۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(←شهادت) |
|||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
[[ابنبابویه، محمد بن علی|صدوق]] در [[عيون أخبار الرضا عليهالسلام (تصحیح لاجوردی) | [[ابنبابویه، محمد بن علی|صدوق]] در [[عيون أخبار الرضا عليهالسلام (تصحیح لاجوردی)|عيون اخبار الرضا]] از ابوعلى حسين بن احمد سلامى مؤلف اخبار خراسان (كه فعلا در دست نيست) نقل مىكند كه ولايتعهدى حضرت رضا به اشاره و توصيۀ فضل بن سهل بوده است و چون اين خبر به بغداد رسيد خاندان بنى عباس را خوش نيامد و مأمون را خلع كردند و با ابراهيم بن المهدى كه موسيقىدان و عود نواز بود بيعت كردند و چون مأمون اين خبر را شنيد دريافت كه فضل بن سهل رأى ناصوابى در پيش او گذاشته است. | ||
|عيون اخبار الرضا]] از ابوعلى حسين بن احمد سلامى مؤلف اخبار خراسان (كه فعلا در دست نيست) نقل مىكند كه ولايتعهدى حضرت رضا به اشاره و توصيۀ فضل بن سهل بوده است و چون اين خبر به بغداد رسيد خاندان بنى عباس را خوش نيامد و مأمون را خلع كردند و با ابراهيم بن المهدى كه موسيقىدان و عود نواز بود بيعت كردند و چون مأمون اين خبر را شنيد دريافت كه فضل بن سهل رأى ناصوابى در پيش او گذاشته است. | |||
پس، از مرو بيرون آمد و راهى بغداد شد و چون به سرخس رسيد فضل ناگهان در حمام كشته شد و قاتل او غالب، دايى مأمون بود. بعد مأمون حضرت را در حال بيمارى كه بر او عارض شده بود مسموم ساخت و آن حضرت در اثر آن سم وفات يافت و در «سناباد» توس در كنار قبر هارون مدفون گرديد. اين واقعه در صفر سال 203 ق اتفاق افتاد. | پس، از مرو بيرون آمد و راهى بغداد شد و چون به سرخس رسيد فضل ناگهان در حمام كشته شد و قاتل او غالب، دايى مأمون بود. بعد مأمون حضرت را در حال بيمارى كه بر او عارض شده بود مسموم ساخت و آن حضرت در اثر آن سم وفات يافت و در «سناباد» توس در كنار قبر هارون مدفون گرديد. اين واقعه در صفر سال 203 ق اتفاق افتاد. | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۰: | ||
اين كه فضل بن سهل از آغاز دشمن حضرت امام رضا عليهالسلام باشد محل ترديد است و چنان كه اشاره شد ظاهرا فضل بن سهل در ولايتعهدى حضرت رضا عليهالسلام مؤثر بوده است. اما گويا پس از انتخاب آن حضرت به ولايتعهدى وقايعى روى داده است كه منجر به مخالفت فضل با امام رضا عليهالسلام شده است. | اين كه فضل بن سهل از آغاز دشمن حضرت امام رضا عليهالسلام باشد محل ترديد است و چنان كه اشاره شد ظاهرا فضل بن سهل در ولايتعهدى حضرت رضا عليهالسلام مؤثر بوده است. اما گويا پس از انتخاب آن حضرت به ولايتعهدى وقايعى روى داده است كه منجر به مخالفت فضل با امام رضا عليهالسلام شده است. | ||
روايتى در [[عيون أخبار الرضا عليهالسلام (تصحیح لاجوردی) | روايتى در [[عيون أخبار الرضا عليهالسلام (تصحیح لاجوردی)|عيون اخبار الرضا]] (167/2) هست كه به موجب آن فضل بن سهل با هشام بن ابراهيم نزد حضرت رضا رفتند و خواستند براى قتل مأمون و رساندن آن حضرت به خلافت با او تعهد بندند. حضرت بر ايشان خشم گرفت و هر دو را از نزد خود راند. آن دو ترسيدند و نزد مأمون رفتند و گفتند ما مىخواستيم «رضا» را بيازماييم. پس از آن حضرت رضا عليهالسلام نزد مأمون رفت و قصه را باز گفت و مأمون دريافت كه حق با امام رضا عليهالسلام بوده است. | ||
|عيون اخبار الرضا]] (167/2) هست كه به موجب آن فضل بن سهل با هشام بن ابراهيم نزد حضرت رضا رفتند و خواستند براى قتل مأمون و رساندن آن حضرت به خلافت با او تعهد بندند. حضرت بر ايشان خشم گرفت و هر دو را از نزد خود راند. آن دو ترسيدند و نزد مأمون رفتند و گفتند ما مىخواستيم «رضا» را بيازماييم. پس از آن حضرت رضا عليهالسلام نزد مأمون رفت و قصه را باز گفت و مأمون دريافت كه حق با امام رضا عليهالسلام بوده است. | |||
شايد اين معنى يكى از اسباب مخالفت فضل با امام باشد و شايد عوامل ديگرى هم باشد كه بر ما مجهول است. به هر حال بنا به گفتۀ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (حوادث سال 203) حضرت رضا عليهالسلام به مأمون گفت كه فضل اخبار بغداد و نارضايى مردم را از خودش و برادرش حسن بن سهل و حتى از ولايتعهدى خود آن حضرت نهان مىدارد و مردم در بغداد با ابراهيم بن المهدى بيعت كردهاند. | شايد اين معنى يكى از اسباب مخالفت فضل با امام باشد و شايد عوامل ديگرى هم باشد كه بر ما مجهول است. به هر حال بنا به گفتۀ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (حوادث سال 203) حضرت رضا عليهالسلام به مأمون گفت كه فضل اخبار بغداد و نارضايى مردم را از خودش و برادرش حسن بن سهل و حتى از ولايتعهدى خود آن حضرت نهان مىدارد و مردم در بغداد با ابراهيم بن المهدى بيعت كردهاند. |
ویرایش