۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
[[فخر رازي، محمد بن عمر]] (نويسنده) | [[فخر رازي، محمد بن عمر]] (نويسنده) | ||
[[ | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]](نويسنده) | ||
[[طرزي، خالد عبدالکريم]] (مصحح) | [[طرزي، خالد عبدالکريم]] (مصحح) | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
'''الرسالة الكمالية في الحقائق الإلهية'''، تألیف فخرالدین محمد رازی شافعی (متوفی 606ق)، معروف به فخر رازی یا ابن خطیب، کتابی در زمینه منطق، فلسفه و هیئت است. در انتهای اثر، «كتاب المشاعر» صدرالدین محمد شیرازی معروف به ملاصدرا (متوفی 1059ق) نیز ارائه شده است. کتاب اول با تحقیق علی محییالدین و کتاب دوم با تحقیق خالد عبدالکریم طرازی منتشر شده است. | '''الرسالة الكمالية في الحقائق الإلهية'''، تألیف [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین محمد رازی شافعی]] (متوفی 606ق)، معروف به [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] یا ابن خطیب، کتابی در زمینه منطق، فلسفه و هیئت است. در انتهای اثر، «كتاب المشاعر» [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین محمد شیرازی]] معروف به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] (متوفی 1059ق) نیز ارائه شده است. کتاب اول با تحقیق علی محییالدین و کتاب دوم با تحقیق خالد عبدالکریم طرازی منتشر شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
کتاب با مقدمه محقق در معرفی فخر رازی و اشاره به آثار او آغاز شده است. وی در رابطه با کتاب به این نکته که برخی از فهرستنویسان آن را منسوب به فخر رازی دانستهاند و برخی دیگر اصل آن را فارسی دانستهاند، اشار کرده است. البته هیچکس به نام کسی که آن را به عربی ترجمه کرده اشاره نکرده است. چهبسا خود فخر رازی آن را به عربی ترجمه کرده؛ چراکه او به هر دو زبان آشنا بوده و اشعار نیکویی در هر دو کتاب سروده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص8</ref>. | کتاب با مقدمه محقق در معرفی [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] و اشاره به آثار او آغاز شده است. وی در رابطه با کتاب به این نکته که برخی از فهرستنویسان آن را منسوب به [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] دانستهاند و برخی دیگر اصل آن را فارسی دانستهاند، اشار کرده است. البته هیچکس به نام کسی که آن را به عربی ترجمه کرده اشاره نکرده است. چهبسا خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] آن را به عربی ترجمه کرده؛ چراکه او به هر دو زبان آشنا بوده و اشعار نیکویی در هر دو کتاب سروده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص8</ref>. | ||
با توجه به اینکه طرح تمامی مطالب دو اثر مورد بحث در این مجال محدود ممکن نیست، لذا به جهت آشنایی خواننده، در رابطه با هر اثر به دو نکته بسنده میشود: | با توجه به اینکه طرح تمامی مطالب دو اثر مورد بحث در این مجال محدود ممکن نیست، لذا به جهت آشنایی خواننده، در رابطه با هر اثر به دو نکته بسنده میشود: | ||
# امکان فراگیری دانش از مـسائل بـسیار مـهم معرفتشناسی است؛ ازاینرو همواره بهعنوان موضوعی مهم، برای عالمان و اندیشمندان مطرح بوده است. اگـرچه مسئله امکان فراگیری دانش از سوی اندیشمندان مسلمان، هرگز با انکار کلی روبـهرو نشده است، اما گـروهی از آنـان در پارهای از دانشها، بر محال بودن یادگیری پای فشرده و آشکارا به تبیین آن پرداختهاند. فـخر | # امکان فراگیری دانش از مـسائل بـسیار مـهم معرفتشناسی است؛ ازاینرو همواره بهعنوان موضوعی مهم، برای عالمان و اندیشمندان مطرح بوده است. اگـرچه مسئله امکان فراگیری دانش از سوی اندیشمندان مسلمان، هرگز با انکار کلی روبـهرو نشده است، اما گـروهی از آنـان در پارهای از دانشها، بر محال بودن یادگیری پای فشرده و آشکارا به تبیین آن پرداختهاند. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فـخر رازی]]، امام المشککین از آن جمله است. وی بر آن است که تصورات، امکان اکتساب ندارند؛ ازاینرو تمام تصورات را بدیهی میشمارد. نظریه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در میان اندیشمندان پس از او، پذیرفته نشده و مورد طرد و انکار قرار گرفته است. او در رساله کمالیه به این مسئله پرداخته و مینویسد: «و اما تصورهای مکتسب، در آن اشکالات است: یکی آنکه این تصور کسب کردن، یـا حاصل باشد یا نباشد. اگر حاصل باشد، تحصیل او محال بود؛ زیراکه تحصیل حاصل ممکن نبود و اگر حاصل نبود و ذهن را به وی هیچگونه شعور نباشد، طلب کردن او محال بود؛ زیرا چـیزی کـه در خاطر نبود، محال بود طلب کردن او و اگر قائل گوید: «روا باشد که معلوم بود از جهتی، دون جهتی؛ پس بدان سبب که معلوم باشد، از آن جهت طلب کردن او ممکن نباشد و از آن جهت که معلوم نـباشد، طـلب داشتن ممکن بود»، جواب، آنکه مطلوب باشد، یا از آن جهت مطلوب باشد که معلوم بود یا از آن جهت که معلوم نبود. قسم اول، محال است؛ زیـرا تـحصیل حاصل، محال است و قسم دوم هـم مـحال است؛ زیرا آنچه در تصور نبود هرگز خاطر، طلب او نکند. | ||
#:دوم آنکه تعریف او، یا به ذاتیات او کنند یا به عرضیا او. قسم اول باطل است؛ زیرا تعریف او اگـر بـه کل ذاتیات او کنند، ایـن مـحال باشد؛ زیرا کل ذاتیات، عین اوست؛ پس اگر کل ذاتیات او، معرّف او باشد، لازم آید که یک چیز، معرّف نفس خود بود و این محال است و اگر به بعض ذاتیات او کنند، این هم مـحال اسـت؛ زیرا از معرفت بعض اجزای شیء، معرفت تمام آن چیز حاصل نشود و قسم دوم هم باطل است؛ زیرا این صفت عرضی، یا روا دارند که غیر آن موصوف را باشد یا روا ندارند؛ اگر روا دارنـد، تـعریف حاصل نـشود و اگر روا ندارند این اختصاص آنگه معلوم باشد که معرفت این ذات حاصل بود. پس اگر معرفت این ذات مستفاد بـود، از آن اختصاص، دور لازم میآید و این محال است. این است اشکالاتی که در اکـتساب تـصورات تـوان گفت»<ref>ر.ک: پورموسوی، سید مهدی، ص33 و 40؛ متن کتاب، ص20-19</ref>. | #:دوم آنکه تعریف او، یا به ذاتیات او کنند یا به عرضیا او. قسم اول باطل است؛ زیرا تعریف او اگـر بـه کل ذاتیات او کنند، ایـن مـحال باشد؛ زیرا کل ذاتیات، عین اوست؛ پس اگر کل ذاتیات او، معرّف او باشد، لازم آید که یک چیز، معرّف نفس خود بود و این محال است و اگر به بعض ذاتیات او کنند، این هم مـحال اسـت؛ زیرا از معرفت بعض اجزای شیء، معرفت تمام آن چیز حاصل نشود و قسم دوم هم باطل است؛ زیرا این صفت عرضی، یا روا دارند که غیر آن موصوف را باشد یا روا ندارند؛ اگر روا دارنـد، تـعریف حاصل نـشود و اگر روا ندارند این اختصاص آنگه معلوم باشد که معرفت این ذات حاصل بود. پس اگر معرفت این ذات مستفاد بـود، از آن اختصاص، دور لازم میآید و این محال است. این است اشکالاتی که در اکـتساب تـصورات تـوان گفت»<ref>ر.ک: پورموسوی، سید مهدی، ص33 و 40؛ متن کتاب، ص20-19</ref>. | ||
# یکی از موارد اختلاف بین منطقنگاران دوبخشی و نهبخشی، جایگاه بحث از مقولات است. شیخالرئیس برای نخستین بار طرح مبحث مقولات را در منطق مورد مناقشه قرار داده و آن را از مباحث فلسفه اولی دانسته است. پیروان دوبخشی ابن سینا، مقولات را از منطق حذف کردهاند؛ درحالیکه مدرسه نهبخشی که غالباً از شفای بوعلی تبعیت کردهاند و نیز منطقنگاران التقاطی، مقولات را از مباحث منطقی دانستهاند. نخستین پیروان منطق دوبخشی، مانند غزالی (450-505ق) در معيار العلم، اگرچه مقولات را در آغاز منطق نیاوردهاند، ولکن آن را در انتهای کتاب آوردهاند. غزالی در مقاصد الفلاسفة، علم به مقولات دهگانه را از مباحث الهیات میشمارد. فخر رازی | # یکی از موارد اختلاف بین منطقنگاران دوبخشی و نهبخشی، جایگاه بحث از مقولات است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخالرئیس]] برای نخستین بار طرح مبحث مقولات را در منطق مورد مناقشه قرار داده و آن را از مباحث فلسفه اولی دانسته است. پیروان دوبخشی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، مقولات را از منطق حذف کردهاند؛ درحالیکه مدرسه نهبخشی که غالباً از شفای بوعلی تبعیت کردهاند و نیز منطقنگاران التقاطی، مقولات را از مباحث منطقی دانستهاند. نخستین پیروان منطق دوبخشی، مانند غزالی (450-505ق) در معيار العلم، اگرچه مقولات را در آغاز منطق نیاوردهاند، ولکن آن را در انتهای کتاب آوردهاند. غزالی در مقاصد الفلاسفة، علم به مقولات دهگانه را از مباحث الهیات میشمارد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] متعصبترین منطقنگار دوبخشی (541-606ق) هم در رساله کمالیه مانند معيار العلم [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، مقولات را خارج از منطق دانسته، ولکن آن را در پایان منطق و آغاز الهیات مینشاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص33؛ سلمان ماهینی، سکینه، ص38-36</ref>. | ||
# حاجی | # [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]]، شارح فلسفه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]، بـرخی از مسائل [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] را به نقد کشیده و دیدگاهی مخالف او را ارائه میدهد؛ مثلاً در «اثـبات اتحاد عاقل و معقول از طریق تضایف»، در شرح منظومه میگوید: امّا مسلک تضایفی را که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در کتاب مشاعر و غیر آن مطرح کرده است، برای اثبات اتحاد عاقل و معقول کافی نیست؛ به دلیل آنچه که در حاشیه اسـفار بـیان کردیم که تضایف، عینیت را افاده نمیکند، بلکه اتحاد و عینیت دلیل دیگری دارد. سپس میگوید: آنچه که سخن ما را تأیید مینماید این است که موجود در خارج و در ذهن، دوقلویی هستند که از یک شیر ارتضاع مینمایند؛ یعنی همان طور که خـارج و شـیء مـوجود در آن عین یکدیگرند و مانند ظرف و مـظروف تـغایر نـدارند (بدین معنا که وجود آن موجود عین خارج و مرتبهای از مراتب آن است)، همینطور، معنای موجود در ذهن و ذهن که نفس ناطقه است دو وجود نیستند، بـلکه مـوجود در ذهـن، مرتبهای از مراتب ذهن و نفس است<ref>ر.ک: بهروان، حسین، ص137</ref>. | ||
# از میان انبوه آثار صـدرالمتألهین | # از میان انبوه آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صـدرالمتألهین شـیرازی]]، رسـاله مشاعر، از دیرباز مورد توجه و اقبال خاص صاحبنظران بوده و از شرح و حاشیههای بسیار برخوردار شـده است. شیخ احمد احسائی، در مقام ابطال عقائد صدرا، شرحی بر مـشاعر نوشته است. آخوند ملا اسماعیل اصفهانی، پس از شرح احسائی، در مقام شـرح مـشاعر و رد شبهات شیخ احسائی برآمد. مولی احمد اردکانی، دو بار بر مشاعر حاشیه نگاشته است. ملا جعفر لاهیجانی نیز شرحی مفصل به نام «شرح رساله مشاعر» نوشته که بـا تـعلیق و تـصحیح و مقدمه [[آشتیانی، جلالالدین|سید جلالالدین آشتیانی]] در مشهد به طبع رسیده است<ref>ر.ک: امین، سید حسن، ص436-435</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش