۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
|||
| خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
مطالب کتاب ضمن دو بخش اصلی بیان شده است؛ نویسنده در بخش اول به رفع ابهام و تمییز از راویانی که نام آنها مشترک است پرداخته است. ایشان در ذیل هر عنوان مشترک، ثقات را از غیر ثقات تمییز داده و راه تمییز هر راوی از راوی همنام بیان نموده است <ref>ر.ک: متن کتاب، ص2-45</ref> نویسنده در عنوان «اسماعیل» میگوید اسماعیل در روایات مشترک بین ثقه و غیر ثقه است. در بین آنها اسماعیل بن آدم ثقه است و راه تمییز او از دیگر روات همنام این است که ابراهیم بن ابی الصهبان از او روایت نقل میکند. راه تمییز اسماعیل بن ابان این است که محمد بن علی الصیرفی از او روایت نقل میکند؛ و راه تشخیص اسماعیل بن ابراهیم این است که علی بن الحسن از او روایت نقل میکند و اگر اسماعیل در اسناد روایات، اسماعیل بن ابی خالد ثقه باشد سالم بن عبدالله از او روایت نقل میکند و... <ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref> | مطالب کتاب ضمن دو بخش اصلی بیان شده است؛ نویسنده در بخش اول به رفع ابهام و تمییز از راویانی که نام آنها مشترک است پرداخته است. ایشان در ذیل هر عنوان مشترک، ثقات را از غیر ثقات تمییز داده و راه تمییز هر راوی از راوی همنام بیان نموده است <ref>ر.ک: متن کتاب، ص2-45</ref> نویسنده در عنوان «اسماعیل» میگوید اسماعیل در روایات مشترک بین ثقه و غیر ثقه است. در بین آنها اسماعیل بن آدم ثقه است و راه تمییز او از دیگر روات همنام این است که ابراهیم بن ابی الصهبان از او روایت نقل میکند. راه تمییز اسماعیل بن ابان این است که محمد بن علی الصیرفی از او روایت نقل میکند؛ و راه تشخیص اسماعیل بن ابراهیم این است که علی بن الحسن از او روایت نقل میکند و اگر اسماعیل در اسناد روایات، اسماعیل بن ابی خالد ثقه باشد سالم بن عبدالله از او روایت نقل میکند و... <ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref> | ||
نویسنده در بخش دوم به راویان مشترکی پرداخته که در نام خود و پدرشان باهم مشترک هستند این بخش از کتاب نیز همانند بخش اول پیش رفته است.<ref>ر.ک: همان، ص45-77</ref> | نویسنده در بخش دوم به راویان مشترکی پرداخته که در نام خود و پدرشان باهم مشترک هستند این بخش از کتاب نیز همانند بخش اول پیش رفته است.<ref>ر.ک: همان، ص45-77</ref> | ||
او در بخش سوم، کنیهها و نسبتها و القاب راویان مطلق و مشترک را در چند باب بیان کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص78-</ref> در باب اول بخش سوم، رفع ابهام از کنیههای مشترک نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص78-91</ref> باب دوم (نویسنده از آن به باب سوم یاد کرده است) این بخش را به رفع ابهام از راویان مشترکی اختصاص داده که ابتدای نام آنان با «ابن» شروع میشود؛ او این بخش را با ابن ابی لیلی آغاز میکند.<ref>ر.ک: همان، ص91-94</ref> باب سوم (نویسنده از آن به باب چهارم یاد کرده است)، در بیان رفع ابهام از راویانی است که در لقب دارای اشتراک میباشند. نویسنده در این بخش از القاب مشترکی مانند الاحول، الدهقانی و ماجیلویه اشاره میکند.<ref>ر.ک: همان، ص94</ref> عبارات پایانی کتاب چنین است «هذا ما اوردنا ایراده من الالفاظ التی تقع فیه الالتباس علی کثیر من الناس و فیه کفایة لمن اراد الاطلاع علی درایة ... و الحمد لله اولا و آخرا و الصلوة علی خیر خلقه محمد بن عبدالله و الائمة»؛ ترجمه: این همان چیزی است که ما اراده کرده بودیم درباره الفاظی که اکثر مردم دربار آنها بهاشتباه میافتند بیان کنیم. این اثر، کسانی که در پی درایه... باشند را کفایت میکند. درهرحال، اول و آخر [هرکاری] حمد مخصوص خداست و درود بر بهترین آفریدگان او محمد بن عبدالله(ص) و امامان [پاک].<ref>ر.ک: همان</ref> | او در بخش سوم، کنیهها و نسبتها و القاب راویان مطلق و مشترک را در چند باب بیان کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص78-</ref> در باب اول بخش سوم، رفع ابهام از کنیههای مشترک نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص78-91</ref> باب دوم (نویسنده از آن به باب سوم یاد کرده است) این بخش را به رفع ابهام از راویان مشترکی اختصاص داده که ابتدای نام آنان با «ابن» شروع میشود؛ او این بخش را با ابن ابی لیلی آغاز میکند.<ref>ر.ک: همان، ص91-94</ref> باب سوم (نویسنده از آن به باب چهارم یاد کرده است)، در بیان رفع ابهام از راویانی است که در لقب دارای اشتراک میباشند. نویسنده در این بخش از القاب مشترکی مانند الاحول، الدهقانی و ماجیلویه اشاره میکند.<ref>ر.ک: همان، ص94</ref> عبارات پایانی کتاب چنین است «هذا ما اوردنا ایراده من الالفاظ التی تقع فیه الالتباس علی کثیر من الناس و فیه کفایة لمن اراد الاطلاع علی درایة... و الحمد لله اولا و آخرا و الصلوة علی خیر خلقه محمد بن عبدالله و الائمة»؛ ترجمه: این همان چیزی است که ما اراده کرده بودیم درباره الفاظی که اکثر مردم دربار آنها بهاشتباه میافتند بیان کنیم. این اثر، کسانی که در پی درایه... باشند را کفایت میکند. درهرحال، اول و آخر [هرکاری] حمد مخصوص خداست و درود بر بهترین آفریدگان او محمد بن عبدالله(ص) و امامان [پاک].<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
ویرایش