم اوزان مربوط به زمانهايى كه صداهاى يك نغمه را از يكديگر جدا مىسازد. پايههاى اين دو قسمت بر اصولى استوار است كه از علومى خارج از موسيقى اخذ مىشوند؛ بعضى از اين اصول، از رياضى و بعضى ديگر، از فيزيك و علوم طبيعى و برخى، از هندسه گرفته مىشوند. |
ویرایش