۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
|||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
'''نهاية الأفكار'''، تقريرات دروس [[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضياء عراقى]] است به زبان عربى كه توسط [[بروجردی نجفی، محمدتقی|محمدتقى بروجردى]] | '''نهاية الأفكار'''، تقريرات دروس [[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضياء عراقى]] است به زبان عربى كه توسط [[بروجردی نجفی، محمدتقی|محمدتقى بروجردى]] تدوين يافته است. مباحث استدلالى اجتهاد و تقليد، در آخرين مبحث از جزء چهارم نهاية الأفكار، مطابق چاپ دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، آمده و ص 215 تا 269 به آن اختصاص يافته است. | ||
خود نويسنده، در مقدمه، مىگويد: «بخش اجتهاد و تقليد را در زمانهاى دور تحرير كرده و حال آن را به كتاب نهاية الافكار ملحق مىكنم». بنا بر اين، مباحث مزبور، على الظاهر تداوم منطقى مباحث و تقريرات آقا ضياء نيست. | خود نويسنده، در مقدمه، مىگويد: «بخش اجتهاد و تقليد را در زمانهاى دور تحرير كرده و حال آن را به كتاب نهاية الافكار ملحق مىكنم». بنا بر اين، مباحث مزبور، على الظاهر تداوم منطقى مباحث و تقريرات آقا ضياء نيست. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
نويسنده، ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى اجتهاد، ميان اين تعاريف و اختلاف كلمات را جمع مىكند. اين جمع با تأكيد بر نقش مجتهد و وظيفه او كه استنباط احكام است به دست آمده و در همين تعاريف برخى از اختلافات مربوط به معيار ادله فقهى، اختلاف اخبارى و اصولى، اختلاف در پذيرش و رد ظنون خاصه، نمود يافته است. | نويسنده، ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى اجتهاد، ميان اين تعاريف و اختلاف كلمات را جمع مىكند. اين جمع با تأكيد بر نقش مجتهد و وظيفه او كه استنباط احكام است به دست آمده و در همين تعاريف برخى از اختلافات مربوط به معيار ادله فقهى، اختلاف اخبارى و اصولى، اختلاف در پذيرش و رد ظنون خاصه، نمود يافته است. | ||
سپس تقسيمبندى معروف مطلق و متجزى و به دنبال آن حجيت و عدم حجيت فتاوى مجتهدى كه به نظريه انسداد معتقد است، طرح گرديده است. ظاهرا [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]] | سپس تقسيمبندى معروف مطلق و متجزى و به دنبال آن حجيت و عدم حجيت فتاوى مجتهدى كه به نظريه انسداد معتقد است، طرح گرديده است. ظاهرا [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]] فتواى منع و عدم حجيت داده و نظر اينگونه مجتهدان را كه معتقد هستند باب علم و علمى مسدود است و مجبورا بايد بر اساس ظنون مطلقه به استنباط پرداخت، مخل مبانى اجتهاد دانسته است، اما نويسنده، به جواز رجوع به مجتهد انسدادى رأى داده و اشكالات را پاسخ گفته است. | ||
مبحث انسداد و انفتاح، از موارد مبتلابه و مورد توجه فقيهان قرن سيزدهم بوده است. نويسنده اين تقرير هم تمام ابعاد مسئله و مبانى رجوع مقلد به مجتهد انسدادى يا مجتهد متجزى را تبيين و تحليل مىكند. يكى از خصوصيات سبك و تحليل نويسنده، تفكيك و طرح شقوق و اشكال مختلف و ارتباط موضوع و مفهوم در هر شق و تفاوت آن با شقوق ديگر است. در پاسخ به اينكه آيا متجزى مىتواند به اجتهاد خودش تكيه كند و به مجتهد ديگرى رجوع نكند، ضمن بررسى جهات و جوانب موضوع، حكم به جواز مىدهد. | مبحث انسداد و انفتاح، از موارد مبتلابه و مورد توجه فقيهان قرن سيزدهم بوده است. نويسنده اين تقرير هم تمام ابعاد مسئله و مبانى رجوع مقلد به مجتهد انسدادى يا مجتهد متجزى را تبيين و تحليل مىكند. يكى از خصوصيات سبك و تحليل نويسنده، تفكيك و طرح شقوق و اشكال مختلف و ارتباط موضوع و مفهوم در هر شق و تفاوت آن با شقوق ديگر است. در پاسخ به اينكه آيا متجزى مىتواند به اجتهاد خودش تكيه كند و به مجتهد ديگرى رجوع نكند، ضمن بررسى جهات و جوانب موضوع، حكم به جواز مىدهد. |
ویرایش