۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
به اعتقاد نویسنده، حرکت اسماعلیه یا قرامطه، حرکتی اصلاحی بر اساس مصالح دینی، اجتماعی و سیاسی بود که در فضای رعب و اضطراب و انحطاط سیاسی و اجتماعی و در جوی آکنده از ظلم، استبداد و ترور اتفاق افتاده که تعصب دینی زشت و انتقام وحشتناک سیاسی، بر آن سایه افکنده بود. به باور وی، حرکت قرامطه، تجسم رؤیاهای ستمدیدگان، نیازمندان و رنجکشیدگان در دولت بنیعباس بود؛ دولتی که در هرج و مرج و سردرگمی، غرق شده و درگیر آشوب و جنگهای داخلی بود<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | به اعتقاد نویسنده، حرکت اسماعلیه یا قرامطه، حرکتی اصلاحی بر اساس مصالح دینی، اجتماعی و سیاسی بود که در فضای رعب و اضطراب و انحطاط سیاسی و اجتماعی و در جوی آکنده از ظلم، استبداد و ترور اتفاق افتاده که تعصب دینی زشت و انتقام وحشتناک سیاسی، بر آن سایه افکنده بود. به باور وی، حرکت قرامطه، تجسم رؤیاهای ستمدیدگان، نیازمندان و رنجکشیدگان در دولت بنیعباس بود؛ دولتی که در هرج و مرج و سردرگمی، غرق شده و درگیر آشوب و جنگهای داخلی بود<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | ||
در فصل نخست، به چگونگی آغاز دعوت اسماعیلیه پرداخته شده است. حرکت اسماعیلیه، در دورانی روی داد که منازعات شدیدی میان بنیعباس و علویون رخ داده بود و قیامهای متعددی از سوی علویون، علیه بنیعباس، شکل گرفت که همگی به شکست انجامید. به اعتقاد نویسنده، حرکت اسماعیلیه، درست در زمانی که اکثر قیامهای علویون با شکست مواجه شده بود، بهسرعت شیوع پیدا کرد. این قیام که به نظر وی، تا مدتها بهصورت پنهانی و مخفی بود، با علنی شدن شهادت امام صادق(ع) در سال 148ق و وقوع اضطراب و پریشانی شیعه و تقسیم آن به گروهها و طوایف مختلف، آشکار و علنی گردید و پایگاه اصلی آن، بهخاطر استقرار محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق در اهواز، در این شهر قرار گرفت <ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>. | در فصل نخست، به چگونگی آغاز دعوت اسماعیلیه پرداخته شده است. حرکت اسماعیلیه، در دورانی روی داد که منازعات شدیدی میان بنیعباس و علویون رخ داده بود و قیامهای متعددی از سوی علویون، علیه بنیعباس، شکل گرفت که همگی به شکست انجامید. به اعتقاد نویسنده، حرکت اسماعیلیه، درست در زمانی که اکثر قیامهای علویون با شکست مواجه شده بود، بهسرعت شیوع پیدا کرد. این قیام که به نظر وی، تا مدتها بهصورت پنهانی و مخفی بود، با علنی شدن شهادت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در سال 148ق و وقوع اضطراب و پریشانی شیعه و تقسیم آن به گروهها و طوایف مختلف، آشکار و علنی گردید و پایگاه اصلی آن، بهخاطر استقرار محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق در اهواز، در این شهر قرار گرفت <ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>. | ||
در فصل دوم، به بیان چگونگی دعوت عبدالله مبارک در بلاد شام و اقدامات وی در آنجا، پرداخته شده است. از جمله موضوعات مهم در این فصل، میتوان به نحوه ملاقات داعی حسان بن ماهر با ابن مبارک در خیمه او و گفتگوی آن دو پیرامون مراسلات و نامههای ابن مبارک به اهالی شام، اشاره نمود <ref>همان، ص49</ref>. | در فصل دوم، به بیان چگونگی دعوت عبدالله مبارک در بلاد شام و اقدامات وی در آنجا، پرداخته شده است. از جمله موضوعات مهم در این فصل، میتوان به نحوه ملاقات داعی حسان بن ماهر با ابن مبارک در خیمه او و گفتگوی آن دو پیرامون مراسلات و نامههای ابن مبارک به اهالی شام، اشاره نمود <ref>همان، ص49</ref>. | ||
فصل سوم، به بیان اقدامات داعی حسین اهوازی در عراق اختصاص یافته است. وی پس از وفات داعی عراق، منصب داعی بودن در این منطقه را به عهده گرفته و اسماعیلیان عراق را رهبری نمود<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>. | فصل سوم، به بیان اقدامات داعی حسین اهوازی در عراق اختصاص یافته است. وی پس از وفات داعی عراق، منصب داعی بودن در این منطقه را به عهده گرفته و اسماعیلیان عراق را رهبری نمود<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>. |
ویرایش