پرش به محتوا

الإشارات و التنبيهات مع المحاكمات: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بو على' به 'بوعلى'
جز (جایگزینی متن - '[[الحاشیة علی شروح الإشارات (الإشارات و شرح الإشارات [خواجه نصیرالدین طوسی] و شرح الشرح [قطب الدین رازی] و حاشیة الباغنوي)]]' به 'الحاشیة علی شروح الإشارات (الإشارات و شرح الإشارات "خواجه نصیرالدین طوسی" و شرح الشرح "قطب الدین رازی" و حاشیة الباغنوي)')
جز (جایگزینی متن - 'بو على' به 'بوعلى')
خط ۵۹: خط ۵۹:


== معرفى اجمالى ==
== معرفى اجمالى ==
'''شرح الاشارات و التنبيهات'''، يكى از معروف‌ترين و با اهميت‌ترين شروح اشارات بو على است كه توسط [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]] به زبان عربى نوشته شده است. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]]، در مقدمه كتاب، غرض خود را از تأليف چنين شرحى، پاسخ به درخواست بعضى از دوستانش مى‌داند كه با ديدن شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اشارات، متوجه گرديده‌اند كه در واقع جرح است نه شرح، فلذا از خواجه خواسته‌اند تا با شرح و توضيح مقاصد [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ارزش و منزلت كتاب اشارات دفاع نمايد.  
'''شرح الاشارات و التنبيهات'''، يكى از معروف‌ترين و با اهميت‌ترين شروح اشارات بوعلى است كه توسط [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]] به زبان عربى نوشته شده است. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]]، در مقدمه كتاب، غرض خود را از تأليف چنين شرحى، پاسخ به درخواست بعضى از دوستانش مى‌داند كه با ديدن شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اشارات، متوجه گرديده‌اند كه در واقع جرح است نه شرح، فلذا از خواجه خواسته‌اند تا با شرح و توضيح مقاصد [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ارزش و منزلت كتاب اشارات دفاع نمايد.  


اين شرح، هم به لحاظ علمى و هم به لحاظ شهرت و وثاقت در جايگاه ويژه‌اى قرار دارد؛ از اين رو [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌ الدين رازى]]، اين شرح را شرح كرده است و در ضمن آن، به اشكالات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، پاسخ داده است و در واقع شرح وى، قضاوتى است بين شرح خواجه و شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]].
اين شرح، هم به لحاظ علمى و هم به لحاظ شهرت و وثاقت در جايگاه ويژه‌اى قرار دارد؛ از اين رو [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌ الدين رازى]]، اين شرح را شرح كرده است و در ضمن آن، به اشكالات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، پاسخ داده است و در واقع شرح وى، قضاوتى است بين شرح خواجه و شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]].
خط ۹۱: خط ۹۱:
آخرين و دهمين نهج، در قياس مغالطى است كه به خاطر اهميت شناخت مغالطه، فصل مستقلى براى آن اختصاص يافته است.
آخرين و دهمين نهج، در قياس مغالطى است كه به خاطر اهميت شناخت مغالطه، فصل مستقلى براى آن اختصاص يافته است.


جلد دوم از مجلدات سه‌گانه شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]]، بر اشارات بو على، اختصاص به علم الطبيعه دارد كه در بر گيرنده سه نمط از اشارات مى‌باشد. خواجه، در ذيل مقدمه‌اى كه [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در اين قسمت اشارات دارد مبنى بر اينكه اين علوم فقط به حال كسى كه فهم اين مطالب برايش آسان باشد، نفع دارد، نه كسى كه درك آن برايش دشوار است، مى‌نويسد: واقعاً اين دو علم طبيعى و الهى، مغلق بوده و اشتباهات عظيمى در آنها به دليل تعارض وهم با عقل، رخ مى‌دهد. در آخر اين قسمت، از خدا مى‌خواهد كه اصابت در بيان، به وى عطا كند، در كنار ايمنى از خطا و طغيان، تا بر آنچه كه در اين كتاب هست اعتماد كند، نه بر آنچه كه خود اعتقاد دارد، چرا كه تقرير، غير از رد و تفسير، غير از نقد مى‌باشد.
جلد دوم از مجلدات سه‌گانه شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]]، بر اشارات بوعلى، اختصاص به علم الطبيعه دارد كه در بر گيرنده سه نمط از اشارات مى‌باشد. خواجه، در ذيل مقدمه‌اى كه [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در اين قسمت اشارات دارد مبنى بر اينكه اين علوم فقط به حال كسى كه فهم اين مطالب برايش آسان باشد، نفع دارد، نه كسى كه درك آن برايش دشوار است، مى‌نويسد: واقعاً اين دو علم طبيعى و الهى، مغلق بوده و اشتباهات عظيمى در آنها به دليل تعارض وهم با عقل، رخ مى‌دهد. در آخر اين قسمت، از خدا مى‌خواهد كه اصابت در بيان، به وى عطا كند، در كنار ايمنى از خطا و طغيان، تا بر آنچه كه در اين كتاب هست اعتماد كند، نه بر آنچه كه خود اعتقاد دارد، چرا كه تقرير، غير از رد و تفسير، غير از نقد مى‌باشد.


نمط اول اشارات، در تجوهر اجسام است. نخستين چيزى كه شارح، به توضيح آن اقدام نموده است، كلمه نهج و نمط و علت نام‌گذارى فصول بخش منطق، به نهج و بخش علم الطبيعه و علم الهى، به نمط است، بعد در مورد اين ترتيبى كه شيخ اتخاذ نموده، مطالبى را با استشهاد به ترتيب علوم، از ديدگاه معلم اول، ارائه مى‌نمايد، بعد وهم و تنبيهى را كه بو على درباره گمان مردم راجع به ذو مفاصل بودن اجسام، دارد، مورد بررسى قرار داده كه در پى آن وهم و اشاره‌اى به جهت توهم مردم در تركيب اجسام از اجزاى نامتناهى آمده است.
نمط اول اشارات، در تجوهر اجسام است. نخستين چيزى كه شارح، به توضيح آن اقدام نموده است، كلمه نهج و نمط و علت نام‌گذارى فصول بخش منطق، به نهج و بخش علم الطبيعه و علم الهى، به نمط است، بعد در مورد اين ترتيبى كه شيخ اتخاذ نموده، مطالبى را با استشهاد به ترتيب علوم، از ديدگاه معلم اول، ارائه مى‌نمايد، بعد وهم و تنبيهى را كه بوعلى درباره گمان مردم راجع به ذو مفاصل بودن اجسام، دارد، مورد بررسى قرار داده كه در پى آن وهم و اشاره‌اى به جهت توهم مردم در تركيب اجسام از اجزاى نامتناهى آمده است.


ماتن و شارح هر دو، در اين قسمت، استدلال‌ها و توضيحات مفصلى دارند كه [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌ الدين رازى]] نيز در اين ميان بى‌نصيب نمانده و شرح مفصلّى را در بحث تركيب اجسام بيان نموده است. [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، با خارج كردن تركيبات غير واقعى براى اجسام، تركيب آنها را از هيولى و صورت مورد كنكاش قرار داده و در ادامه در مورد نوع، جنس و فصل اشيا، مطالبى را بيان كرده است.
ماتن و شارح هر دو، در اين قسمت، استدلال‌ها و توضيحات مفصلى دارند كه [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌ الدين رازى]] نيز در اين ميان بى‌نصيب نمانده و شرح مفصلّى را در بحث تركيب اجسام بيان نموده است. [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، با خارج كردن تركيبات غير واقعى براى اجسام، تركيب آنها را از هيولى و صورت مورد كنكاش قرار داده و در ادامه در مورد نوع، جنس و فصل اشيا، مطالبى را بيان كرده است.
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
آخرين نمط جلد دوم و قسمت طبيعيات كه سومين نمط اشارات مى‌باشد، در نفس ارضيّه و سماويّه مى‌باشد. بيان معناى مشترك بين دو نفس ارضى و سماوى و تنبيهى در وجود نفس انسانيه و اينكه اولين ادراك مطلق و اوضح آنها، همان ادراك انسان است، اولين مباحث نمط ثالث مى‌باشد.
آخرين نمط جلد دوم و قسمت طبيعيات كه سومين نمط اشارات مى‌باشد، در نفس ارضيّه و سماويّه مى‌باشد. بيان معناى مشترك بين دو نفس ارضى و سماوى و تنبيهى در وجود نفس انسانيه و اينكه اولين ادراك مطلق و اوضح آنها، همان ادراك انسان است، اولين مباحث نمط ثالث مى‌باشد.


بو على، در اين نمط ابتدا در ضمن تنبيه مذكور، خواننده را با نفس خويش آشنا مى‌سازد و تبيين مى‌كند كه ذات چيست و چه خصوصياتى دارد. اشارات اين نمط نيز با اشاره‌اى به حركت حيوان و مبدأ آن آغاز مى‌شود و با جوهر فرد و اينكه جوهر فرد همان خود آن فرد است كه داراى فروع و قوايى در اعضا مى‌باشد، ادامه مى‌يابد.
بوعلى، در اين نمط ابتدا در ضمن تنبيه مذكور، خواننده را با نفس خويش آشنا مى‌سازد و تبيين مى‌كند كه ذات چيست و چه خصوصياتى دارد. اشارات اين نمط نيز با اشاره‌اى به حركت حيوان و مبدأ آن آغاز مى‌شود و با جوهر فرد و اينكه جوهر فرد همان خود آن فرد است كه داراى فروع و قوايى در اعضا مى‌باشد، ادامه مى‌يابد.


