پرش به محتوا

مرآت المعاني: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'بالدين' به 'ب‌الدين')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۵: خط ۴۵:




«مرآت المعانى» به انضمام گزيده «سير العارفين»، به زبان فارسى، از حامد [[جمالی دهلوی، حامد بن فضل‌الله|جمالى دهلوى]] است. اولى، منظوم و از نوع تعريف‌نامه‌هايى است كه پاره‌اى از صوفيان، در باب تعريف الفاظ و اصطلاحات شعر صوفيانه پارسى، نظير زلف و روى، چشم و ابرو، خط و خال، مى و ميخانه و خرابات و... نوشته‌اند و دومى، منثور و اولياءنامه‌اى است همانند«تذكرة الاولياء»، در شرح حال برخى از مشايخ صوفيه.
«مرآت المعانى» به انضمام گزيده «سير العارفين»، به زبان فارسى، از حامد [[جمالی دهلوی، حامد بن فضل‌الله|جمالى دهلوى]] است. اولى، منظوم و از نوع تعريف‌نامه‌هايى است كه پاره‌اى از صوفيان، در باب تعريف الفاظ و اصطلاحات شعر صوفيانه پارسى، نظير زلف و روى، چشم و ابرو، خط و خال، مى و ميخانه و خرابات و... نوشته‌اند و دومى، منثور و اولياءنامه‌اى است همانند«تذكرة الاولياء»، در شرح حال برخى از مشايخ صوفيه.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۷۱: خط ۷۱:
كار ديگر لب، بوسيدن است و بوسه ربودن از آن. چون لب دروازه دهان است، بوسه ربودن از آن، گشودن در دولت است و اين هم البته از لطف خداست. كار ديگر لب، خنديدن است و خنده، باز شدن در دهان و پيدا شدن دندان‌هاست كه خود نماينده گوهر اسرار است. اين خنده اگر به‌سوى عاشقان باشد، جان آزاده ايشان را بنده خويش مى‌گرداند.
كار ديگر لب، بوسيدن است و بوسه ربودن از آن. چون لب دروازه دهان است، بوسه ربودن از آن، گشودن در دولت است و اين هم البته از لطف خداست. كار ديگر لب، خنديدن است و خنده، باز شدن در دهان و پيدا شدن دندان‌هاست كه خود نماينده گوهر اسرار است. اين خنده اگر به‌سوى عاشقان باشد، جان آزاده ايشان را بنده خويش مى‌گرداند.


علاوه بر اينكه جمالى سعى كرده است، هر عضو اصلى را با اعضاى فرعى و حالت‌هاى آن عضو در نظر گيرد، تعداد اعضايى هم كه در اين مثنوى ذكر كرده است، از رسائل مشابه؛ مثلاً«گلشن راز» [[شبستری، محمود|شبسترى]] و «مرآت عشاق» و «رشف الالحاظ فى كشف الالفاظ» بيشتر است.
علاوه بر اينكه جمالى سعى كرده است، هر عضو اصلى را با اعضاى فرعى و حالت‌هاى آن عضو در نظر گيرد، تعداد اعضايى هم كه در اين مثنوى ذكر كرده است، از رسائل مشابه؛ مثلاً«گلشن راز» [[شبستری، محمود|شبسترى]] و «مرآت عشاق» و «رشف الالحاظ فى كشف الالفاظ» بيشتر است.


علاوه بر روى و اسامى وابسته بدان؛ يعنى زلف و خط و خال و چشم و ابرو و دهان و لب، ساعد و دست و انگشتان آن، قامت و سايه آن، پاى و انگشتان آن و ميان معشوق كه همچون موى باريك است، شرح داده شده است. در مورد الفاظ ديگرى كه در غزل صوفيانه پارسى به كار مى‌رود، مانند كفر و بت و بت‌خانه و مى و مى‌خانه و شراب و ساقى و... نيز اين حكم تا حدودى صادق است.
علاوه بر روى و اسامى وابسته بدان؛ يعنى زلف و خط و خال و چشم و ابرو و دهان و لب، ساعد و دست و انگشتان آن، قامت و سايه آن، پاى و انگشتان آن و ميان معشوق كه همچون موى باريك است، شرح داده شده است. در مورد الفاظ ديگرى كه در غزل صوفيانه پارسى به كار مى‌رود، مانند كفر و بت و بت‌خانه و مى و مى‌خانه و شراب و ساقى و... نيز اين حكم تا حدودى صادق است.
خط ۷۹: خط ۷۹:
اين كتاب، علاوه بر اطلاعات ارزش‌مند و گاه، دست اولى كه در باره وضع تصوف در اواخر قرن نهم و اوايل قرن دهم در اختيار ما مى‌گذارد، ما را با حالات و افكار و سفرهاى نويسنده به شهرهاى مختلف كشورهاى عربى و به‌خصوص شهرهاى ايران و هم‌چنين نثر پارسى نويسنده آشنا مى‌سازد.
اين كتاب، علاوه بر اطلاعات ارزش‌مند و گاه، دست اولى كه در باره وضع تصوف در اواخر قرن نهم و اوايل قرن دهم در اختيار ما مى‌گذارد، ما را با حالات و افكار و سفرهاى نويسنده به شهرهاى مختلف كشورهاى عربى و به‌خصوص شهرهاى ايران و هم‌چنين نثر پارسى نويسنده آشنا مى‌سازد.


دوستان جمالى، در مسافرت‌هايى كه وى به مكه و شام و بين النهرين و ايران داشت، از وى درخواست كردند كه در باره اوليايى كه در اين سفرها ديده است، كتابى بنويسد، ولى او از انجام اين كار سر باز زد و در عوض، به نوشتن شرح حال تنى چند از مشايخ هند پرداخت. اين مشايخ عبارتند از: شيخ معين‌الدين چشتى، بهاءالدين زكريا ملتانى، قطب‌الدين بختيار كاكى، فريدالدين گنج شكر، صدرالدين عارف، نظام‌الدين اولياء، ركن‌الدين ابوالفتح ملتانى، نجيب‌الدين متوكل، حميدالدين ناگورى، جلال‌الدين تبريزى، نصيرالدين محمود چراغ دهلوى، جلال‌الدين مخدوم جهانيان، شيخ سماءالدين كنبوه. در ضمن شرح حال اين مشايخ، از پاره‌اى از مريدان ايشان نيز ياد شده است؛ مثلاً در ضمن شرح حال بهاءالدين زكريا، از شيخ [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدين عراقى]] و كتاب «لمعات» او ياد شده است.
دوستان جمالى، در مسافرت‌هايى كه وى به مكه و شام و بين النهرين و ايران داشت، از وى درخواست كردند كه در باره اوليايى كه در اين سفرها ديده است، كتابى بنويسد، ولى او از انجام اين كار سر باز زد و در عوض، به نوشتن شرح حال تنى چند از مشايخ هند پرداخت. اين مشايخ عبارتند از: شيخ معين‌الدين چشتى، بهاءالدين زكريا ملتانى، قطب‌الدين بختيار كاكى، فريدالدين گنج شكر، صدرالدين عارف، نظام‌الدين اولياء، ركن‌الدين ابوالفتح ملتانى، نجيب‌الدين متوكل، حميدالدين ناگورى، جلال‌الدين تبريزى، نصيرالدين محمود چراغ دهلوى، جلال‌الدين مخدوم جهانيان، شيخ سماءالدين كنبوه. در ضمن شرح حال اين مشايخ، از پاره‌اى از مريدان ايشان نيز ياد شده است؛ مثلاً در ضمن شرح حال بهاءالدين زكريا، از شيخ [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدين عراقى]] و كتاب «لمعات» او ياد شده است.


اولياءنامه جمالى به نثر است، ولى در ابتداى ذكر هر يك از مشايخ فوق، ابياتى هم در نعت وى سروده و سپس اوصافى را به تقليد از «تذكرة الاولياء»، براى شيخ مورد نظر ذكر نموده است.
اولياءنامه جمالى به نثر است، ولى در ابتداى ذكر هر يك از مشايخ فوق، ابياتى هم در نعت وى سروده و سپس اوصافى را به تقليد از «تذكرة الاولياء»، براى شيخ مورد نظر ذكر نموده است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش