۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نظام الدين' به 'نظامالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'نور الدين' به 'نورالدين') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
وى پس از مرگ شاهرخ، براى حفظ جان خود، راه شيراز را در پيش گرفت و كودك شش ساله با استعداد خود را همراهش برد و در تفت با شرف الدين على يزدى مورخ مشهور ديدار كرد. وى ايام كودكى خود را در مصاحبت حسين ميرزا بايقرا در مشهد گذرانيد و بدين علت رشته دوستى اين دو مستحكم بود تا زمانى كه حسين ميرزا بايقرا بر هرات مسلط شد و امير عليشير را در سال 876ق به امارت ديوان منصوب كرد. نفوذى كه او اعمال مىكرد، به قدرى مؤثر و مقتدرانه بود كه پس از سلطان، شخص دوم دولت و مملكت به حساب مىآمد. روابط بين حاكم و مشاورش در طى اين دوران، محكم و عميق شد و اين حالت سالها ادامه داشت و در سال 892ق به مدت پانزده ماه حاكم استرآباد گرديد، اما پس از يكسال، استعفا كرد. وى در ايجاد مدارس و محافل علمى در خراسان و رفع نواقص حكومت تيموريان و ايجاد رفاه عمومى براى مردم مىكوشيد و از ميزان بار مالياتها كاست و دست مأموران فاسد را كوتاه كرد. | وى پس از مرگ شاهرخ، براى حفظ جان خود، راه شيراز را در پيش گرفت و كودك شش ساله با استعداد خود را همراهش برد و در تفت با شرف الدين على يزدى مورخ مشهور ديدار كرد. وى ايام كودكى خود را در مصاحبت حسين ميرزا بايقرا در مشهد گذرانيد و بدين علت رشته دوستى اين دو مستحكم بود تا زمانى كه حسين ميرزا بايقرا بر هرات مسلط شد و امير عليشير را در سال 876ق به امارت ديوان منصوب كرد. نفوذى كه او اعمال مىكرد، به قدرى مؤثر و مقتدرانه بود كه پس از سلطان، شخص دوم دولت و مملكت به حساب مىآمد. روابط بين حاكم و مشاورش در طى اين دوران، محكم و عميق شد و اين حالت سالها ادامه داشت و در سال 892ق به مدت پانزده ماه حاكم استرآباد گرديد، اما پس از يكسال، استعفا كرد. وى در ايجاد مدارس و محافل علمى در خراسان و رفع نواقص حكومت تيموريان و ايجاد رفاه عمومى براى مردم مىكوشيد و از ميزان بار مالياتها كاست و دست مأموران فاسد را كوتاه كرد. | ||
نوائى به هدايت مولانا | نوائى به هدايت مولانا نورالدين [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامى]]، به طريقه دراويش نقشبندى گرويد. وى مؤلف و نويسنده شايستهاى بود و به كارهاى هنرى علاقه داشت و «خمسة المتحيرين» را در شرح حال جامى نوشت. او را پدر ادبيات تركى معرفى مىكنند، وى زبان تركى را بر فارسى مرجح مىپنداشت و «محاكمة اللغتين» را در همين موضوع نوشت. | ||
وى در سمرقند و در خانقاه خواجه فضل الله ابوالليثى كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ى ثانى خوانده مىشد، سكونت داشت و دو سال از درس او بهرهمند گشت و در هرات در محضر | وى در سمرقند و در خانقاه خواجه فضل الله ابوالليثى كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ى ثانى خوانده مىشد، سكونت داشت و دو سال از درس او بهرهمند گشت و در هرات در محضر نورالدين جامى، علم عروض و اصطلاحات صوفيه آموخت و نزد حافظ على جامى، قرائت قرآن را فراگرفت و در مجلس درس ملا احمد تفتازانى، در مسجد جامع شهر هرات حضور مىيافت. | ||
وى در زبان تركى جغتايى و فارسى، نويسنده و شاعر زبردستى بود و موسس شعر جغتايى نيز مىباشد. در زبان جغتايى، «نوائى» و در زبان فارسى، «فانى» تخلص مىكرد. | وى در زبان تركى جغتايى و فارسى، نويسنده و شاعر زبردستى بود و موسس شعر جغتايى نيز مىباشد. در زبان جغتايى، «نوائى» و در زبان فارسى، «فانى» تخلص مىكرد. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در اثر توجهات وى در عرصه علوم ادبى، دينى، تفسير و سيره نبوى، آثارى بس مهم، جاودانه و ماندگار تأليف و ترجمه گرديد و نام وى در آغاز و يا انجام بسيارى از تأليفات و تراجم عصر وى به ثبت رسيده است. | در اثر توجهات وى در عرصه علوم ادبى، دينى، تفسير و سيره نبوى، آثارى بس مهم، جاودانه و ماندگار تأليف و ترجمه گرديد و نام وى در آغاز و يا انجام بسيارى از تأليفات و تراجم عصر وى به ثبت رسيده است. | ||
عليشير با همه مشغله امورات سياسى، از مطالعات علمى و تأليفات مختلف دست برنداشت و مجلس او، مجمع علما و فضلاى آن روزگار و كتابخانه وى نيز مورد استفاده دانشپژوهان بود. [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] نيز از آن كتابخانه بهره فراوان برده است. سرانجام امير عليشير از امورات دولتى كناره گرفت و منزوى گشت و تا آخر عمر، درويشى را بر همه امور ترجيح داد و با | عليشير با همه مشغله امورات سياسى، از مطالعات علمى و تأليفات مختلف دست برنداشت و مجلس او، مجمع علما و فضلاى آن روزگار و كتابخانه وى نيز مورد استفاده دانشپژوهان بود. [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] نيز از آن كتابخانه بهره فراوان برده است. سرانجام امير عليشير از امورات دولتى كناره گرفت و منزوى گشت و تا آخر عمر، درويشى را بر همه امور ترجيح داد و با نورالدين [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامى]] مصاحب گشت. | ||
وى در سال 906ق در هرات از دنيا رفت. جنازه وى را با احترام كامل شاهزادگان و بزرگان كشور، در عيدگاه شهر هرات بردند و عموم اهل آن شهر بر وى نماز گزاردند. حسنعلى جلاير كه طغاى امير عليشير بود، جنازه آن امير را در گنبد گوشه مدرسه عليشير، در سر پل انجيل هرات دفن نمود. مزارش در آن شهر هنوز معروف است. | وى در سال 906ق در هرات از دنيا رفت. جنازه وى را با احترام كامل شاهزادگان و بزرگان كشور، در عيدگاه شهر هرات بردند و عموم اهل آن شهر بر وى نماز گزاردند. حسنعلى جلاير كه طغاى امير عليشير بود، جنازه آن امير را در گنبد گوشه مدرسه عليشير، در سر پل انجيل هرات دفن نمود. مزارش در آن شهر هنوز معروف است. |
ویرایش