پرش به محتوا

نهاية الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'مى دانسته' به 'مى‌دانسته')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۵۶: خط ۵۶:
كتاب، از يك مقدمه و 8 مقصد تشكيل شده است. مباحث الفاظ شامل 5 مقصد و مباحث عقلى شامل سه مقصد مى‌باشد.
كتاب، از يك مقدمه و 8 مقصد تشكيل شده است. مباحث الفاظ شامل 5 مقصد و مباحث عقلى شامل سه مقصد مى‌باشد.


همان‌طور كه مؤلف در مقدمه ذكر كرده است، تقسيم‌بندى مطالب كتاب، نظير [[كفاية الأصول]] [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانى]] است تا خواننده با توجه به عناوين مطالب، به راحتى بتواند مسائل مختلف را از موارد آن به دست بياورد.
همان‌طور كه مؤلف در مقدمه ذكر كرده است، تقسيم‌بندى مطالب كتاب، نظير [[كفاية الأصول]] [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانى]] است تا خواننده با توجه به عناوين مطالب، به راحتى بتواند مسائل مختلف را از موارد آن به دست بياورد.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۹۳: خط ۹۳:
در كتاب به نقل قول و حكايت از كتاب‌ها اكتفا نشده، بلكه عين عبارت‌ها در متن آورده شده و گاهى اشتباهات علماى اصولى نيز تصحيح مى‌شود. مثلا در بحث واجب مطلق و مشروط و معلق و منجز، توهم بعضى از اصوليين(بعض أفاضل العصر) را مبنى بر اينكه صاحب فصول ابتدا واجب را به مشروط و مطلق و سپس به واجب معلق و منجز تقسيم كرده است، رد مى‌كند، سپس اين‌گونه مى‌گويد: «قد تبيّن لك أن ليس هنا تقسيم واحد بل تقسيمان في عرض واحد لا يرتبط أحدهما بالآخر».
در كتاب به نقل قول و حكايت از كتاب‌ها اكتفا نشده، بلكه عين عبارت‌ها در متن آورده شده و گاهى اشتباهات علماى اصولى نيز تصحيح مى‌شود. مثلا در بحث واجب مطلق و مشروط و معلق و منجز، توهم بعضى از اصوليين(بعض أفاضل العصر) را مبنى بر اينكه صاحب فصول ابتدا واجب را به مشروط و مطلق و سپس به واجب معلق و منجز تقسيم كرده است، رد مى‌كند، سپس اين‌گونه مى‌گويد: «قد تبيّن لك أن ليس هنا تقسيم واحد بل تقسيمان في عرض واحد لا يرتبط أحدهما بالآخر».


مؤلف، تنها نظريات صاحب كفاية را متعرض نشده، بلكه نظر بزرگان اصولى ديگر را مثل صاحب قوانين، [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] و صاحب [[هداية المسترشدين في شرح أصول معالم‌الدين|هداية المسترشدين]] نيز متعرض گرديده و عبارت‌هاى آنان را به‌طور كامل نقل كرده و در آنها مناقشه مى‌كند.
مؤلف، تنها نظريات صاحب كفاية را متعرض نشده، بلكه نظر بزرگان اصولى ديگر را مثل صاحب قوانين، [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] و صاحب [[هداية المسترشدين في شرح أصول معالم‌الدين|هداية المسترشدين]] نيز متعرض گرديده و عبارت‌هاى آنان را به‌طور كامل نقل كرده و در آنها مناقشه مى‌كند.


علاوه بر نظريات جديد و ابتكاراتى كه در كتاب ديده مى‌شود، آنچه در اين كتاب از تازگى خاصى برخوردار است، توجه به تاريخچه مباحث اصولى و بحث اجماع است كه در كمتر كتاب اصولى مطرح شده است.
علاوه بر نظريات جديد و ابتكاراتى كه در كتاب ديده مى‌شود، آنچه در اين كتاب از تازگى خاصى برخوردار است، توجه به تاريخچه مباحث اصولى و بحث اجماع است كه در كمتر كتاب اصولى مطرح شده است.
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
6. در بحث اخذ قصد قربت، پس از بيان اين مطلب كه شاگردان شيخ، عدم جواز اخذ قصد قربت در مأموربه را به عنوان ارسال مسلمات گرفته‌اند، با طرح سه مقدمه، اين‌گونه نتيجه مى‌گيرد: «قد تلخص مما ذكرناه إمكان أخذ قصد القربة في المأمور به و حينئذ فإذا شك في التعبدية و التوصلية فمقتضى الإطلاق هو التوصلّية».
6. در بحث اخذ قصد قربت، پس از بيان اين مطلب كه شاگردان شيخ، عدم جواز اخذ قصد قربت در مأموربه را به عنوان ارسال مسلمات گرفته‌اند، با طرح سه مقدمه، اين‌گونه نتيجه مى‌گيرد: «قد تلخص مما ذكرناه إمكان أخذ قصد القربة في المأمور به و حينئذ فإذا شك في التعبدية و التوصلية فمقتضى الإطلاق هو التوصلّية».


7. در بحث حقيقت نهى و مبادى و آثار آن، بر خلاف [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]] كه به واسطه تبعيت از مشهور، چنين مطرح نموده كه امر و نهى، در طلب مشترك هستند، ايشان آن دو را با هم مشترك نمى‌داند و داراى دو حقيقت و ماهيت جداگانه مى‌داند.
7. در بحث حقيقت نهى و مبادى و آثار آن، بر خلاف [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]] كه به واسطه تبعيت از مشهور، چنين مطرح نموده كه امر و نهى، در طلب مشترك هستند، ايشان آن دو را با هم مشترك نمى‌داند و داراى دو حقيقت و ماهيت جداگانه مى‌داند.


و...
و...
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
1. در بحث طلب و اراده، منشأ اين نظريه را از غير مسلمانان مى‌داند، زيرا حسن بصرى كه رئيس گروه اشاعره بوده است، از كفارى بوده كه در جنگ «عين التمر»، اسير شده و پس از مسلمان شدن، منشأ اين نظريه شده است. مقرّر نيز در حاشيه، اين‌گونه گفته است: «أقول: بل لعل المتتبع في كتب التاريخ يطمئن بأن أكثر الفتن و المذاهب المختلفة في الديانة الإسلاميّة إنما نشأت من جهة إلقاء أسراء الكفار من العجم و غيرهم جميع ما كانوا يعتقدون من الأصول و الفروع بين المسلمين و المؤمنين بالقرآن.»
1. در بحث طلب و اراده، منشأ اين نظريه را از غير مسلمانان مى‌داند، زيرا حسن بصرى كه رئيس گروه اشاعره بوده است، از كفارى بوده كه در جنگ «عين التمر»، اسير شده و پس از مسلمان شدن، منشأ اين نظريه شده است. مقرّر نيز در حاشيه، اين‌گونه گفته است: «أقول: بل لعل المتتبع في كتب التاريخ يطمئن بأن أكثر الفتن و المذاهب المختلفة في الديانة الإسلاميّة إنما نشأت من جهة إلقاء أسراء الكفار من العجم و غيرهم جميع ما كانوا يعتقدون من الأصول و الفروع بين المسلمين و المؤمنين بالقرآن.»


2. در بحث مغايرت طلب و اراده، نظر شيخ محمدتقى اصفهانى، صاحب [[هداية المسترشدين في شرح أصول معالم‌الدين|هداية المسترشدين]] را با توجه به تاريخچه علم كلام رد مى‌كند و مى‌گويد: «و يكون ناشئاً من عدم تتبع تاريخ المسئلة و ما هو محط نظر المتنازعين فيها.»
2. در بحث مغايرت طلب و اراده، نظر شيخ محمدتقى اصفهانى، صاحب [[هداية المسترشدين في شرح أصول معالم‌الدين|هداية المسترشدين]] را با توجه به تاريخچه علم كلام رد مى‌كند و مى‌گويد: «و يكون ناشئاً من عدم تتبع تاريخ المسئلة و ما هو محط نظر المتنازعين فيها.»


3. در مبحث إجزاء نيز مى‌فرمايند: «الظاهر تسالم الفقهاء إلى زمن الشيخ - قده - على ثبوت الإجزاء و إنما وقع الخلاف فيه من زمنه.»
3. در مبحث إجزاء نيز مى‌فرمايند: «الظاهر تسالم الفقهاء إلى زمن الشيخ - قده - على ثبوت الإجزاء و إنما وقع الخلاف فيه من زمنه.»


4. در مسئله ترتب، اين‌گونه آمده كه اين مسئله محل اختلاف نظريات متأخران(علماى متأخر) شده و اولين كسى كه آن را تصحيح كرده، [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق ثانى]] بوده است. [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] بزرگ نيز آن را استوار ساخته و شاگردان او و شاگردان آنها به جز [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]] همه آن را محكم و استوار ديده‌اند، ولى [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]] با آن مخالفت كرده و در نهايت نظر [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق ثانى]] و [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] را مى‌پذيرند.
4. در مسئله ترتب، اين‌گونه آمده كه اين مسئله محل اختلاف نظريات متأخران(علماى متأخر) شده و اولين كسى كه آن را تصحيح كرده، [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق ثانى]] بوده است. [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] بزرگ نيز آن را استوار ساخته و شاگردان او و شاگردان آنها به جز [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]] همه آن را محكم و استوار ديده‌اند، ولى [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]] با آن مخالفت كرده و در نهايت نظر [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق ثانى]] و [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] را مى‌پذيرند.


5. در بحث اجتماع امر و نهى، مى‌گويند: در كلمات قدماى از اصحاب، بحث امتناع اجتماع امر و نهى به عنوان يك مسئله اصولى وجود ندارد، بلكه آنها فتوى به بطلان نماز در مكان غصبى داده‌اند، زيرا آن نماز مبغوض پروردگار است و مى‌فرمايد: «فراجع كلام الشيخ في العدة و كذا السيد و أمثالهما و مما ذكرنا ظهر أن نسبة الامتناع إلى المشهور من جهة إفتائهم ببطلان الصلاة في المسئلة الفقهية في غير محلّها.»
5. در بحث اجتماع امر و نهى، مى‌گويند: در كلمات قدماى از اصحاب، بحث امتناع اجتماع امر و نهى به عنوان يك مسئله اصولى وجود ندارد، بلكه آنها فتوى به بطلان نماز در مكان غصبى داده‌اند، زيرا آن نماز مبغوض پروردگار است و مى‌فرمايد: «فراجع كلام الشيخ في العدة و كذا السيد و أمثالهما و مما ذكرنا ظهر أن نسبة الامتناع إلى المشهور من جهة إفتائهم ببطلان الصلاة في المسئلة الفقهية في غير محلّها.»
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
از ديگر نكات جديدى كه در كتاب آمده، اين است كه مؤلف، بر خلاف نظر بزرگان اصولى كه براى احراز اطلاق، سه مقدمه را ذكر مى‌كنند، فقط يك مقدمه را مى‌پذيرد و آن اينكه متكلم در مقام بيان تمام موضوع حكم باشد، نه در مقام اهمال و اجمال.
از ديگر نكات جديدى كه در كتاب آمده، اين است كه مؤلف، بر خلاف نظر بزرگان اصولى كه براى احراز اطلاق، سه مقدمه را ذكر مى‌كنند، فقط يك مقدمه را مى‌پذيرد و آن اينكه متكلم در مقام بيان تمام موضوع حكم باشد، نه در مقام اهمال و اجمال.


در مقدمه بحث قطع، مؤلف به نقل از [[كفاية الأصول (جامعه مدرسین)|كفايه]]، مبحث قطع را يك مبحث كلامى‌دانسته اما بعدا از اين نظر برگشته و مى‌گويد: «أقول: بل هو من مسائل الأصول و لا شباهة له بالكلام أصلاً».
در مقدمه بحث قطع، مؤلف به نقل از [[كفاية الأصول (جامعه مدرسین)|كفايه]]، مبحث قطع را يك مبحث كلامى‌دانسته اما بعدا از اين نظر برگشته و مى‌گويد: «أقول: بل هو من مسائل الأصول و لا شباهة له بالكلام أصلاً».




۶۱٬۱۸۹

ویرایش