۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
جز (جایگزینی متن - 'بو على' به 'بوعلى') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
كتاب «رساله نفس» كه به نامهاى رسالة فى ماهية النفس و سعادتها و شقاوتها فى النشئة الاخرى، رسالة فى النفس لل[[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] ابى على الحسين بن عبدالله بن سينا اعلى الله درجته، رساله در نفوس، رساله در معرفت و فلسفه مزاياى نفس، رسالة الفصول، النفس الناطقة الانسانية و ماهيت نفس، نيز آمده است، رسالهاى است فلسفى كه | كتاب «رساله نفس» كه به نامهاى رسالة فى ماهية النفس و سعادتها و شقاوتها فى النشئة الاخرى، رسالة فى النفس لل[[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] ابى على الحسين بن عبدالله بن سينا اعلى الله درجته، رساله در نفوس، رساله در معرفت و فلسفه مزاياى نفس، رسالة الفصول، النفس الناطقة الانسانية و ماهيت نفس، نيز آمده است، رسالهاى است فلسفى كه بوعلى سينا آن را به زبان فارسى، بنا به درخواست علاء الدوله ديلمى، ترجمه كرده است، زيرا اين كتاب، در اصل به زبان عربى و به نام كتاب المعاد، بوده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
شبههاى كه به مناسبت موضوع اين باب، مطرح گرديده و جواب داده شده است، اين است كه حال كه نفس، موجودى مستقل از بدن است، چگونه وقتى جسم دچار مرضى مىشود، در ذهن نيز فراموشى به وجود آمده و از يادگيرى باز مىماند؟ [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، پاسخ مىدهد كه اين، به جهت گرايش دوگانه نفس است كه از سويى گرايش به جسم داشته و از سوى ديگر به ملكوت گرايش دارد و هر موقع يكى از گرايشات، اشتغال بيشترى براى نفس ايجاد كند، ناگزير از جنبه ديگر باز مىماند؛ فراموشى نفس به هنگام بيمارى بدن از همين قبيل است، زيرا مرض، نفس را به خود مشغول مىكند و باعث نسيان و فراموشى در آن مىگردد. | شبههاى كه به مناسبت موضوع اين باب، مطرح گرديده و جواب داده شده است، اين است كه حال كه نفس، موجودى مستقل از بدن است، چگونه وقتى جسم دچار مرضى مىشود، در ذهن نيز فراموشى به وجود آمده و از يادگيرى باز مىماند؟ [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، پاسخ مىدهد كه اين، به جهت گرايش دوگانه نفس است كه از سويى گرايش به جسم داشته و از سوى ديگر به ملكوت گرايش دارد و هر موقع يكى از گرايشات، اشتغال بيشترى براى نفس ايجاد كند، ناگزير از جنبه ديگر باز مىماند؛ فراموشى نفس به هنگام بيمارى بدن از همين قبيل است، زيرا مرض، نفس را به خود مشغول مىكند و باعث نسيان و فراموشى در آن مىگردد. | ||
در باب هشتم، | در باب هشتم، بوعلى، توضيح مىدهد كه حدوث نفس، چگونه به همراه حدوث بدن بوده است و تقدم و تأخرى ميان آن دو نيست. باب نهم، اختصاص به بقاى نفس بعد از مرگ دارد كه برهان لازم بر اين مطلب اقامه شده است. | ||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در باب دهم، استحاله تناسخ را مطرح نموده و توضيح داده كه نمىشود نفس، از يك بدنى به بدن ديگر منتقل گردد. اينكه تمام قواى نفس، آلت نفس واحدى هستند، مطالب باب يازدهم را به خود اختصاص داده است. اين مطلب، در مقابل نظريه افلاطون است كه هر يك از نفس انسانى، نفس نباتى و نفس حيوانى را متعلق به بخشى از بدن دانسته است، لكن [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] از قول فلاسفه نقل مىكند كه نفس مسلط بر بدن، يك جوهر است و قواى نفسانى همه، آلت آن جوهر مىباشند. | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در باب دهم، استحاله تناسخ را مطرح نموده و توضيح داده كه نمىشود نفس، از يك بدنى به بدن ديگر منتقل گردد. اينكه تمام قواى نفس، آلت نفس واحدى هستند، مطالب باب يازدهم را به خود اختصاص داده است. اين مطلب، در مقابل نظريه افلاطون است كه هر يك از نفس انسانى، نفس نباتى و نفس حيوانى را متعلق به بخشى از بدن دانسته است، لكن [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] از قول فلاسفه نقل مىكند كه نفس مسلط بر بدن، يك جوهر است و قواى نفسانى همه، آلت آن جوهر مىباشند. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
در انبيا، تصرف از جانب خيال، در دريافتهاى آنان از ملكوت، صورت نمىگيرد، لكن مرتبه دريافتهاى انبيا، به دليل تفاوت در عقل عملى، متفاوت مىباشد. چهاردهمين باب، در مورد غايت مرتبهاى است كه براى نفس، در دنيا ممكن است. | در انبيا، تصرف از جانب خيال، در دريافتهاى آنان از ملكوت، صورت نمىگيرد، لكن مرتبه دريافتهاى انبيا، به دليل تفاوت در عقل عملى، متفاوت مىباشد. چهاردهمين باب، در مورد غايت مرتبهاى است كه براى نفس، در دنيا ممكن است. | ||
اينكه نفس، وقتى از بدن مفارقت كرد، چه جايگاهى پيدا مىكند و سعدا و اشقيا چه موقعيتهايى پيدا مىكنند، در باب پانزدهم، مورد بررسى قرار گرفته است. لذايذى كه نفس انسانهاى نيكوكار ادراك مىكند، سؤالى را به وجود مىآورد كه چرا لذايذ نفس، مانند آموختن علم، در مقابل لذت خوردن و لذت جنسى... قابل قياس نيست؟ | اينكه نفس، وقتى از بدن مفارقت كرد، چه جايگاهى پيدا مىكند و سعدا و اشقيا چه موقعيتهايى پيدا مىكنند، در باب پانزدهم، مورد بررسى قرار گرفته است. لذايذى كه نفس انسانهاى نيكوكار ادراك مىكند، سؤالى را به وجود مىآورد كه چرا لذايذ نفس، مانند آموختن علم، در مقابل لذت خوردن و لذت جنسى... قابل قياس نيست؟ بوعلى، در پاسخ، مىگويد: كدورات اين عالم باعث مىشود كه لذايذ واقعى كما هو حقه، قابل ادراك براى نفس نباشد، مانند انسان مريضى كه از خوردن و آشاميدن، لذت لازم را نمىبرد. | ||
مؤلف، شانزدهمين باب، را به وصيتى اختصاص داده كه در آنجا سرى بودن مطالب كتاب را يادآور شده و مىگويد: اين مطالب، تا كنون به اين صراحت، در جايى بيان نشده، لكن من آنها را از سر به علن آوردم... | مؤلف، شانزدهمين باب، را به وصيتى اختصاص داده كه در آنجا سرى بودن مطالب كتاب را يادآور شده و مىگويد: اين مطالب، تا كنون به اين صراحت، در جايى بيان نشده، لكن من آنها را از سر به علن آوردم... |
ویرایش