پرش به محتوا

الرحلة إلی مصر و السودان و الحبشة: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'دايرة المعارف' به 'دايرةالمعارف')
(لینک درون متنی)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR10106J1.jpg|بندانگشتی|الرحلة إلی مصر و السودان و الحبشة]]
[[پرونده:NUR10106J1.jpg|بندانگشتی|الرحلة إلی مصر و السودان و الحبشة]]
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
|+ |
|+  
|-
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|الرحلة إلی مصر و السودان و الحبشة
! نام کتاب!! data-type="bookName" |الرحلة إلی مصر و السودان و الحبشة
|-
|-
|نام های دیگر کتاب  
|نام های دیگر کتاب  
|data-type='otherBookNames'|
| data-type="otherBookNames" |
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
|data-type='authors'|[[حرب، محمد]] (زير نظر)
| data-type="authors" |[[حرب، محمد]] (زير نظر)


[[مخلوف‏، ماجده]] (مصحح)
[[مخلوف‏، ماجده]] (مصحح)
خط ۱۹: خط ۱۹:
|-
|-
|زبان  
|زبان  
|data-type='language'|عربی
| data-type="language" |عربی
|-
|-
|کد کنگره  
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏DT‎‏ ‎‏53‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ر‎‏3
| data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏DT‎‏ ‎‏53‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ر‎‏3
|-
|-
|موضوع  
|موضوع  
|data-type='subject'|اتیوپی - سیر و سیاحت
| data-type="subject" |اتیوپی - سیر و سیاحت


اولیاء چلبی، 1020 - 1090؟ ق. - سفرها
اولیاء چلبی، 1020 - 1090؟ ق. - سفرها
خط ۴۰: خط ۴۰:
|-
|-
|ناشر  
|ناشر  
|data-type='publisher'|دار الآفاق العربية
| data-type="publisher" |دار الآفاق العربية
|-
|-
|مکان نشر  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|قاهره - مصر
| data-type="publishPlace" |قاهره - مصر
|-
|-
|سال نشر  
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| 1427 هـ.ق  
| data-type="publishYear" | 1427 هـ.ق  
|-class='articleCode'
|- class="articleCode"
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE10106AUTOMATIONCODE
| data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE10106AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>


 
'''<br>
== معرفي اجمالي ==
الرحلة الي مصر و السودان و الحبشه'''  بخشي از سياحتنامه ده جلدي جهانگرد مشهور [[اولیاء چلبی|اوليا چلپي]] است كه حسين مجيب المصري آن را به عربي بازگردانده است. اين اثر كه در دو مجلد به چاپ رسيده است، در سياحتنامه، بخشي از جلد نهم و تمام جلد دهم مي‌باشد. اين اثر از بهترين سفرنامه‌هاي دوره امپراتوري عثماني است و درباره تاريخ، جغرافيا، رسوم و فرهنگ عاميانه سرزمين‌هايي كه وي از آنها بازديد كرده است، اطلاعات گرانبهايي به دست مى‌دهد.
 
 
"الرحلة الي مصر و السودان و الحبشه" بخشي از سياحتنامه ده جلدي جهانگرد مشهور اوليا چلپي است كه حسين مجيب المصري آن را به عربي بازگردانده است. اين اثر كه در دو مجلد به چاپ رسيده است، در سياحتنامه، بخشي از جلد نهم و تمام جلد دهم مي‌باشد. اين اثر از بهترين سفرنامه‌هاي دوره امپراتوري عثماني است و درباره تاريخ، جغرافيا، رسوم و فرهنگ عاميانه سرزمين‌هايي كه وي از آنها بازديد كرده است، اطلاعات گرانبهايي به دست مى‌دهد.
 
== ساختار==
== ساختار==




كتاب از يك مقدمه، 73 فصل و يك خاتمه تشكيل شده است. 53 فصل در مجلد اول و مابقي در جلد دوم آمده است. در مقدمه، شرح حال چلبي و مطالبي درباره شيوه نگارش و مطالب كتاب آمده است. فصل‌ها نيز مشتمل بر بخش‌هاي مختلف است. ادبيات كتاب، ادبيات نوشتاري نيست، بلكه حالت گفتاري دارد. چلبي، مانند شعرا از زبان دشوار استفاده نكرده، بلكه مطالبش را به همان زبان عاميانه نوشته است.
كتاب از يك مقدمه، 73 فصل و يك خاتمه تشكيل شده است. 53 فصل در مجلد اول و مابقي در جلد دوم آمده است. در مقدمه، شرح حال چلبي و مطالبي درباره شيوه نگارش و مطالب كتاب آمده است. فصل‌ها نيز مشتمل بر بخش‌هاي مختلف است. ادبيات كتاب، ادبيات نوشتاري نيست، بلكه حالت گفتاري دارد. [[اولیاء چلبی|چلبي]]، مانند شعرا از زبان دشوار استفاده نكرده، بلكه مطالبش را به همان زبان عاميانه نوشته است.


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==




نام اوليا چلبي را به مكتب جغرافي شناسان عرب بايد افزود، كتاب جالب و كم نظير او به مكتب قديم اسلامی وابسته است و اثري از آشنايي با انديشه‌هاي جغرافيايي اروپايي ندارد؛ و از اين لحاظ نقطه مقابل حاجي خليفه، معاصر كهنسال خويش است. اوليا چلبي از جمله كساني بود كه مسير قديم و نو را آشكار درهم آميخت.
نام [[اولیاء چلبی|اوليا چلبي]] را به مكتب جغرافي شناسان عرب بايد افزود، كتاب جالب و كم نظير او به مكتب قديم اسلامی وابسته است و اثري از آشنايي با انديشه‌هاي جغرافيايي اروپايي ندارد؛ و از اين لحاظ نقطه مقابل حاجي خليفه، معاصر كهنسال خويش است. اوليا چلبي از جمله كساني بود كه مسير قديم و نو را آشكار درهم آميخت.


مقايسه چلپي با [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] دور از صحت نيست؛ ولي بايد دامنه سفرهاي او چون [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] گسترده نبود و در جهت شرق از عراق دورتر نرفت. البته به لحاظ جغرافيايي مسلماَ از [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] مطلع‌تر و كتاب خوانده‌تر بوده و بيشتر از او منابع مكتوب به كار برده است. مطالبي كه وي در ضمن گزارش خود از سفر به دست مى‌دهد، بسيار پراكنده و ناهماهنگ است؛ ولي در عوض از اسلاف خود مطالب جالبي مى‌آورد كه خالي از خرافات نيست؛ اما محيط تربيت او را به كمك آن مى‌توان شناخت. افراد خاندان وي معمولاَ عمر دراز داشته‌اند. جد او يكصد و چهل سال بزيست و پدرش، درويش محمد، جواهري دربار سلطان بود و در چند لشكركشي همراه سلطان سليمان قانوني بود و به ده سلطان خدمت كرد و به سال 1648م/ 1058ق در سن 117 سالگي درگذشت.
مقايسه [[اولیاء چلبی|چلپي]] با [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] دور از صحت نيست؛ ولي بايد دامنه سفرهاي او چون [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] گسترده نبود و در جهت شرق از عراق دورتر نرفت. البته به لحاظ جغرافيايي مسلماَ از [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] مطلع‌تر و كتاب خوانده‌تر بوده و بيشتر از او منابع مكتوب به كار برده است. مطالبي كه وي در ضمن گزارش خود از سفر به دست مى‌دهد، بسيار پراكنده و ناهماهنگ است؛ ولي در عوض از اسلاف خود مطالب جالبي مى‌آورد كه خالي از خرافات نيست؛ اما محيط تربيت او را به كمك آن مى‌توان شناخت. افراد خاندان وي معمولاَ عمر دراز داشته‌اند. جد او يكصد و چهل سال بزيست و پدرش، درويش محمد، جواهري دربار سلطان بود و در چند لشكركشي همراه سلطان سليمان قانوني بود و به ده سلطان خدمت كرد و به سال 1648م/ 1058ق در سن 117 سالگي درگذشت.


سفرهاي او از سال 1631م/ 1041ق، كه به گردش در محلات و حومه قسطنطيه مي‌رفت، آغاز شد و بعدها جلد اول سفرنامه مفصل و ده جلدي خود را كه گزارش چهل و يك سال سفر را غالبا به شكل يادداشت روزانه نيز در بر دارد، بدان اختصاص داد. گزارش وي به صورت قصه‌هاي مفصل در آمده كه ضمن آن از سختى‌ها و تجربه‌هاي سفر سخن مي‌گويد. از مايه‌هاي تخيلي نيز به دور نيست. از دقتي كم نظير برخوردار است كه از روي آن مي‌توان خط سيرش را كه گاه در لباس امام جماعت يا مؤذن سپاه و زماني چون دبير بزرگان دربار و گاهي چون فرستاده خاص آنان به پايتخت سفر مي‌كرده، دنبال كنيم. سفر او را به ايران، قفقاز، بغداد، سوريه، مكه، مصر، جنوب روسيه، بوسني، اتريش، مجارستان، و بلكه به عمق آلمان و محتملاََ به هلند و سوئد و لهستان كشانيد. آخرين تاريخي كه در سفرنامه وي آمده است، سال 1678م/ 1089ق است و مى‌توان فرض كرد كه كمي پس از آن و به سال 1679م/ 1090ق وفات يافته و چون ديگر اسلاف خود عمر دراز نداشته است.
سفرهاي او از سال 1631م/ 1041ق، كه به گردش در محلات و حومه قسطنطيه مي‌رفت، آغاز شد و بعدها جلد اول سفرنامه مفصل و ده جلدي خود را كه گزارش چهل و يك سال سفر را غالبا به شكل يادداشت روزانه نيز در بر دارد، بدان اختصاص داد. گزارش وي به صورت قصه‌هاي مفصل در آمده كه ضمن آن از سختى‌ها و تجربه‌هاي سفر سخن مي‌گويد. از مايه‌هاي تخيلي نيز به دور نيست. از دقتي كم نظير برخوردار است كه از روي آن مي‌توان خط سيرش را كه گاه در لباس امام جماعت يا مؤذن سپاه و زماني چون دبير بزرگان دربار و گاهي چون فرستاده خاص آنان به پايتخت سفر مي‌كرده، دنبال كنيم. سفر او را به ايران، قفقاز، بغداد، سوريه، مكه، مصر، جنوب روسيه، بوسني، اتريش، مجارستان، و بلكه به عمق آلمان و محتملاََ به هلند و سوئد و لهستان كشانيد. آخرين تاريخي كه در سفرنامه وي آمده است، سال 1678م/ 1089ق است و مى‌توان فرض كرد كه كمي پس از آن و به سال 1679م/ 1090ق وفات يافته و چون ديگر اسلاف خود عمر دراز نداشته است.
خط ۷۵: خط ۷۱:
پس از حاجي خليفه كه بزرگترين جغرافى‌شناس قرن هفدهم ميلادي/ يازدهم هجري در شرق مى‌باشد، چلپي به عنوان شخصيت دوم در اين قلمرو شناخته مى‌شود و برخي او را "[[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] ترك" ناميده‌اند. سياحتنامه وي، حاصل اين اسفار و بزرگترين مجموعه سفرنامه‌اي تركي است كه تاكنون همه يا بخش‌هايي از آن به ده زبان برگردان شده است.
پس از حاجي خليفه كه بزرگترين جغرافى‌شناس قرن هفدهم ميلادي/ يازدهم هجري در شرق مى‌باشد، چلپي به عنوان شخصيت دوم در اين قلمرو شناخته مى‌شود و برخي او را "[[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] ترك" ناميده‌اند. سياحتنامه وي، حاصل اين اسفار و بزرگترين مجموعه سفرنامه‌اي تركي است كه تاكنون همه يا بخش‌هايي از آن به ده زبان برگردان شده است.


علاقه شخصي چلبي چنان بود كه درباره هر چيز، به دنبال دانش بى‌اندازه بود و تا آخر كار مى‌رفت و حتي به خيال بافي هم مى‌افتاد. وي مطيع فرهنگ خودي بود و درباره فرهنگش اعتماد به نفس كافي داشت و با همين اعتماد بود كه نزد اجانب و خارجى‌ها مى‌رفت و كارهاي آنان را ثبت مي‌كرد و در ضمن موضع مسلّط خود را داشت. وي به كليساها مى‌رفت و متون مسيحيان را رونويسي مى‌كرد. حتي در خانه‌اش براي آن دسته افراد، شراب و مخدّرات آماده مى‌كرد و دوستى‌اش را با آنان دوام مى‌بخشيد. وي براي اين‌گونه برخوردها كه با آن دسته از افراد داشت، بايد تحمّل زيادي مى‌كرد. اخبار غيبي، رؤياهاي شگفت، ستايش از خود يا نقل عجايب و غرايب را براي آن نوشته است تا خواننده را به خود جلب كند. طنز در اين كتاب جايگاه بالايي دارد و روح كتاب بر اين اساس است.
علاقه شخصي [[اولیاء چلبی|چلبي]] چنان بود كه درباره هر چيز، به دنبال دانش بى‌اندازه بود و تا آخر كار مى‌رفت و حتي به خيال بافي هم مى‌افتاد. وي مطيع فرهنگ خودي بود و درباره فرهنگش اعتماد به نفس كافي داشت و با همين اعتماد بود كه نزد اجانب و خارجى‌ها مى‌رفت و كارهاي آنان را ثبت مي‌كرد و در ضمن موضع مسلّط خود را داشت. وي به كليساها مى‌رفت و متون مسيحيان را رونويسي مى‌كرد. حتي در خانه‌اش براي آن دسته افراد، شراب و مخدّرات آماده مى‌كرد و دوستى‌اش را با آنان دوام مى‌بخشيد. وي براي اين‌گونه برخوردها كه با آن دسته از افراد داشت، بايد تحمّل زيادي مى‌كرد. اخبار غيبي، رؤياهاي شگفت، ستايش از خود يا نقل عجايب و غرايب را براي آن نوشته است تا خواننده را به خود جلب كند. طنز در اين كتاب جايگاه بالايي دارد و روح كتاب بر اين اساس است.


نكته ديگري كه بايد بدان توجه داشت، اين است كه در اين سياحتنامه، معلومات فراواني در تاريخ و جغرافيا مى‌توان به دست آورد؛ اما مهمترين چيز، بيان ذهنيت آن روز عثماني، به خصوص نسبت به كشورهاي خارجي است كه به طور كامل براي ما تصوير كرده است. وي به درون مدارس رفته و به وصف آنها پرداخته است. از علما به گونه‌اي سخن مي‌گويد، كه اكنون ما مى‌توانيم سطح علماي و مدارس آنان را دريابيم.
نكته ديگري كه بايد بدان توجه داشت، اين است كه در اين سياحتنامه، معلومات فراواني در تاريخ و جغرافيا مى‌توان به دست آورد؛ اما مهمترين چيز، بيان ذهنيت آن روز عثماني، به خصوص نسبت به كشورهاي خارجي است كه به طور كامل براي ما تصوير كرده است. وي به درون مدارس رفته و به وصف آنها پرداخته است. از علما به گونه‌اي سخن مي‌گويد، كه اكنون ما مى‌توانيم سطح علماي و مدارس آنان را دريابيم.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش