پرش به محتوا

المدينة الفاضلة للفارابي: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
بدون خلاصۀ ویرایش
(لینک درون متنی)
خط ۱: خط ۱:


<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR54812J1.jpg|بندانگشتی|المدينة الفاضلة للفارابي ]]
[[پرونده:NUR54812J1.jpg|بندانگشتی|المدينة الفاضلة للفارابي ]]
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
|+ |
|+  
|-
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|المدينة الفاضلة للفارابي  
! نام کتاب!! data-type="bookName" |المدينة الفاضلة للفارابي  
|-
|-
|نام های دیگر کتاب  
|نام های دیگر کتاب  
|data-type='otherBookNames'|
| data-type="otherBookNames" |
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
|data-type='authors'|
| data-type="authors" |
 
[[وافي، علي عبد الواحد]] (نويسنده)
[[وافي، علي عبد الواحد]] (نويسنده)
|-
|-
|زبان  
|زبان  
|data-type='language'|عربي   
| data-type="language" |عربي   
|-
|-
|کد کنگره  
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|  
| data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |  
BBR ۳۲۹ /م۴و۲
BBR ۳۲۹ /م۴و۲
|-
|-
|موضوع  
|موضوع  
|data-type='subject'|مدینه‌ فا‌ضله‌ فا‌رابی‌، محمد بن‌ محمد، ۲۶۰ - ۳۳۹ق‌.,مدینه‌ فا‌ضله‌
| data-type="subject" |مدینه‌ فا‌ضله‌ فا‌رابی‌، محمد بن‌ محمد، ۲۶۰ - ۳۳۹ق‌.,مدینه‌ فا‌ضله‌
|-
|-
|ناشر  
|ناشر  
|data-type='publisher'|مملکة‌ العربیة‌ السعودیة‌
| data-type="publisher" |مملکة‌ العربیة‌ السعودیة‌
|-
|-
|مکان نشر  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|عکا‌ظ
| data-type="publishPlace" |عکا‌ظ
|-
|-
|سال نشر  
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| ۱۴۰۴ ‌ق
| data-type="publishYear" | ۱۴۰۴ ‌ق
|-class='articleCode'
|- class="articleCode"
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE54812AUTOMATIONCODE
| data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE54812AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>


==معرفی اجمالی==
==معرفی اجمالی==
'''المدينة الفاضلة للفارابي'''، تألیف علی عبدالواحد وافی (معاصر)، کتابی است که به معرفی ابونصر فارابی (257 یا 259-339ق) و یکی از آثار او به نام «آراء أهل المدينة الفاضلة» می‎پردازد.
'''المدينة الفاضلة للفارابي'''، تألیف علی عبدالواحد وافی (معاصر)، کتابی است که به معرفی [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] (257 یا 259-339ق) و یکی از آثار او به نام «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» می‎پردازد.


مقصود فارابی از مدینه فاضله، آن‎گونه مدینه‎ای است که بر اساس زعامت و رهبری افاضل باشد و به‎عبارت‎دیگر، عالمان (حکما) بر دیگر اقشار جامعه حاکم باشند.
مقصود فارابی از مدینه فاضله، آن‎گونه مدینه‎ای است که بر اساس زعامت و رهبری افاضل باشد و به‎عبارت‎دیگر، عالمان (حکما) بر دیگر اقشار جامعه حاکم باشند.
خط ۴۸: خط ۴۷:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده باب اول از کتابش را به زندگی‎نامه ابونصر فارابی اختصاص داده است. ایشان بعد از ذکر نام، کنیه، شهرت، محل تولد، خاندان، اساتید و... به جایگاه او در فلسفه و دیگر علوم اشاره نموده، سپس از آثار ایشان و وفاتش سخن گفته است.
نویسنده باب اول از کتابش را به زندگی‎نامه [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] اختصاص داده است. ایشان بعد از ذکر نام، کنیه، شهرت، محل تولد، خاندان، اساتید و... به جایگاه او در فلسفه و دیگر علوم اشاره نموده، سپس از آثار ایشان و وفاتش سخن گفته است.


علی عبدالواحد وافی درباره جایگاه فارابی چنین می‎گوید: شهرت فارابی جهانی بوده است؛ به‎گونه‎ای که بعد از ارسطو، او از بزرگ‎ترین فلاسفه بشمار می‎رود؛ لذا به او معلم ثانی و به ارسطو معلم اول می‎گویند. در حقیقت او پایه‎گذار فلسفه اسلامی است و هر فیلسوفی که بعد از او در عالم اسلام توانسته است برای خود نام و نشانی بگذارد، به‎خاطر آثار ایشان است. او نه‎تنها در فلسفه، بلکه در سیاست و اجتماع نیز صاحب ایده و نظر است؛ زیرا این مسائل از شؤون علم فلسفه است که توسط سقراط و افلاطون پی‎ریزی شده است و بخشی از فعالیت فارابی به این دو اختصاص یافته است و فارابی در این موضوع کتابی به نام «آراء أهل المدينة الفاضلة» تألیف نموده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>.
علی عبدالواحد وافی درباره جایگاه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] چنین می‎گوید: شهرت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] جهانی بوده است؛ به‎گونه‎ای که بعد از [[ارسطو]]، او از بزرگ‎ترین فلاسفه بشمار می‎رود؛ لذا به او [[فارابی، محمد بن محمد|معلم ثانی]] و به [[ارسطو|ارسطو معلم اول]] می‎گویند. در حقیقت او پایه‎گذار فلسفه اسلامی است و هر فیلسوفی که بعد از او در عالم اسلام توانسته است برای خود نام و نشانی بگذارد، به‎خاطر آثار ایشان است. او نه‎تنها در فلسفه، بلکه در سیاست و اجتماع نیز صاحب ایده و نظر است؛ زیرا این مسائل از شؤون علم فلسفه است که توسط سقراط و افلاطون پی‎ریزی شده است و بخشی از فعالیت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به این دو اختصاص یافته است و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این موضوع کتابی به نام «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» تألیف نموده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>.


فارابی در علم موسیقی نیز دارای نبوغ بود. ابن خلکان در این‎باره می‎نویسد: ایشان مخترع یکی از آلات موسیقی به نام «قانون» بود و برخی دیگر گفته‎اند که ایشان مخترع یکی دیگر از آلات موسیقی شبیه به قانون بوده است... برخی گفته‎اند: دراویش مولویه، همواره آهنگ‎های کهن منسوب به وی را حفظ کرده و از آن بهره می‎برند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در علم موسیقی نیز دارای نبوغ بود. ابن خلکان در این‎باره می‎نویسد: ایشان مخترع یکی از آلات موسیقی به نام «قانون» بود و برخی دیگر گفته‎اند که ایشان مخترع یکی دیگر از آلات موسیقی شبیه به قانون بوده است... برخی گفته‎اند: دراویش مولویه، همواره آهنگ‎های کهن منسوب به وی را حفظ کرده و از آن بهره می‎برند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.


فارابی در موسیقی به‎گونه‎ای سرآمد بود که حکایتی شبیه افسانه در این‎باره از او نقل شده است. ابن خلکان می‎گوید: فارابی در یکی از مجالس سیف‎الدوله حاضر شد که جمع کثیری از نوازندگان و موسیقی‎دانان در آنجا حاضر بودند. سیف‎الدوله از او درباره موسیقی پرسید و او جواب داد؛ سپس او از کیسه خود قطعاتی بیرون آورد و از آن‎ها ترکیبی خاص بساخت و به نواختن شروع نمود؛ ‎طوری که همه حاضران در جلسه را به خنده آورد. سپس ترکیبی دیگر ساخت و آهنگی نواخت که همه را به گریه درآورد. سپس ترکیبی دیگر از قطعات ساخته و به نواختن مشغول شد؛ چنان‎که همگی به خواب رفتند و وی همه را ترک نمود و از مجلس خارج شد<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref>.
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در موسیقی به‎گونه‎ای سرآمد بود که حکایتی شبیه افسانه در این‎باره از او نقل شده است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] می‎گوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در یکی از مجالس سیف‎الدوله حاضر شد که جمع کثیری از نوازندگان و موسیقی‎دانان در آنجا حاضر بودند. سیف‎الدوله از او درباره موسیقی پرسید و او جواب داد؛ سپس او از کیسه خود قطعاتی بیرون آورد و از آن‎ها ترکیبی خاص بساخت و به نواختن شروع نمود؛ ‎طوری که همه حاضران در جلسه را به خنده آورد. سپس ترکیبی دیگر ساخت و آهنگی نواخت که همه را به گریه درآورد. سپس ترکیبی دیگر از قطعات ساخته و به نواختن مشغول شد؛ چنان‎که همگی به خواب رفتند و وی همه را ترک نمود و از مجلس خارج شد<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref>.


علی عبدالواحد وافی، در باب دوم کتابش، به معرفی کتاب «آراء أهل المدينة الفاضلة» پرداخته است.
علی عبدالواحد وافی، در باب دوم کتابش، به معرفی کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» پرداخته است.


ایشان بعد از نگاهی گذرا به زمان و مکان تألیف، زبان، موضوع و اجزای کتاب، به معرفی دو بخش از کتاب فارابی همت گماشته است.
ایشان بعد از نگاهی گذرا به زمان و مکان تألیف، زبان، موضوع و اجزای کتاب، به معرفی دو بخش از کتاب فارابی همت گماشته است.


بخش اول کتاب فارابی، شامل مسائل فلسفی و بخش دوم مربوط به مدینه فاضله و شؤون آن است.
بخش اول کتاب [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، شامل مسائل فلسفی و بخش دوم مربوط به مدینه فاضله و شؤون آن است.


بخش اول کتاب، شامل بیست‎وپنج فقره است که تعداد نه فقره آن به بحث موجود اول که همان خداست اختصاص یافته است. فارابی در نوزده فقره بعدی کتاب، مراتب موجودات مادی و غیر مادی و حالت هریک از آن‎ها و چگونگی ارتباط آن‎ها با خداوند و ارتباط آن‎ها با یکدیگر را به تصویر کشیده است<ref>همان، ص22-21</ref>.
بخش اول کتاب، شامل بیست‎وپنج فقره است که تعداد نه فقره آن به بحث موجود اول که همان خداست اختصاص یافته است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در نوزده فقره بعدی کتاب، مراتب موجودات مادی و غیر مادی و حالت هریک از آن‎ها و چگونگی ارتباط آن‎ها با خداوند و ارتباط آن‎ها با یکدیگر را به تصویر کشیده است<ref>همان، ص22-21</ref>.


علی عبدالواحد وافی، عقول ده‎گانه فارابی را در این بخش از کتابش آورده و آن را به‎اختصار شرح داده است<ref>ر.ک: همان، 25-24</ref>. سپس جایگاه انسان و دیگر موجودات را به نمایش گذاشته است. فارابی، موجودات مادی را در شش طبقه جای داده است. او انسان را در مرحله اعلی و اول، سپس به‎ترتیب حیوانات، نباتات، معادن، اجرام آسمانی و مواد اولیه همچون آب، هوا، خاک و آتش را قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>.
علی عبدالواحد وافی، عقول ده‎گانه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را در این بخش از کتابش آورده و آن را به‎اختصار شرح داده است<ref>ر.ک: همان، 25-24</ref>. سپس جایگاه انسان و دیگر موجودات را به نمایش گذاشته است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، موجودات مادی را در شش طبقه جای داده است. او انسان را در مرحله اعلی و اول، سپس به‎ترتیب حیوانات، نباتات، معادن، اجرام آسمانی و مواد اولیه همچون آب، هوا، خاک و آتش را قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>.


نویسنده در توضیح بخش دوم از کتاب «آراء أهل المدينة الفاضلة»، می‎گوید: فارابی این بخش را تحت تأثیر نظریات افلاطون نوشته است و بیشتر مطالب آن برگرفته از کتاب اوست. این بخش از کتاب دارای دوازده فقره است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.
نویسنده در توضیح بخش دوم از کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]»، می‎گوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این بخش را تحت تأثیر نظریات افلاطون نوشته است و بیشتر مطالب آن برگرفته از کتاب اوست. این بخش از کتاب دارای دوازده فقره است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.


نویسنده در پایان این بخش از کتاب می‎نویسد: مدینه فاضله‎ای که فارابی قواعد آن را پی‎ریزی می‎کند، شهری است که حاکم و رئیس آن انسانی است که منزلت وی چندان از منزلت پیامبران و فرشتگان کمتر نیست و از افرادی قدیس تشکیل شده است... نگاه فارابی به مدینه فاضله و حاکم آن، همچون نگاه به امور محال و غیر ممکن نیست، بلکه هر آن چیزی که در این کتاب مطرح نموده است، از قبیل مدینه فاضله، حاکم و رسیدن انسان به جایگاه واقعی خویش، دست‎یافتنی است<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>.
نویسنده در پایان این بخش از کتاب می‎نویسد: مدینه فاضله‎ای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] قواعد آن را پی‎ریزی می‎کند، شهری است که حاکم و رئیس آن انسانی است که منزلت وی چندان از منزلت پیامبران و فرشتگان کمتر نیست و از افرادی قدیس تشکیل شده است... نگاه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به مدینه فاضله و حاکم آن، همچون نگاه به امور محال و غیر ممکن نیست، بلکه هر آن چیزی که در این کتاب مطرح نموده است، از قبیل مدینه فاضله، حاکم و رسیدن انسان به جایگاه واقعی خویش، دست‎یافتنی است<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>.


باب سوم کتاب به ذکر و توضیح بخش‎هایی از کتاب «آراء أهل المدينة الفاضلة» اختصاص یافته است.
باب سوم کتاب به ذکر و توضیح بخش‎هایی از کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» اختصاص یافته است.


نویسنده در این باب، پنج مبحث از مهم‎ترین بخش‎های کتاب فارابی را گزینش کرده و آنها را توضیح داده است. این بخش‎ها چنین است:
نویسنده در این باب، پنج مبحث از مهم‎ترین بخش‎های کتاب [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را گزینش کرده و آنها را توضیح داده است. این بخش‎ها چنین است:
# بیان احتیاج انسان به اجتماع و همکاری؛
# بیان احتیاج انسان به اجتماع و همکاری؛
# عضو اصلی مدینه فاضله؛
# عضو اصلی مدینه فاضله؛
خط ۷۹: خط ۷۸:
# اتصال و ارتباط برخی از نفوس با برخی دیگر<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>.
# اتصال و ارتباط برخی از نفوس با برخی دیگر<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>.


فارابی، اوصافی فطری و اکتسابی را برای حاکم و رئیس مدینه فاضله مطرح می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص76-69</ref>، سپس می‎گوید: اگر شخص این صفات را داشته باشد، او همان حاکم واقعی است. سپس متوجه این مطلب می‎شود که اجتماع همه این شرایط در فرد واحد ناممکن است، لذا می‎گوید: درصورتی‎که شرایط یادشده در یک فرد جمع نباشد، ولی دو نفر باشند که یکی حکیم باشد و دیگری بقیه شرایط را واجد باشد، هر دو رئیس خواهند بود<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>.
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، اوصافی فطری و اکتسابی را برای حاکم و رئیس مدینه فاضله مطرح می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص76-69</ref>، سپس می‎گوید: اگر شخص این صفات را داشته باشد، او همان حاکم واقعی است. سپس متوجه این مطلب می‎شود که اجتماع همه این شرایط در فرد واحد ناممکن است، لذا می‎گوید: درصورتی‎که شرایط یادشده در یک فرد جمع نباشد، ولی دو نفر باشند که یکی حکیم باشد و دیگری بقیه شرایط را واجد باشد، هر دو رئیس خواهند بود<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>.


از نظر فارابی حکمت از مهم‎ترین مسائلی است که مدینه فاضله بر آن استوار است و مهم‎ترین مسئله‎ای است که حاکم و رئیس مدینه فاضله باید آن را دارا باشد و این همان چیزی است که افلاطون مطرح نموده است؛ به‎جز اینکه تفسیر فارابی از حکمت با تفسیر افلاطون مقداری متفاوت است.
از نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] حکمت از مهم‎ترین مسائلی است که مدینه فاضله بر آن استوار است و مهم‎ترین مسئله‎ای است که حاکم و رئیس مدینه فاضله باید آن را دارا باشد و این همان چیزی است که افلاطون مطرح نموده است؛ به‎جز اینکه تفسیر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از حکمت با تفسیر افلاطون مقداری متفاوت است.
به عقیده فارابی هیچ چیزی جای حکمت را پر نمی‎کند و اگر مدینه‎ای از حکمت خالی شد، در معرض هلاکت قرار می‎گیرد و اگر حکمت در او با صفات دیگر پشتیبانی شد، به خیر کثیر دست پیدا کرده است<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>.
به عقیده [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هیچ چیزی جای حکمت را پر نمی‎کند و اگر مدینه‎ای از حکمت خالی شد، در معرض هلاکت قرار می‎گیرد و اگر حکمت در او با صفات دیگر پشتیبانی شد، به خیر کثیر دست پیدا کرده است<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۹۶: خط ۹۵:


== وابسته‌ها ==
== وابسته‌ها ==
[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها]]


==پیوندها==
==پیوندها==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش