۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در باره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | در باره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | ||
#استاد دكتر احد فرامرز قراملكى در مقدمه تحليلى و ارزندهاش كه در زمستان 1381ش، به زبان فارسى نوشته، يادآور شده است كه فخرالدين محمد رازى، متكلم، مفسّر و منطقدان قرن ششم هجرى، از شخصيتهاى مؤثر در تاريخ فكر اسلامى، بهويژه در سه دانش منطق، كلام و فلسفه است... وى در رشد و بالندگى منطقنگارى دو بخشى و طرح چالشهاى نوين در اين دانش، نقش انكارناپذيرى دارد. او افزوده است: [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] | #استاد دكتر احد فرامرز قراملكى در مقدمه تحليلى و ارزندهاش كه در زمستان 1381ش، به زبان فارسى نوشته، يادآور شده است كه فخرالدين محمد رازى، متكلم، مفسّر و منطقدان قرن ششم هجرى، از شخصيتهاى مؤثر در تاريخ فكر اسلامى، بهويژه در سه دانش منطق، كلام و فلسفه است... وى در رشد و بالندگى منطقنگارى دو بخشى و طرح چالشهاى نوين در اين دانش، نقش انكارناپذيرى دارد. او افزوده است: [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] از وى بهعنوان فاضل علامه، فخرالدين ملك الناظرين ياد مىكند... لقب مشهور، امام المشككين در سدههاى اخير از جانب حكيمان و متكلمان شيعه، بهويژه در حوزه فلسفى اصفهان به وى داده شده است... استاد مطهرى نقدهاى فخر رازى را چنين ارزيابى مىكند: «فخر رازى هميشه تشكيكاتش مفيد و نافع بوده است؛ يعنى سبب شكافتن مسائل شده و خيلى هم از اين راه كمك كرده است»...<ref>منطق الملخص، مقدمه ص بيست و سه</ref> | ||
#[[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]] در مورد نظام منطقنگارى فخر رازى، با يادآورى اينكه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را دو نظام منطقنگارى است: «وى در شفا در مقام منطقپژوهى در سنّت منطق نُه بخشى ارسطويى گام برمىدارد و در اشارات نظام نوين منطقنگارى دو بخشى را بنا مىنهاد»، افزوده است: «[[بهمنیار بن مرزبان|بهمنيار]]، لوكرى، غيلانى، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، غياثالدين دشتكى و نورالدين انصارى پيرو شفا هستند و در مقابل آنها، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، فخر رازى، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، ارموى، ابهرى، كاتبى، سمرقندى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]]، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] به نظام دو بخشى اشارات متعلقند. فخر رازى در تهذيب و تكميل منطق دو بخشى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و انتقال آن به سده هفتم نقش بسيار مؤثرى داشته است... مقايسه فخر رازى و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] | #[[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]] در مورد نظام منطقنگارى فخر رازى، با يادآورى اينكه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را دو نظام منطقنگارى است: «وى در شفا در مقام منطقپژوهى در سنّت منطق نُه بخشى ارسطويى گام برمىدارد و در اشارات نظام نوين منطقنگارى دو بخشى را بنا مىنهاد»، افزوده است: «[[بهمنیار بن مرزبان|بهمنيار]]، لوكرى، غيلانى، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، غياثالدين دشتكى و نورالدين انصارى پيرو شفا هستند و در مقابل آنها، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، فخر رازى، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، ارموى، ابهرى، كاتبى، سمرقندى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]]، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] به نظام دو بخشى اشارات متعلقند. فخر رازى در تهذيب و تكميل منطق دو بخشى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و انتقال آن به سده هفتم نقش بسيار مؤثرى داشته است... مقايسه فخر رازى و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] روشنگر است. رواج بخش الهيات شرحهاى فخر و خواجه بر «اشارات» و غفلت از بخش منطق «الإنارات»، موجب شده است كه تصور نادرستى از نسبت بين اين دو رواج يابد. فخر، شيفته ساختار دو بخشى منطق «اشارات» و ساختار الهيات پيشينى يا غير مبتنى بر طبيعيات «اشارات» و نوآورىهاى بوعلى در مسائل منطقى است. وى با بررسى مقايسهاى بين «اشارات» و «شفا» نوآورىهاى بوعلى را مطرح و از آنها دفاع مىكند؛ درحالىكه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] سخنگوى منطقنگارى نُه بخشى در قرن هفتم است و غالب مواضعى را كه از نظر فخر نوآورى بوعلى است، انكار مىكند و آراء بوعلى را در موارد متعددى نقد و رد مىكند (مانند ديدگاه بوعلى در حذف مبحث مقولات از منطق)<ref>همان، مقدمه، ص سى و سه - سى و چهار</ref> | ||
#[[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]] با بيان اينكه بحث از كليت و جزئيت، دانشمندان منطق را به بيان تمايز سه اعتبار كلى: طبيعت (كلى طبيعى)، كليت (كلى منطقى) و طبيعت كلى (كلى عقلى) كشانده، افزوده است: فخر رازى در بيان اين سه مفهوم به بحث از وجود عينى آنها مىپردازد. اين بحث از مسائل دانش منطق نيست و فخر نيز مانند ديگر حكيمان آن را در الهيات بهتفصيل مورد تحليل قرار مىدهد. | #[[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]] با بيان اينكه بحث از كليت و جزئيت، دانشمندان منطق را به بيان تمايز سه اعتبار كلى: طبيعت (كلى طبيعى)، كليت (كلى منطقى) و طبيعت كلى (كلى عقلى) كشانده، افزوده است: فخر رازى در بيان اين سه مفهوم به بحث از وجود عينى آنها مىپردازد. اين بحث از مسائل دانش منطق نيست و فخر نيز مانند ديگر حكيمان آن را در الهيات بهتفصيل مورد تحليل قرار مىدهد. | ||
#فخر رازى از اين موضع [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] دفاع مىكند كه بحث از مقولات، از مسائل دانش منطق نيست و آن را بايد در فلسفه مورد بحث قرار داد. بحث از وجود كلى طبيعى، عقلى و منطقى نيز مانند بحث از مقولات است. اهميت طرح چنين مباحثى در منطق تنها در اين است كه مبانى متافيزيكى و وجودشناختى منطق ارسطوئيان را بهوضوح نشان مىدهد. فخر رازى وجود كلى طبيعى را امرى ترديدناپذير مىداند و استدلال معروف و قابل مناقشه سنتى را به ميان مىآورد: حيوان جزئى از اين حيوان است و هرگاه مركب در خارج موجود باشد، بسيط نيز موجود است و الا موجود مركب از معدوم مىگردد. كلى منطقى را نيز نوعى از مقوله مضاف مىداند و بحث از وجود عينى آن را به بخش الهيات ارجاع مىدهد. وى در بخش الهيات، ابتدا به گزارش پنج دليل منكران وجود اضافه مىپردازد و آنگاه دليلى را از معتقدان به وجود اضافه در اعيان گزارش و مورد نقد قرار مىدهد. در خصوص وجود كلى عقلى، فخر رازى ابتدا به نقد ديدگاه حكما مىپردازد و آنگاه از طريق ديگر وجود عينى كلى عقلى را اثبات مىكند. وى بر آن است كه تفسير حكما از كلى عقلى بهصورت ذهنى و نظريه وجود ذهنى نارساست. مفصلترين انتقادهاى وى را در «الإنارات»، «المباحث المشرقية»، «إلهيات الملخص» مىتوان يافت<ref>همان، مقدمه، ص شصت و دو و شصت و سه</ref> | #فخر رازى از اين موضع [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] دفاع مىكند كه بحث از مقولات، از مسائل دانش منطق نيست و آن را بايد در فلسفه مورد بحث قرار داد. بحث از وجود كلى طبيعى، عقلى و منطقى نيز مانند بحث از مقولات است. اهميت طرح چنين مباحثى در منطق تنها در اين است كه مبانى متافيزيكى و وجودشناختى منطق ارسطوئيان را بهوضوح نشان مىدهد. فخر رازى وجود كلى طبيعى را امرى ترديدناپذير مىداند و استدلال معروف و قابل مناقشه سنتى را به ميان مىآورد: حيوان جزئى از اين حيوان است و هرگاه مركب در خارج موجود باشد، بسيط نيز موجود است و الا موجود مركب از معدوم مىگردد. كلى منطقى را نيز نوعى از مقوله مضاف مىداند و بحث از وجود عينى آن را به بخش الهيات ارجاع مىدهد. وى در بخش الهيات، ابتدا به گزارش پنج دليل منكران وجود اضافه مىپردازد و آنگاه دليلى را از معتقدان به وجود اضافه در اعيان گزارش و مورد نقد قرار مىدهد. در خصوص وجود كلى عقلى، فخر رازى ابتدا به نقد ديدگاه حكما مىپردازد و آنگاه از طريق ديگر وجود عينى كلى عقلى را اثبات مىكند. وى بر آن است كه تفسير حكما از كلى عقلى بهصورت ذهنى و نظريه وجود ذهنى نارساست. مفصلترين انتقادهاى وى را در «الإنارات»، «المباحث المشرقية»، «إلهيات الملخص» مىتوان يافت<ref>همان، مقدمه، ص شصت و دو و شصت و سه</ref> | ||
#بر اساس تحقيق [[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]]، يكى از نوآورىهاى فخر رازى، در شرايط تناقض است. تناقض داراى دو گونه شرايط است: اختلاف در كم، كيف، جهت و وحدتهاى هشتگانه. فقدان هريك از شرايط يادشده موجب ابهام تناقض مىشود. فخر رازى گويد: سخن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در همه آثارش بر اين نكته اشاره دارد كه تحقق تناقض منوط به اجتماع شرايط هشتگانه است و نزد من در تحقق تناقض، وحدت موضوع، محمول و زمان كفايت مىكند. ولى او در «الإنارات» وحدت زمان را نيز به وحدت محمول ارجاع مىدهد. | #بر اساس تحقيق [[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]]، يكى از نوآورىهاى فخر رازى، در شرايط تناقض است. تناقض داراى دو گونه شرايط است: اختلاف در كم، كيف، جهت و وحدتهاى هشتگانه. فقدان هريك از شرايط يادشده موجب ابهام تناقض مىشود. فخر رازى گويد: سخن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در همه آثارش بر اين نكته اشاره دارد كه تحقق تناقض منوط به اجتماع شرايط هشتگانه است و نزد من در تحقق تناقض، وحدت موضوع، محمول و زمان كفايت مىكند. ولى او در «الإنارات» وحدت زمان را نيز به وحدت محمول ارجاع مىدهد. | ||
#:در بيان وحدتهاى تناقض دو نظريه عمده وجود دارد: ديدگاه حداكثرگرايانه و ديدگاه حداقلجويانه؛ در ديدگاه حداكثرى چند نظريه وجود دارد: نظريه مشهور، به وحدتهاى هشتگانه اشاره دارد؛ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]حمل را نيز بر آن افزوده است؛ فخر رازى سخنگوى نظريه حداقلگرايانه است و شرايط را به سه امر و در «الإنارات» به دو امر برمىگرداند...<ref>همان، مقدمه، ص هفتاد و هفت - هفتاد و هشت</ref> | #:در بيان وحدتهاى تناقض دو نظريه عمده وجود دارد: ديدگاه حداكثرگرايانه و ديدگاه حداقلجويانه؛ در ديدگاه حداكثرى چند نظريه وجود دارد: نظريه مشهور، به وحدتهاى هشتگانه اشاره دارد؛ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]حمل را نيز بر آن افزوده است؛ فخر رازى سخنگوى نظريه حداقلگرايانه است و شرايط را به سه امر و در «الإنارات» به دو امر برمىگرداند...<ref>همان، مقدمه، ص هفتاد و هفت - هفتاد و هشت</ref> | ||
#بنا بر نظر استاد احد فرامرز قراملكى، فخر رازى در مباحث موجهات، تحليل جهات، عكس و نقيض موجهات و مختلطات، نوآورىهاى فراوانى دارد و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] | #بنا بر نظر استاد احد فرامرز قراملكى، فخر رازى در مباحث موجهات، تحليل جهات، عكس و نقيض موجهات و مختلطات، نوآورىهاى فراوانى دارد و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] تسميه وصفى و دوام وصفى به مشروطه و عرفيه را از يادگارهاى فخر رازى مىداند... همچنين محققان كتاب حاضر، در اقدامى جالب و ابتكارى خلاصه آراء فخر رازى در منطق موجهات را بهصورت نُه جدول (الف) موجهات بسيط؛ ب) موجهات مركب؛ ج) نقيض موجهات بسيط؛ د) نقيض موجهات مركب؛ ه) عكس موجهات بسيط؛ و) عكس موجهات مركب؛ ح) مختلطات شكل اوّل؛ ط) مختلطات شكل دوم؛ ى) مختلطات شكل چهارم)، ارائه كردهاند<ref>همان، مقدمه، ص هشتاد - هشتاد و هشت</ref> | ||
#استاد احد فرامرز قراملكى در باره سبك فخر رازى در «الملخص» نوشته است كه «الملخص» به شيوه «الإشارات» بوعلى و در سه دانش منطق، طبيعى و الهيات تدوين شده است. منطق «الملخص» به شيوه منطقنگارى دو بخشى است. فخر در ديگر آثار خود، مانند «شرح عيون الحكمة» تحليل ديدگاههاى خاص خود را به اين كتاب ارجاع مىدهد. قلم فخر، روان، خالى از صعوبت و درعينحال گزيدهنويس است. | #استاد احد فرامرز قراملكى در باره سبك فخر رازى در «الملخص» نوشته است كه «الملخص» به شيوه «الإشارات» بوعلى و در سه دانش منطق، طبيعى و الهيات تدوين شده است. منطق «الملخص» به شيوه منطقنگارى دو بخشى است. فخر در ديگر آثار خود، مانند «شرح عيون الحكمة» تحليل ديدگاههاى خاص خود را به اين كتاب ارجاع مىدهد. قلم فخر، روان، خالى از صعوبت و درعينحال گزيدهنويس است. | ||
#:برخى از آراء خاص وى همچون نفى تصور نظرى، هنوز در اين اثر نيامده است. روىآورد فخر در اين اثر، ارايه نظام سازگار از منطق با پيروى از نظام دو بخشى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست، اما ملاحظات انتقادى و تكميلى فراوانى را در خصوص آراء بوعلى مىآورد... در مواضعى كه ديدگاه يقينى ندارد، بهطور صريح بيان مىكند كه در اينجا از متوقفين هستم<ref>همان، مقدمه، ص هشتاد و نه - نود</ref> | #:برخى از آراء خاص وى همچون نفى تصور نظرى، هنوز در اين اثر نيامده است. روىآورد فخر در اين اثر، ارايه نظام سازگار از منطق با پيروى از نظام دو بخشى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست، اما ملاحظات انتقادى و تكميلى فراوانى را در خصوص آراء بوعلى مىآورد... در مواضعى كه ديدگاه يقينى ندارد، بهطور صريح بيان مىكند كه در اينجا از متوقفين هستم<ref>همان، مقدمه، ص هشتاد و نه - نود</ref> |
ویرایش