ابن سينا، ادراك را حقيقت متمثله‌اى در نزد مدرِك مى‌داند و در ضمن تنبيهى، حالت اشيا را در وجود انسان به صورت‌هاى محسوس، متخيل و معقول برمى‌شمارد و چگونگى آنها را نزد نفس، تبيين مى‌نمايد. به مناسبت، قواى نفس انسانى را كه عبارتند از: عقل عملى و عقل نظرى، همراه با تعريف و توضيحات بيان مى‌كند.
ابن سينا، ادراك را حقيقت متمثله‌اى در نزد مدرِك مى‌داند و در ضمن تنبيهى، حالت اشيا را در وجود انسان به صورت‌هاى محسوس، متخيل و معقول برمى‌شمارد و چگونگى آنها را نزد نفس، تبيين مى‌نمايد. به مناسبت، قواى نفس انسانى را كه عبارتند از: عقل عملى و عقل نظرى، همراه با تعريف و توضيحات بيان مى‌كند.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در تنبيهى ديگر فرق فكر و حدس را توضيح داده و در اشاره‌هايى، قوه قدسيّه و امكان وجودش را مشخص مى‌كند. عقل هيولانى، عقل بالملكه و عقل بالفعل موضوع اشاره ديگرى است كه در ادامه‌اش، تعقل اشيا را بيان كرده و نسبت به توهماتى در اين زمينه، متنبه مى‌سازد.
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در تنبيهى ديگر فرق فكر و حدس را توضيح داده و در اشاره‌هايى، قوه قدسيّه و امكان وجودش را مشخص مى‌كند. عقل هيولانى، عقل بالملكه و عقل بالفعل موضوع اشاره ديگرى است كه در ادامه‌اش، تعقل اشيا را بيان كرده و نسبت به توهماتى در اين زمينه، متنبه مى‌سازد.


نمط سوم، داراى تكمله‌اى است كه در آن به ذكر حركات نفس پرداخته است. بو على، به مخاطب مى‌گويد: شايد ميل داشته باشى كلامى در قواى نفسانيه بشنوى كه اعمال و حركات از آن صادر مى‌گردند، بعد اشاره‌اى مى‌كند به قواى غاذيه، مولده و... كه هر كدام از آنها با توضيحات كوتاهى همراه است. وى، در ادامه، حركات اختياريه را كه به لحاظ نفسانى بودن، شدت بيشترى نسبت به قواى سابقه دارند و عبارتند از قوه غضبيه و شهويه، توضيح داده، بعد در قالب مقدمه‌اى، اراده حسيّه و اراده عقليه را تبيين مى‌كند، بعد تأثير آنها را در حركات اجسام، مشخص مى‌نمايد.
نمط سوم، داراى تكمله‌اى است كه در آن به ذكر حركات نفس پرداخته است. بوعلى، به مخاطب مى‌گويد: شايد ميل داشته باشى كلامى در قواى نفسانيه بشنوى كه اعمال و حركات از آن صادر مى‌گردند، بعد اشاره‌اى مى‌كند به قواى غاذيه، مولده و... كه هر كدام از آنها با توضيحات كوتاهى همراه است. وى، در ادامه، حركات اختياريه را كه به لحاظ نفسانى بودن، شدت بيشترى نسبت به قواى سابقه دارند و عبارتند از قوه غضبيه و شهويه، توضيح داده، بعد در قالب مقدمه‌اى، اراده حسيّه و اراده عقليه را تبيين مى‌كند، بعد تأثير آنها را در حركات اجسام، مشخص مى‌نمايد.


انبعاث قوا از اجسام، نيز بحثى است كه ابن سينا در ادامه، مطرح كرده و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]]، مطالبى از اين اشارات را كه در پاسخ به آراى مشائين مى‌باشد و تفاوت آنها را با نظريه شيخ در مورد نفوس فلكيه و ادراك عقل و... شرح مى‌دهد.
انبعاث قوا از اجسام، نيز بحثى است كه ابن سينا در ادامه، مطرح كرده و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]]، مطالبى از اين اشارات را كه در پاسخ به آراى مشائين مى‌باشد و تفاوت آنها را با نظريه شيخ در مورد نفوس فلكيه و ادراك عقل و... شرح مى‌دهد.


جلد سوم شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]]، بر اشارات و تنبيهات بو على سينا، كه از نمط چهارم اشارات، شروع مى‌شود، در علم ما قبل الطبيعه مى‌باشد و اولين موضوع مورد بحث در آن، وجود و علل آن است. خواجه، منظور از وجود را در كلام بو على وجود مطلقى مى‌داند كه هم بر وجودى كه علتى ندارد، حمل مى‌شود و هم بر وجود معلول.
جلد سوم شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌ الدين طوسى]]، بر اشارات و تنبيهات بوعلى سينا، كه از نمط چهارم اشارات، شروع مى‌شود، در علم ما قبل الطبيعه مى‌باشد و اولين موضوع مورد بحث در آن، وجود و علل آن است. خواجه، منظور از وجود را در كلام بوعلى وجود مطلقى مى‌داند كه هم بر وجودى كه علتى ندارد، حمل مى‌شود و هم بر وجود معلول.


نخستين تنبيهى كه ماتن، در اين قسمت مطرح كرده، در مورد توهمى است كه مردم درباره وجود دارند و آن را همان محسوس مى‌پندارند. شارح، اين تنبيه را در مورد مردمى كه وجود را همان محسوس مى‌پندارند و كسانى كه در حكم آنها هستند؛ يعنى مشبهه و من يجرى مجراهم، مى‌داند.
نخستين تنبيهى كه ماتن، در اين قسمت مطرح كرده، در مورد توهمى است كه مردم درباره وجود دارند و آن را همان محسوس مى‌پندارند. شارح، اين تنبيه را در مورد مردمى كه وجود را همان محسوس مى‌پندارند و كسانى كه در حكم آنها هستند؛ يعنى مشبهه و من يجرى مجراهم، مى‌داند.


تنبيهات ديگرى نيز در رابطه با تصورات غير واقعى از وجود، مطرح است كه خواجه تك تك آنها را شرح مى‌دهد. بو على مى‌گويد: جسم، ممكن است محسوس باشد و ممكن است محسوس نباشد؛ اگر محسوس باشد، مطمئناً داراى وضع، اين، مقدار معين و كيف معين خواهد بود. خواجه، مى‌گويد: منظور ماتن از اثبات موجود غير محسوس، اثبات مبدأ براى وجود غير محسوس مى‌باشد.
تنبيهات ديگرى نيز در رابطه با تصورات غير واقعى از وجود، مطرح است كه خواجه تك تك آنها را شرح مى‌دهد. بوعلى مى‌گويد: جسم، ممكن است محسوس باشد و ممكن است محسوس نباشد؛ اگر محسوس باشد، مطمئناً داراى وضع، اين، مقدار معين و كيف معين خواهد بود. خواجه، مى‌گويد: منظور ماتن از اثبات موجود غير محسوس، اثبات مبدأ براى وجود غير محسوس مى‌باشد.


بحثى را كه بو على در مورد مثلث دارد، شارح اين طور تفسير مى‌كند كه فرق بين ذات شىء و وجودش در اعيان، مورد نظراست، لكن غرض در اين‌جا فرق بين عللى است كه شىء نياز به آنها دارد در موجوديتش، مانند فاعل و غايت و بين عللى كه شىء در تحقق ذاتش در خارج و عقل، بدان نياز دارد، مانند ماده و صورت.
بحثى را كه بوعلى در مورد مثلث دارد، شارح اين طور تفسير مى‌كند كه فرق بين ذات شىء و وجودش در اعيان، مورد نظراست، لكن غرض در اين‌جا فرق بين عللى است كه شىء نياز به آنها دارد در موجوديتش، مانند فاعل و غايت و بين عللى كه شىء در تحقق ذاتش در خارج و عقل، بدان نياز دارد، مانند ماده و صورت.


اشاره‌اى در بيان كيفيت تعلق علل وجودى كه عبارتند از: فاعل و غايت، به ساير علل و كيفيت تعلق يكى از آنها به ديگرى مى‌باشد كه شرح كيفيت تعلق علل وجود به ساير علل و همين‌طور شرح كيفيت تعلق علت غائيه به فاعليّه، در ذيل آن آمده است.
اشاره‌اى در بيان كيفيت تعلق علل وجودى كه عبارتند از: فاعل و غايت، به ساير علل و كيفيت تعلق يكى از آنها به ديگرى مى‌باشد كه شرح كيفيت تعلق علل وجود به ساير علل و همين‌طور شرح كيفيت تعلق علت غائيه به فاعليّه، در ذيل آن آمده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش