پرش به محتوا

منطق ارسطو: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۷
لینک درون متنی
(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> بندانگشتی|منطق ارسطو {| class="wikitable aboutBookTable" style="te...» ایجاد کرد)
 
(لینک درون متنی)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR13871J1.jpg|بندانگشتی|منطق ارسطو]]
[[پرونده:NUR13871J1.jpg|بندانگشتی|منطق ارسطو]]
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
|+ |
|+  
|-
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|منطق ارسطو
! نام کتاب!! data-type="bookName" |منطق ارسطو
|-
|-
|نام های دیگر کتاب  
|نام های دیگر کتاب  
|data-type='otherBookNames'|
| data-type="otherBookNames" |
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
|data-type='authors'|[[ارسطو]] (نويسنده)
| data-type="authors" |[[ارسطو]] (نويسنده)
   
   
[[بدوي، عبدالرحمن]] (مصحح)
[[بدوي، عبدالرحمن]] (مصحح)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-
|-
|زبان  
|زبان  
|data-type='language'|عربي
| data-type="language" |عربي
|-
|-
|کد کنگره  
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏B‎‏ ‎‏415‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏4  
| data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏B‎‏ ‎‏415‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏4  
|-
|-
|موضوع  
|موضوع  
|data-type='subject'|منطق - متون قديمي تا قرن 18م.  
| data-type="subject" |منطق - متون قديمي تا قرن 18م.  
|-
|-
|ناشر  
|ناشر  
|data-type='publisher'|وکالة المطبوعات
| data-type="publisher" |وکالة المطبوعات
|-
|-
|مکان نشر  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|کويت - کويت
| data-type="publishPlace" |کويت - کويت
|-
|-
||سال نشر  
||سال نشر  
|ata-type='publishYear'|مجلد1: 1980م ,   
| ata-type="publishYear" |مجلد1: 1980م ,   


مجلد2: 1980م ,   
مجلد2: 1980م ,   


مجلد3: 1980م ,   
مجلد3: 1980م ,   
|-class='articleCode'
|- class="articleCode"


|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE13871AUTOMATIONCODE
| data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE13871AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
'''منطق ارسطو'''، مجموعه نوشته‌های ارسطو در علم منطق می‌باشد که توسط عبدالرحمن بدوی، تحقیق، تصحیح و ارائه شده است.
'''منطق ارسطو'''، مجموعه نوشته‌های [[ارسطو]] در علم منطق می‌باشد که توسط عبدالرحمن بدوی، تحقیق، تصحیح و ارائه شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۵۳: خط ۵۳:
جلد دوم، دو کتاب زیر را در خود جای داده است: «التحليلات الثانية (كتاب البرهان)» و «طوپیقا» (مقاله اول تا هفتم) و جلد سوم، نیز دربردارنده کتاب‌های زیر است: «طوپیقا» (مقاله هفتم و هشتم)؛ «سوفسطیقا» و «ایساغوجی».
جلد دوم، دو کتاب زیر را در خود جای داده است: «التحليلات الثانية (كتاب البرهان)» و «طوپیقا» (مقاله اول تا هفتم) و جلد سوم، نیز دربردارنده کتاب‌های زیر است: «طوپیقا» (مقاله هفتم و هشتم)؛ «سوفسطیقا» و «ایساغوجی».


ابواب منطق را نزد ارسطو گاهی شش بخش، گاهی‌ هفت‌ یا هشت باب و گاه هشت باب دانسته‌اند. این ابواب عبارتند از: قاطیغوریاس (مقولات)، باری‌ ارمینیاس‌ (قضایا‌)، آنالوطیقای اول (قیاس)، آنالوطیقای دوم (برهان)، طوپیقا (جدل‌)، ریطوریقا‌ (خطابه)، سوفسطیقا (مغالطه) و ابوطیقا (شعر). فارابی درباره ابواب منطق ارسطو می‌گوید: اجزای علم منطق از نظر ارسطو را می‌توان‌ هفت‌ یا‌ هشت جزء دانست؛ چون اگر ابواب و اجزای منطق به اعتبار‌ اسامی کتاب‌هایی باشد که توسط ارسطو در علم منطق تدوین شده است، ابواب و اجزای منطق هفت جزء است‌؛ چون‌ ارسطو‌ بحث از قیاس و برهان را در یک کتاب آورده است و اگر‌ اجزای‌ منطق به اعتبار اغراض باشد، این علم دارای هشت جزء است. فرفوریوس که‌ از‌ تابعان‌ ارسطو بود پانصد سال پس از وی بحث الفاظ و کلیات خمس را‌ که‌ ارسطو‌ در باب معانی مفرده آورده بود، جدا کرد و در بابی مستقل و به‌منزله مدخلی‌ بر‌ منطق‌ ارسطو قرار داد و آن را «ایساغوجی» نام گذاشت. با افزوده شدن این باب به ابواب هشت‌گانه منطق ارسطو، منطق‌ دارای‌ نه‌ باب شد. منطق‌دانان این ابتکار فرفوریوس را کار نیکویی می‌شمارند و از این‌ زمان‌ به بعد مشهور شد که منطق دارای نه باب است و منطق‌دانان پرشماری به‌ نُه‌بابی‌ بودن‌ منطق به این معنا اشاره کرده‌اند<ref>ر.ک: محمدعلی‌زاده، محمدرضا، ص42-‌43</ref>.
ابواب منطق را نزد [[ارسطو]] گاهی شش بخش، گاهی‌ هفت‌ یا هشت باب و گاه هشت باب دانسته‌اند. این ابواب عبارتند از: قاطیغوریاس (مقولات)، باری‌ ارمینیاس‌ (قضایا‌)، آنالوطیقای اول (قیاس)، آنالوطیقای دوم (برهان)، طوپیقا (جدل‌)، ریطوریقا‌ (خطابه)، سوفسطیقا (مغالطه) و ابوطیقا (شعر). [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] درباره ابواب منطق [[ارسطو]] می‌گوید: اجزای علم منطق از نظر [[ارسطو]] را می‌توان‌ هفت‌ یا‌ هشت جزء دانست؛ چون اگر ابواب و اجزای منطق به اعتبار‌ اسامی کتاب‌هایی باشد که توسط [[ارسطو]] در علم منطق تدوین شده است، ابواب و اجزای منطق هفت جزء است‌؛ چون‌ [[ارسطو|ارسطو‌]] بحث از قیاس و برهان را در یک کتاب آورده است و اگر‌ اجزای‌ منطق به اعتبار اغراض باشد، این علم دارای هشت جزء است. فرفوریوس که‌ از‌ تابعان‌ ارسطو بود پانصد سال پس از وی بحث الفاظ و کلیات خمس را‌ که‌ ارسطو‌ در باب معانی مفرده آورده بود، جدا کرد و در بابی مستقل و به‌منزله مدخلی‌ بر‌ منطق‌ [[ارسطو]] قرار داد و آن را «ایساغوجی» نام گذاشت. با افزوده شدن این باب به ابواب هشت‌گانه منطق [[ارسطو]]، منطق‌ دارای‌ نه‌ باب شد. منطق‌دانان این ابتکار فرفوریوس را کار نیکویی می‌شمارند و از این‌ زمان‌ به بعد مشهور شد که منطق دارای نه باب است و منطق‌دانان پرشماری به‌ نُه‌بابی‌ بودن‌ منطق به این معنا اشاره کرده‌اند<ref>ر.ک: محمدعلی‌زاده، محمدرضا، ص42-‌43</ref>.


فارابی در بیان وجه‌ هفت‌ یا‌ هشت‌بابی بودن منطق می‌گوید: غرض از منطق، شناخت جهات و اموری است که ذهن ما را‌ به‌‌سوی‌ پذیرش حکمی ایجابی یا سلبی سوق می‌دهند و نیز شناخت مقدمات آن جهات‌ و آن‌ امور؛ ازاین‌روی، اجزا و ابواب منطق به تعداد اقسام پذیرش ذهن و به تعداد اقسام اموری‌ که‌ در سوق دادن ذهن به حکمی نقش دارند و نیز به تعداد مقدمات‌ این‌ امور است و از آنجا که این امور‌ پنج‌ قسمند‌ و سه مقدمه دارند، منطق هشت باب دارد‌ که‌ عبارتند از: جزء اول که معقولات مفرده را در بر دارد و کتاب مربوط‌ به‌ این جزء را «المقولات» می‌نامند‌؛ جزء‌ دوم که‌ مشتمل‌ بر‌ مقدمات (قضایا و عبارات) است و کتاب ناظر‌ به این‌ جزء را «باری میناس» به معنای عبارت، می‌خوانند؛ جزء سوم که به‌ تبیین‌ امر قیاس مطلق می‌پردازد و نام کتاب‌ آن «آنالوطیقای اولی»، به‌ معنای‌ تحلیلات بالعکس است؛ جزء چهارم‌ که‌ مشتمل بر تبیین امور براهین است و نام کتابش «آنالوطیقای ثانی» است؛ جزء پنجم‌ که‌ ناظر به اشیای جدلیه است‌ و کتاب‌ آن‌ «طوبیقا» به معنای‌ مواضع‌، خوانده می‌شود؛ جزء ششم‌ که‌ امور مغالطی را در بر دارد و کتابش «سوفسطیقا» است به معنای مغالطاتی که به‌ قصد‌ افاده علم به کار رفته‌اند، ولی‌ مفید‌ نیستند؛ جزء‌ هفتم‌ که‌ به اموری می‌پردازد که‌ ذهن را به تصدیقات خطابیه سوق می‌دهند و نام کتاب آن «ریطوریقا» به معنای خطابیات و بلاغیات‌ است‌ و سرانجام جزء هشتم که مشتمل بر‌ اموری‌ است‌ که‌ با‌ آن امور پذیرش‌ ذهنی‌ شعریات صورت می‌گیرد و کتاب آن را «ابوطیقا» به معنای شعریات می‌نامند. سپس فارابی می‌گوید: ارسطو کتاب قیاس‌ و کتاب‌ برهان‌ را در یک کتاب قرار داده و هر‌ دو‌ را‌ کتاب‌ ثالث‌ نامیده‌ است و ازاین‌روی، طوبیقا (جدل) را کتاب چهارم و سوفسطیقا (مغالطه) را کتاب پنجم قرار داده است. پس اگر اجزای منطق را به اعتبار اسامی کتب در‌ نظر آوریم، منطق دارای هفت باب است و اگر به اعتبار اغراض مختلف در نظر بگیریم، منطق دارای هشت باب است<ref>ر.ک: همان، ص43-‌44</ref>.
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در بیان وجه‌ هفت‌ یا‌ هشت‌بابی بودن منطق می‌گوید: غرض از منطق، شناخت جهات و اموری است که ذهن ما را‌ به‌‌سوی‌ پذیرش حکمی ایجابی یا سلبی سوق می‌دهند و نیز شناخت مقدمات آن جهات‌ و آن‌ امور؛ ازاین‌روی، اجزا و ابواب منطق به تعداد اقسام پذیرش ذهن و به تعداد اقسام اموری‌ که‌ در سوق دادن ذهن به حکمی نقش دارند و نیز به تعداد مقدمات‌ این‌ امور است و از آنجا که این امور‌ پنج‌ قسمند‌ و سه مقدمه دارند، منطق هشت باب دارد‌ که‌ عبارتند از: جزء اول که معقولات مفرده را در بر دارد و کتاب مربوط‌ به‌ این جزء را «المقولات» می‌نامند‌؛ جزء‌ دوم که‌ مشتمل‌ بر‌ مقدمات (قضایا و عبارات) است و کتاب ناظر‌ به این‌ جزء را «باری میناس» به معنای عبارت، می‌خوانند؛ جزء سوم که به‌ تبیین‌ امر قیاس مطلق می‌پردازد و نام کتاب‌ آن «آنالوطیقای اولی»، به‌ معنای‌ تحلیلات بالعکس است؛ جزء چهارم‌ که‌ مشتمل بر تبیین امور براهین است و نام کتابش «آنالوطیقای ثانی» است؛ جزء پنجم‌ که‌ ناظر به اشیای جدلیه است‌ و کتاب‌ آن‌ «طوبیقا» به معنای‌ مواضع‌، خوانده می‌شود؛ جزء ششم‌ که‌ امور مغالطی را در بر دارد و کتابش «سوفسطیقا» است به معنای مغالطاتی که به‌ قصد‌ افاده علم به کار رفته‌اند، ولی‌ مفید‌ نیستند؛ جزء‌ هفتم‌ که‌ به اموری می‌پردازد که‌ ذهن را به تصدیقات خطابیه سوق می‌دهند و نام کتاب آن «ریطوریقا» به معنای خطابیات و بلاغیات‌ است‌ و سرانجام جزء هشتم که مشتمل بر‌ اموری‌ است‌ که‌ با‌ آن امور پذیرش‌ ذهنی‌ شعریات صورت می‌گیرد و کتاب آن را «ابوطیقا» به معنای شعریات می‌نامند. سپس [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] می‌گوید: [[ارسطو]] کتاب قیاس‌ و کتاب‌ برهان‌ را در یک کتاب قرار داده و هر‌ دو‌ را‌ کتاب‌ ثالث‌ نامیده‌ است و ازاین‌روی، طوبیقا (جدل) را کتاب چهارم و سوفسطیقا (مغالطه) را کتاب پنجم قرار داده است. پس اگر اجزای منطق را به اعتبار اسامی کتب در‌ نظر آوریم، منطق دارای هفت باب است و اگر به اعتبار اغراض مختلف در نظر بگیریم، منطق دارای هشت باب است<ref>ر.ک: همان، ص43-‌44</ref>.


امروزه‌ روشن شده کتاب ایساغوجی (المدخل) که بحث از الفاظ و کلیات خمس است، کتاب و باب مستقلی در منطق ارسطو نبوده است؛ اگرچه ارسطو در خلال ابواب دیگر به مباحث‌ الفاظ و کلیات خمس اشاره کرده و فارابی نیز کتاب ایساغوجی (المدخل)، یعنی مباحث‌ الفاظ‌ و کلیات خمس را به‌منزله باب‌ یا ابوابی از منطق مطرح نکرده است؛ گرچه درباره الفاظ و از کتاب ایساغوجی (المدخل‌) بحث کرده و به اینکه‌ فورفوریوس‌ کتاب ایساغوجی را نوشته اشاره داده است<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>.
امروزه‌ روشن شده کتاب ایساغوجی (المدخل) که بحث از الفاظ و کلیات خمس است، کتاب و باب مستقلی در منطق [[ارسطو]] نبوده است؛ اگرچه [[ارسطو]] در خلال ابواب دیگر به مباحث‌ الفاظ و کلیات خمس اشاره کرده و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] نیز کتاب ایساغوجی (المدخل)، یعنی مباحث‌ الفاظ‌ و کلیات خمس را به‌منزله باب‌ یا ابوابی از منطق مطرح نکرده است؛ گرچه درباره الفاظ و از کتاب ایساغوجی (المدخل‌) بحث کرده و به اینکه‌ فورفوریوس‌ کتاب ایساغوجی را نوشته اشاره داده است<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>.


در ادامه، به برخی از مهم‌ترین مباحث مطرح‌شده در کتاب ارسطو، اشاره خواهد شد. ارسطو به‌درستی مبتکر و بنیان‌گذار «منطق» شناخته شده است. در منابع عربی اسلامی، مکرراً او را «صاحب المنطق» می‌نامند. اما خود ارسطو، هرگز آن‌گونه نوشته‌هایش را که «منطقی» نام گرفته‌اند، منطق نخوانده است. آنچه ما منطق می‌نامیم، وی «تحلیل‌ها» نامیده است<ref>ر.ک: خراسانی، شرف‌الدین، ج7، ص580</ref>.
در ادامه، به برخی از مهم‌ترین مباحث مطرح‌شده در کتاب [[ارسطو]]، اشاره خواهد شد. [[ارسطو]] به‌درستی مبتکر و بنیان‌گذار «منطق» شناخته شده است. در منابع عربی اسلامی، مکرراً او را «صاحب المنطق» می‌نامند. اما خود [[ارسطو]]، هرگز آن‌گونه نوشته‌هایش را که «منطقی» نام گرفته‌اند، منطق نخوانده است. آنچه ما منطق می‌نامیم، وی «تحلیل‌ها» نامیده است<ref>ر.ک: خراسانی، شرف‌الدین، ج7، ص580</ref>.


مجموعه نوشته‌های منطقی ارسطو را «ارگانن» (افزار) نامیده‌اند؛ یعنی منطق را همچون افزار فلسفه بشمار آورده‌اند. واژه «منطقی» نزد ارسطو به‌طور کلی به این معناست که درباره موضوعی یا امری از لحاظ صوری و زبانی بررسی شود و در برابر آن «تحلیلی» قرار دارد که به معنی مطابقت با قواعد استدلالی و برهانی است. یادآوری این نکته لازم است که قواعد منطق ارسطو، نه‌تنها با تحلیل شکل‌های اندیشیدن سروکار دارد، بلکه هدف آن شناخت واقعیت است، آن‌گونه که در ذهن و اندیشه انسان بازتاب دارد. بدین‌سان شکل‌های استدلال باید به ما آگاهی یقینی درباره چگونگی پیوندهای پدیده‌های عینی بدهد و درستی نتیجه‌گیری‌های ما باید هماهنگ با قانون‌های صوری تفکر باشد و به‌وسیله پدیده‌های واقعی تأیید شود. این درست مطابق با نظریه شناخت ارسطوست. تحلیل شکل‌های اندیشه، در واقع تحلیل اندیشه‌هایی است که ما از واقعیت و درباره آن داریم؛ یعنی واقعیت که در ما به شکل اندیشه درآمده است؛ از اینجاست که ارسطو در همبستگی اندیشه با واقعیت، مسئله «مقولات» را مطرح می‌کند که نخستین کتاب جلد اول این مجموعه می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص580-‌581</ref>.
مجموعه نوشته‌های منطقی ارسطو را «ارگانن» (افزار) نامیده‌اند؛ یعنی منطق را همچون افزار فلسفه بشمار آورده‌اند. واژه «منطقی» نزد ارسطو به‌طور کلی به این معناست که درباره موضوعی یا امری از لحاظ صوری و زبانی بررسی شود و در برابر آن «تحلیلی» قرار دارد که به معنی مطابقت با قواعد استدلالی و برهانی است. یادآوری این نکته لازم است که قواعد منطق ارسطو، نه‌تنها با تحلیل شکل‌های اندیشیدن سروکار دارد، بلکه هدف آن شناخت واقعیت است، آن‌گونه که در ذهن و اندیشه انسان بازتاب دارد. بدین‌سان شکل‌های استدلال باید به ما آگاهی یقینی درباره چگونگی پیوندهای پدیده‌های عینی بدهد و درستی نتیجه‌گیری‌های ما باید هماهنگ با قانون‌های صوری تفکر باشد و به‌وسیله پدیده‌های واقعی تأیید شود. این درست مطابق با نظریه شناخت [[ارسطو]]<nowiki/>ست. تحلیل شکل‌های اندیشه، در واقع تحلیل اندیشه‌هایی است که ما از واقعیت و درباره آن داریم؛ یعنی واقعیت که در ما به شکل اندیشه درآمده است؛ از اینجاست که ارسطو در همبستگی اندیشه با واقعیت، مسئله «مقولات» را مطرح می‌کند که نخستین کتاب جلد اول این مجموعه می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص580-‌581</ref>.


مقولات نزد ارسطو، از یک‌سو، شکل‌هایی را که ما در آنها به واقعیت می‌اندیشیم، نشان می‌دهند و از سوی دیگر، نشانگر شکل‌هایی از واقعیتند، به آن‌گونه که در خود وجود دارند، خود واژه «کاتگوریا» یا «گفتار»، یعنی شکل‌های گوناگونی که در آنها می‌توان درباره یک چیز سخن گفت و درست به همین علت، ارسطو آنها را «مقولات متعلق به موجود» می‌نامد. وی همچنین مقولات را «جنس‌های موجود» می‌نامد<ref>ر.ک: همان، ص581</ref>.
مقولات نزد [[ارسطو]]، از یک‌سو، شکل‌هایی را که ما در آنها به واقعیت می‌اندیشیم، نشان می‌دهند و از سوی دیگر، نشانگر شکل‌هایی از واقعیتند، به آن‌گونه که در خود وجود دارند، خود واژه «کاتگوریا» یا «گفتار»، یعنی شکل‌های گوناگونی که در آنها می‌توان درباره یک چیز سخن گفت و درست به همین علت، [[ارسطو]] آنها را «مقولات متعلق به موجود» می‌نامد. وی همچنین مقولات را «جنس‌های موجود» می‌نامد<ref>ر.ک: همان، ص581</ref>.


ارسطو خود، در موارد بسیار اندک، از دستاوردهای منطق خویش استفاده می‌کند و خواننده آثار او نیز هرگز خود را مجبور نمی‌یابد که از «ارگانن» وی یاری جوید. در این میان جدول مقولات، مهم‌ترین بخش کتاب است که در مرز میان منطق و هستی‌شناسی قرار دارد. مقولات ده‌گانه ارسطو عبارتند از:
[[ارسطو]] خود، در موارد بسیار اندک، از دستاوردهای منطق خویش استفاده می‌کند و خواننده آثار او نیز هرگز خود را مجبور نمی‌یابد که از «ارگانن» وی یاری جوید. در این میان جدول مقولات، مهم‌ترین بخش کتاب است که در مرز میان منطق و هستی‌شناسی قرار دارد. مقولات ده‌گانه ارسطو عبارتند از:
# جوهر (گوهر، اوسیا)؛
# جوهر (گوهر، اوسیا)؛
# چندی (کم)؛
# چندی (کم)؛
خط ۷۷: خط ۷۷:
# واکنش (انفعال) <ref>ر.ک: همان</ref>.
# واکنش (انفعال) <ref>ر.ک: همان</ref>.


در این میان مقوله جوهر نزد ارسطو اهمیت ویژه‌ای دارد. وی همچنین درباره محمولات (یعنی پیوندهای مفاهیم کلی با موضوع‌هایی که آنها محمولشان قرار می‌گیرند)، بحث می‌کند. این محمولات که در اصطلاح منطق «کلیات خمس» نامیده می‌شوند، عبارتند از: جنس، نوع یا گونه، فصل یا اختلاف، خاصه یا ویژه و عرض یا رویداد. ارسطو این تقسیم‌بندی محمولات را بر پایه پیوند میان موضوع و محمول یک قضیه قرار می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص581-‌582</ref>.
در این میان مقوله جوهر نزد [[ارسطو]] اهمیت ویژه‌ای دارد. وی همچنین درباره محمولات (یعنی پیوندهای مفاهیم کلی با موضوع‌هایی که آنها محمولشان قرار می‌گیرند)، بحث می‌کند. این محمولات که در اصطلاح منطق «کلیات خمس» نامیده می‌شوند، عبارتند از: جنس، نوع یا گونه، فصل یا اختلاف، خاصه یا ویژه و عرض یا رویداد. [[ارسطو]] این تقسیم‌بندی محمولات را بر پایه پیوند میان موضوع و محمول یک قضیه قرار می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص581-‌582</ref>.


ارسطو درباره تعریف یا حد می‌گوید: تعریف، برهم نهاده‌ای است از جنس و فصل‌ها. جنس آن است که مشترک است میان نوع‌های بسیار. فصل یا اختلاف نیز چگونگی‌های غیر عرضی است که انواع را از یکدیگر جدا و مشخص می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص582</ref>.
[[ارسطو]] درباره تعریف یا حد می‌گوید: تعریف، برهم نهاده‌ای است از جنس و فصل‌ها. جنس آن است که مشترک است میان نوع‌های بسیار. فصل یا اختلاف نیز چگونگی‌های غیر عرضی است که انواع را از یکدیگر جدا و مشخص می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص582</ref>.


مبحث مهم دیگر در منطق ارسطو، مبحث قضیه یا گزاره است. قضیه ساده، سخنی است دلالت‌کننده بر وجود یا حضور چیزی در چیز دیگر، در گذشته، اکنون، یا آینده. قضیه، یا ایجابی است یا سلبی؛ یعنی یا چیزی را به چیزی نسبت می‌دهد، یا از آن سلب می‌کند. ارسطو در «تحلیل‌های نخستین» به‌تفصیل به مبحث قضایا پرداخته است. مبحث مهم دیگر این کتاب، مسئله قیاس (یا هم‌گفت‌ها) است. شناخت علمی به معنای واقعی آن، در استنتاج جزئی از کلی، یا معلول از علت است. به تعبیر خود ارسطو، شناخته شدن هر چیزی به‌طور مطلق، هنگامی دست می‌دهد که بدانیم علت آن چیست و این علت آن چیز است و نه علت چیز دیگر<ref>ر.ک: همان</ref>.
مبحث مهم دیگر در منطق [[ارسطو]]، مبحث قضیه یا گزاره است. قضیه ساده، سخنی است دلالت‌کننده بر وجود یا حضور چیزی در چیز دیگر، در گذشته، اکنون، یا آینده. قضیه، یا ایجابی است یا سلبی؛ یعنی یا چیزی را به چیزی نسبت می‌دهد، یا از آن سلب می‌کند. [[ارسطو]] در «تحلیل‌های نخستین» به‌تفصیل به مبحث قضایا پرداخته است. مبحث مهم دیگر این کتاب، مسئله قیاس (یا هم‌گفت‌ها) است. شناخت علمی به معنای واقعی آن، در استنتاج جزئی از کلی، یا معلول از علت است. به تعبیر خود ارسطو، شناخته شدن هر چیزی به‌طور مطلق، هنگامی دست می‌دهد که بدانیم علت آن چیست و این علت آن چیز است و نه علت چیز دیگر<ref>ر.ک: همان</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش