۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد باقر' به 'محمدباقر') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در ميان شرحهايى كه در قرن سيزدهم هجرى بر «نهجالبلاغة» نگاشته شده، اين شرح، از جايگاه ويژهاى برخوردار است. اين كتاب كه يكى از گستردهترين شرحهای «نهجالبلاغة» به شمار مىرود، شرحى از آغاز «نهجالبلاغة» تا پايان خطبه دويست و بيست و هشتم بوده و در چهارده مجلد انتشار يافته است. | در ميان شرحهايى كه در قرن سيزدهم هجرى بر «نهجالبلاغة» نگاشته شده، اين شرح، از جايگاه ويژهاى برخوردار است. اين كتاب كه يكى از گستردهترين شرحهای «نهجالبلاغة» به شمار مىرود، شرحى از آغاز «نهجالبلاغة» تا پايان خطبه دويست و بيست و هشتم بوده و در چهارده مجلد انتشار يافته است. | ||
كتاب حاضر، در آغاز با خطبهاى شيوا و بليغ و رسا آغاز مىشود. اين خطبه در عين اينكه از عذوبت خاصى برخوردار است، از لحاظ تعبير هم از فخامت ويژهاى بهرهمند است. [[هاشمي خويي، حبيب الله بن محمد|مرحوم مير حبيب الله خويى]] | كتاب حاضر، در آغاز با خطبهاى شيوا و بليغ و رسا آغاز مىشود. اين خطبه در عين اينكه از عذوبت خاصى برخوردار است، از لحاظ تعبير هم از فخامت ويژهاى بهرهمند است. [[هاشمي خويي، حبيب الله بن محمد|مرحوم مير حبيب الله خويى]] پس از اين كه شرح خود را با آن خطبه افتتاح مىكند، مقدمهاى را تمهيد مىكند كه بسيار مفصل است. در اين مقدمه، انگيزه خود را براى اقدام به تدوين شرحى بر «نهجالبلاغة» ذكر مىكند و يادآور مىشود كه كتاب «نهجالبلاغة» ميان فضلا و دانشمندان و برجستگان، اهميت، شهرت و حيثيت خاصى كسب كرده و در نتيجه علما، به شرح و گزارش«نهجالبلاغة» روى آوردهاند و شروح زيادى بر آن نوشتهاند كه در ميان اين شروح، چند شرح داراى شهرت بيشترى است؛ يكى از آن شروح، همنام همين شرح است و از قطبالدين راوندى مىباشد. شارح، در ادامه، از [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] معتزلى و شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] ياد كرده است. | ||
وى، با وجود اينكه اين شروح را از بهترين شروح معرفى مىكند، خود انتقاداتى بر آنها دارد و در ديباچه كتاب متذكر مىشود؛ بدين ترتيب كه شرح قطبالدين راوندى را، خالى از خصيصه تحقيق مىشمارد و [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] | وى، با وجود اينكه اين شروح را از بهترين شروح معرفى مىكند، خود انتقاداتى بر آنها دارد و در ديباچه كتاب متذكر مىشود؛ بدين ترتيب كه شرح قطبالدين راوندى را، خالى از خصيصه تحقيق مىشمارد و [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] را تقريبا بهعنوان كالبدى بىروح معرفى مىكند و معتقد است كه در عين حال گرفتار نوعى اطناب ممل است و مباحث آن، بسيار كمرمق و بىجان است. او، همچنين مىگويد: مباحثى كه ابن ابىالحديد آورده، نمىتواند انسان را به جان، روح و ژرفاى سخنان على(ع) رهنمون سازد و با وجود اينكه از ميان اين شروح، نظر خوشترى نسبت به شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] دارد، مع ذلك چون ملاحظه كرده است كه اين شرح، با آميزهاى از مباحث كلامى و حكمى آميخته است و در گزارش سخنان اميرالمؤمنين، به روايات عامه استناد جسته، آن را هم مورد انتقاد قرار مىدهد و مىگويد: چون اين شروح، داراى عيب، نقص و نوعى كمبود است، من شرحى نسبتا جامع و رسا و كافى و تقريبا خالى از عيب و نقص آغاز كردم. | ||
ايشان، در مرحلهاى پس از اهتمام به آيات، در شرح و توضيح سخنان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]]، عنايت ويژهاى نسبت به اخبار و احاديث ائمه معصومين(ع)، مبذول مىكند و خيلى پاىبند است كه در زمينه گزارش سخنان على(ع)، به روايات ائمه(ع)، استناد جسته و به آنها استشهاد بكند. | ايشان، در مرحلهاى پس از اهتمام به آيات، در شرح و توضيح سخنان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]]، عنايت ويژهاى نسبت به اخبار و احاديث ائمه معصومين(ع)، مبذول مىكند و خيلى پاىبند است كه در زمينه گزارش سخنان على(ع)، به روايات ائمه(ع)، استناد جسته و به آنها استشهاد بكند. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
در مطلب اول، سخنى ازحقيقت و مجاز به ميان مىآورد و بعد اين حقيقت و مجاز را از لحاظ لغوى بررسى مىكند؛ مثلا حقيقت و مجاز از لحاظ لغوى؛ يعنى چه؟ و چرا به آنها حقيقت و مجاز گفتهاند؟ و در ادامه بحث انواع حقيقت و مجاز، مثل حقيقت لغويه، حقيقت شرعيه و حقيقت عقليه، همچنين مجاز عقليه و مجاز شرعيه و نظاير اينها را ذكر مىكند و بعد وارد بحث مشترك و انواع اشتراك مىشود. | در مطلب اول، سخنى ازحقيقت و مجاز به ميان مىآورد و بعد اين حقيقت و مجاز را از لحاظ لغوى بررسى مىكند؛ مثلا حقيقت و مجاز از لحاظ لغوى؛ يعنى چه؟ و چرا به آنها حقيقت و مجاز گفتهاند؟ و در ادامه بحث انواع حقيقت و مجاز، مثل حقيقت لغويه، حقيقت شرعيه و حقيقت عقليه، همچنين مجاز عقليه و مجاز شرعيه و نظاير اينها را ذكر مىكند و بعد وارد بحث مشترك و انواع اشتراك مىشود. | ||
در مطلب دوم، پارهاى از مسائل و مباحث بلاغى را ذكر مىكند و معتقد است كه بسيارى از اين مباحث و هنرها در سخنهاى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] | در مطلب دوم، پارهاى از مسائل و مباحث بلاغى را ذكر مىكند و معتقد است كه بسيارى از اين مباحث و هنرها در سخنهاى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به كار رفته است. مباحثى كه ايشان برمىشمارد، يكى، تشبيه است با تمام اركانش، دوم، استعاره و انواع آن، سوم، كنايه و اقسام آن، به اضافه محسنات بديعيه، از قبيل: حسن ابتدا، تخلص، طباق، مقابله، مراعات النظير و... | ||
در پايان بحث محسنات بديعيه، عنوان حذف را ذكر مىكند و آن را شرح داده، مىگويد: حذف، اين است كه انسان در سراسر سخن يا نوشته خود، يك يا چند حرف از حروف تهجى را به كار نبرد و يا انسان در سراسر سخنش از حروف بىنقطه استفاده بكند، چنانكه اميرالمؤمنين، على(ع)، خطبهاى دارد كه هرگز در آن حرف الف را استفاده نكرده و خطبهاى كه در آن فقط از حروف بىنقطه استفاده كرده است. | در پايان بحث محسنات بديعيه، عنوان حذف را ذكر مىكند و آن را شرح داده، مىگويد: حذف، اين است كه انسان در سراسر سخن يا نوشته خود، يك يا چند حرف از حروف تهجى را به كار نبرد و يا انسان در سراسر سخنش از حروف بىنقطه استفاده بكند، چنانكه اميرالمؤمنين، على(ع)، خطبهاى دارد كه هرگز در آن حرف الف را استفاده نكرده و خطبهاى كه در آن فقط از حروف بىنقطه استفاده كرده است. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
[[هاشمي خويي، حبيب الله بن محمد|مرحوم مير حبيب الله خويى]]، معتقد است كه اميرالمؤمنين در ساير محسنات بديعيه نيز بسيار چيرهدست بوده است. | [[هاشمي خويي، حبيب الله بن محمد|مرحوم مير حبيب الله خويى]]، معتقد است كه اميرالمؤمنين در ساير محسنات بديعيه نيز بسيار چيرهدست بوده است. | ||
[[خویی، ابوالقاسم|مرحوم خويى]]، | [[خویی، ابوالقاسم|مرحوم خويى]]، بعد از ذكر اين مقدمه مبسوط و بسيار گسترده، به شرح زندگانى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]]، آنگونه كه فراخور اين كتاب است، مىپردازد و هر يك از مباحث را زير عنوان «نور» مطرح مىكند؛ مثلا مىگويد: نور فى ميلاده، نور فى اسمه الثانى، نور فى نسبه الشريف، نور فى كناه الرفيعة، نور فى القابه الشامخة، نور فى شكله و صفته. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
استاد حسن [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]]، با نگارش تكلمهاى در پنج مجلد و مرحوم استاد محقق [[کمرهای، محمدباقر|محمدباقركمرهاى]] نيز با نگارش دو مجلد ديگر به همان سبك و سياق اين شرح ناتمام را به اتمام رساندهاند؛ در نتيجه، دوره كامل شرح، داراى بيست و يك جلد بوده كه محصول تلاش اين سه عالم فرزانه است. لازم به يادآورى است كه ناتمام ماندن شرح [[خویی، ابوالقاسم|مرحوم خويى]]، | استاد حسن [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]]، با نگارش تكلمهاى در پنج مجلد و مرحوم استاد محقق [[کمرهای، محمدباقر|محمدباقركمرهاى]] نيز با نگارش دو مجلد ديگر به همان سبك و سياق اين شرح ناتمام را به اتمام رساندهاند؛ در نتيجه، دوره كامل شرح، داراى بيست و يك جلد بوده كه محصول تلاش اين سه عالم فرزانه است. لازم به يادآورى است كه ناتمام ماندن شرح [[خویی، ابوالقاسم|مرحوم خويى]]، به علت وفات ايشان در سال 1324ق، بوده است. | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == |
ویرایش