۰
ویرایش
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
شد چهل سال و نگفت اسرار مدح !! ليك حسن شه بود پيمانشكن | شد چهل سال و نگفت اسرار مدح !! ليك حسن شه بود پيمانشكن | ||
18. آخرين نكته، اين است كه در اشعار اسرار - آنگونه كه در اشعار برخى شاعران ديده مىشود - هيچگونه حرف ناپسند و ركيكى ديده نمىشود، بلكه اگر بخواهيم با نظرى دقيق به اشعار حاج ملا هادى سبزوارى توجه و در باره او حكم كنيم، به گفته مؤلف «حديقة الشعرا»: «خلاف طريقه ادب است كه آن عارف حكيم و فيلسوف شهير را در زمره شاعران ذكر نماييم، اما چون بيان «إنّ من الشعر لحكمة»، شعراى حكيم را برهان قوى بر جلالت شأن است و خود آن جناب نيز اقدام به فرمايشات اشعار و غزلهاى موحدانه فرمودهاند، عذرى پسنديده است | 18. آخرين نكته، اين است كه در اشعار اسرار - آنگونه كه در اشعار برخى شاعران ديده مىشود - هيچگونه حرف ناپسند و ركيكى ديده نمىشود، بلكه اگر بخواهيم با نظرى دقيق به اشعار حاج ملا هادى سبزوارى توجه و در باره او حكم كنيم، به گفته مؤلف «حديقة الشعرا»: «خلاف طريقه ادب است كه آن عارف حكيم و فيلسوف شهير را در زمره شاعران ذكر نماييم، اما چون بيان «إنّ من الشعر لحكمة»، شعراى حكيم را برهان قوى بر جلالت شأن است و خود آن جناب نيز اقدام به فرمايشات اشعار و غزلهاى موحدانه فرمودهاند، عذرى پسنديده است <ref>همان، ص 30</ref>. | ||
19. حكيم سبزوارى در زمانى زندگى مىكرد كه نهضت بازگشت ادبى به اوج خود رسيده بود. او مانند اغلب شاعران كه از شاعران سبك خراسانى و عراقى پيروى مىكردند، از شاعران و غزلسرايان گذشته، بهخصوص حافظ تأثير پذيرفته و غزليّاتش بيشتر طنين و رنگ و بوى غزليّات حافظ را دارد. از آنجا كه «اسرار» با ديوان حافظ انس و الفتى داشته، در مدح او چنين سروده است:<ref>همان، ص 30 - 31</ref>. | 19. حكيم سبزوارى در زمانى زندگى مىكرد كه نهضت بازگشت ادبى به اوج خود رسيده بود. او مانند اغلب شاعران كه از شاعران سبك خراسانى و عراقى پيروى مىكردند، از شاعران و غزلسرايان گذشته، بهخصوص حافظ تأثير پذيرفته و غزليّاتش بيشتر طنين و رنگ و بوى غزليّات حافظ را دارد. از آنجا كه «اسرار» با ديوان حافظ انس و الفتى داشته، در مدح او چنين سروده است:<ref>همان، ص 30 - 31</ref>. | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
20. حكيم سبزوارى كه دانشمندى شيعى و در علم و عمل كاملا مقيد به شرع و دستورات فقهى و عارفى حقيقى و اهل نماز شب و دعا و راز و نياز با خداى متعال بود، از طرفداران نظريه جنجالى و تأويلپذير و ابهامآميز «وحدت وجود» است به همان معنايى كه عارفان مىگويند؛ يعنى وحدت شخصى وجود در برابر وحدت تشكيكى وجود. در ديوان حكيم سبزوارى در مواردى اين گرايش آشكار شده است؛ بهطور مثال در غزل 180 چنين آورده است: | 20. حكيم سبزوارى كه دانشمندى شيعى و در علم و عمل كاملا مقيد به شرع و دستورات فقهى و عارفى حقيقى و اهل نماز شب و دعا و راز و نياز با خداى متعال بود، از طرفداران نظريه جنجالى و تأويلپذير و ابهامآميز «وحدت وجود» است به همان معنايى كه عارفان مىگويند؛ يعنى وحدت شخصى وجود در برابر وحدت تشكيكى وجود. در ديوان حكيم سبزوارى در مواردى اين گرايش آشكار شده است؛ بهطور مثال در غزل 180 چنين آورده است:<ref>همان، ص 147</ref>. | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''مپندار او نهان و تو عيانى''|2=''تو در سُبُحات سبحانى نهانى''}} | {{ب|''مپندار او نهان و تو عيانى''|2=''تو در سُبُحات سبحانى نهانى''}} | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
و در غزل 54 چنين سروده است: | و در غزل 54 چنين سروده است:<ref>همان، ص 71</ref>. | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''موسىاى نيست كه دعوى أنا الحق شنود''|2=''ورنه اين زمزمه اندر شجرى نيست كه نيست''}} | {{ب|''موسىاى نيست كه دعوى أنا الحق شنود''|2=''ورنه اين زمزمه اندر شجرى نيست كه نيست''}} |
ویرایش