الصرفة و الإنباء بالغيب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۱: خط ۴۱:


==ساختار==
==ساختار==
کتاب دارای دو جزء (بخش) می‌باشد؛ جزء اول با عنوان الصرفة دارای مقدمه و بیان محتوای مطالب در سه فصل و یک خاتمه و جزء دوم با عنوان الإنباء بالغيب دارای مقدمه و بیان محتوای مطالب در دو فصل و یک خاتمه است. نویسنده در نگارش این اثر از منابع شیعی و سنی به زبان عربی بهره برده که برخی از آنها عبارتند از: [[روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني]]، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]]؛ [[مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين]]، [[اشعری، علی بن اسماعیل|علی بن اسماعیل اشعری]]؛ الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]؛ [[زاد المسير في علم التفسير]]، ابن جوزی؛ [[أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي)|أنوار التنزيل و أسرار التأويل، عبدالله بن عمر بیضاوی]]؛ تفسیر المنار، [[رضا، محمد رشید|محمد رشید رضا]]؛ [[الملل و النحل|الملل و النحل، شهرستانی]]؛ [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان في تفسير القرآن، طبرسی]]؛ [[التبيان في تفسير القرآن|تفسیر التبيان، شیخ طوسی]] و...<ref>ر.ک: فهرست منابع و مآخذ، ص105-110</ref>.
کتاب دارای دو جزء (بخش) می‌باشد؛ جزء اول با عنوان الصرفة دارای مقدمه و بیان محتوای مطالب در سه فصل و یک خاتمه و جزء دوم با عنوان الإنباء بالغيب دارای مقدمه و بیان محتوای مطالب در دو فصل و یک خاتمه است. نویسنده در نگارش این اثر از منابع شیعی و سنی به زبان عربی بهره برده که برخی از آنها عبارتند از: [[روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني]]، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]]؛ [[مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين]]، [[اشعری، علی بن اسماعیل|علی بن اسماعیل اشعری]]؛ الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]؛ [[زاد المسير في علم التفسير]]، ابن جوزی؛ [[أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي)|أنوار التنزيل و أسرار التأويل، عبدالله بن عمر بیضاوی]]؛ تفسیر المنار، [[رضا، محمد رشید|محمد رشید رضا]]؛ [[الملل و النحل|الملل و النحل، شهرستانی]]؛ [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان في تفسير القرآن، طبرسی]]؛ [[التبيان في تفسير القرآن|تفسیر التبيان، شیخ طوسی]] و...<ref>ر.ک: فهرست منابع و مآخذ، ص105-110</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
صرفه یا «بازداشتن خداوند، مخلوق (جن و انس) را از آوردن مانند قرآن»، یکی از وجوه اعجاز قرآن است. این نظریه از اوائل قرن سوم تا قرن ششم دارای طرف‌دارانی بوده است، اما غالب اندیشمندان قرن چهارم تاکنون با آن مخالفت نموده‌اند<ref>ر.ک: قاضی‌زاده، «نگرشی به نظریه صرفه»</ref>.
صرفه یا «بازداشتن خداوند، مخلوق (جن و انس) را از آوردن مانند قرآن»، یکی از وجوه اعجاز قرآن است. این نظریه از اوائل قرن سوم تا قرن ششم دارای طرف‌دارانی بوده است، اما غالب اندیشمندان قرن چهارم تاکنون با آن مخالفت نموده‌اند<ref>ر.ک: قاضی‌زاده، «نگرشی به نظریه صرفه»</ref>.


[[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطی]] در تفسیر صرفه می‌نویسد: صرفه [به این معناست که] خداوند اعراب را از معارضه قرآن منصرف نموده است و خرد و اندیشه آنها را زدوده است. [معارضه با قرآن] برای آنان مقدور و دستیاب بود، ولی مانع خارجی (صرفه)، آنان را منع نمود و ازاین‌روی قرآن مانند سایر معجزات شد<ref>ر.ک: همان؛ [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطی]]، جلال‌الدین، الإتقان في علوم القرآن، ج 4، ص7</ref>.
[[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطی]] در تفسیر صرفه می‌نویسد: صرفه [به این معناست که] خداوند اعراب را از معارضه قرآن منصرف نموده است و خرد و اندیشه آنها را زدوده است. [معارضه با قرآن] برای آنان مقدور و دستیاب بود، ولی مانع خارجی (صرفه)، آنان را منع نمود و ازاین‌روی قرآن مانند سایر معجزات شد<ref>ر.ک: همان؛ [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطی]]، جلال‌الدین، الإتقان في علوم القرآن، ج 4، ص7</ref>.


قدیمی‌ترین کسانی را که علما، آنان را از قائلان به صرفه شمرده‌اند، جعد بن درهم و واصل بن عطا و بشر بن غیاث مریسی و ابوموسی عیسی بن صبیح المردار هستند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>.
قدیمی‌ترین کسانی را که علما، آنان را از قائلان به صرفه شمرده‌اند، جعد بن درهم و واصل بن عطا و بشر بن غیاث مریسی و ابوموسی عیسی بن صبیح المردار هستند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>.


نویسنده در فصل اول از بخش اول کتاب، تعدادی از قائلین به صرفه و اقوال و نظریات آنان از اهل شیعه و تسنن را ذکر می‌کند. در میان این افراد کسانی چون [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] و [[علم‌الهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] از شیعه و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و جوینی و [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]] از اهل تسنن وجود دارند. وی می‌نویسد: دو عبارت از [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]]   هست که از آنها قول وی به نظریه صرفه را می‌توان بیرون کشید: «إن اللّه سلب العرب العلوم التي لا بد منها في المعارضة»؛ یعنی: «خداوند علومی را که برای همانندآوری قرآن لازم بوده، از عرب سلب کرده است». البته این عبارت از قول کسانی که زندگی‌نامه وی را نقل کرده‌اند، به وی نسبت داده شده است. عبارت دوم، چیزی است که عبدالعلیم هندی در رساله‌ای خطی متعلق به [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]]   که در کتابخانه برلین وجود دارد، مشاهده کرده؛ در این رساله وی این‌گونه بر صرفه احتجاج کرده که: فرق بین سوره‌های کوچک قرآنی و عبارات زیبا و بلیغ عربی برای هرکسی واضح نیست؛ درحالی‌که فرق بین کلام نیکو و پست در کلام عرب‌ها برای همه آنان واضح بوده است؛ ازاین‌رو باید گفت که خداوند عرب را از آوردن مانند قرآن، منع کرده است<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>.
نویسنده در فصل اول از بخش اول کتاب، تعدادی از قائلین به صرفه و اقوال و نظریات آنان از اهل شیعه و تسنن را ذکر می‌کند. در میان این افراد کسانی چون [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] و [[علم‌الهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] از شیعه و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و جوینی و [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]] از اهل تسنن وجود دارند. وی می‌نویسد: دو عبارت از [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] هست که از آنها قول وی به نظریه صرفه را می‌توان بیرون کشید: «إن اللّه سلب العرب العلوم التي لا بد منها في المعارضة»؛ یعنی: «خداوند علومی را که برای همانندآوری قرآن لازم بوده، از عرب سلب کرده است». البته این عبارت از قول کسانی که زندگی‌نامه وی را نقل کرده‌اند، به وی نسبت داده شده است. عبارت دوم، چیزی است که عبدالعلیم هندی در رساله‌ای خطی متعلق به [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] که در کتابخانه برلین وجود دارد، مشاهده کرده؛ در این رساله وی این‌گونه بر صرفه احتجاج کرده که: فرق بین سوره‌های کوچک قرآنی و عبارات زیبا و بلیغ عربی برای هرکسی واضح نیست؛ درحالی‌که فرق بین کلام نیکو و پست در کلام عرب‌ها برای همه آنان واضح بوده است؛ ازاین‌رو باید گفت که خداوند عرب را از آوردن مانند قرآن، منع کرده است<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>.


فصل دوم از بخش اول، به رد قول به صرفه می‌پردازد و در این راستا، به ترتیب تاریخی، استدلالات مخالفان صرفه را نقل می‌کند. وی 27 مورد را ذکر می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص41-55</ref>.
فصل دوم از بخش اول، به رد قول به صرفه می‌پردازد و در این راستا، به ترتیب تاریخی، استدلالات مخالفان صرفه را نقل می‌کند. وی 27 مورد را ذکر می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص41-55</ref>.
خط ۵۸: خط ۵۸:
فصل سوم از بخش اول به تعلیل قول به صرفه می‌پردازد. نویسنده در این راستا، آثار فرهنگی، اجتماعی و... صرفه و ارتباط آن با مذاهب و شک در صرفه را بیان می‌کند. مصطفی صادق رافعی، معتقد است صرفه آثار مخربی داشته که اگر چنین اعتقادی بین مسلمانان نمی‌بود، از آن زمان تا به امروز، کتاب‌های لذت‌بخشی درباره بلاغت قرآن و شیوه آن و اعجاز لغوی کتاب خدا و... نوشته شده بود<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>.
فصل سوم از بخش اول به تعلیل قول به صرفه می‌پردازد. نویسنده در این راستا، آثار فرهنگی، اجتماعی و... صرفه و ارتباط آن با مذاهب و شک در صرفه را بیان می‌کند. مصطفی صادق رافعی، معتقد است صرفه آثار مخربی داشته که اگر چنین اعتقادی بین مسلمانان نمی‌بود، از آن زمان تا به امروز، کتاب‌های لذت‌بخشی درباره بلاغت قرآن و شیوه آن و اعجاز لغوی کتاب خدا و... نوشته شده بود<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>.


در باب ارتباط صرفه و مذاهب اسلامی، برخی صراحتا صرفه را به برخی مذاهب منتسب کرده و برخی دیگر جانب احتیاط را گرفته‌اند؛ [[قرطبی، محمد بن احمد|قرطبی]]، قول به صرفه را به برخی از قدریه منسوب کرده است و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]] با وضع تقابل بین اهل سنت و معتزله نوشته: اهل سنت معتقدند قرآن ذاتا معجزه است و دیگران قائل به صرفه هستند. صابونی هم صرفه را به برخی از معتزله و بعضی از شیعه منتسب کرده. بدری این نظریه را نظریه اکثر ائمه معتزله و شیعه دانسته است. اما از نظر نویسنده این کتاب، حق این است که تمامی این اقوال، تا حدی دور از واقعیت هستند. این‌گونه نیست که تمام شیعیان یا معتزلیان یا همه فرقه امامیه از شیعه، قائل به چنین چیزی باشند؛ به‌علاوه، ضریب نفوذ این قول فقط در اینان نیست، بلکه برخی از اشعریان از اهل تسنن نیز قائل به این نظریه هستند<ref>ر.ک: همان، ص61</ref>.
در باب ارتباط صرفه و مذاهب اسلامی، برخی صراحتا صرفه را به برخی مذاهب منتسب کرده و برخی دیگر جانب احتیاط را گرفته‌اند؛ [[قرطبی، محمد بن احمد|قرطبی]]، قول به صرفه را به برخی از قدریه منسوب کرده است و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]] با وضع تقابل بین اهل سنت و معتزله نوشته: اهل سنت معتقدند قرآن ذاتا معجزه است و دیگران قائل به صرفه هستند. صابونی هم صرفه را به برخی از معتزله و بعضی از شیعه منتسب کرده. بدری این نظریه را نظریه اکثر ائمه معتزله و شیعه دانسته است. اما از نظر نویسنده این کتاب، حق این است که تمامی این اقوال، تا حدی دور از واقعیت هستند. این‌گونه نیست که تمام شیعیان یا معتزلیان یا همه فرقه امامیه از شیعه، قائل به چنین چیزی باشند؛ به‌علاوه، ضریب نفوذ این قول فقط در اینان نیست، بلکه برخی از اشعریان از اهل تسنن نیز قائل به این نظریه هستند<ref>ر.ک: همان، ص61</ref>.


در بخش شک در صرفه، نظریات کسانی که در انتساب چنین اعتقادی به مسلمانان تشکیک کرده‌اند، بیان شده است. [[زرقانی، محمد عبدالعظیم|زرقانی]] در نسبت این آرای ضعیف به بزرگان از علما تشکیک کرده و می‌نویسد: به نظرم چنین نسبتی به آنها صحیح نبوده و ساخته دشمنان اسلام می‌باشد؛ زیرا از طرفی اعجاز قرآن بر کسی پوشیده نیست و از طرف دیگر هم اینان علمای بزرگی هستند که بعید است چنین سخنان سخیفی گفته باشند<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>.
در بخش شک در صرفه، نظریات کسانی که در انتساب چنین اعتقادی به مسلمانان تشکیک کرده‌اند، بیان شده است. [[زرقانی، محمد عبدالعظیم|زرقانی]] در نسبت این آرای ضعیف به بزرگان از علما تشکیک کرده و می‌نویسد: به نظرم چنین نسبتی به آنها صحیح نبوده و ساخته دشمنان اسلام می‌باشد؛ زیرا از طرفی اعجاز قرآن بر کسی پوشیده نیست و از طرف دیگر هم اینان علمای بزرگی هستند که بعید است چنین سخنان سخیفی گفته باشند<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>.


بخش دوم کتاب، درباره اخبار غیبی قرآن است. خبرهای غیبی قرآن یکی از وجوه اعجاز آن شمرده شده است. بنا بر حدیثی نبوی، پیامبر(ص)، درحالی‌که علی(ع) را به پیشگیری از اختلاف امت پس از خودش سفارش می‌کرد، این عبارات را هم به وی فرمود: «عليكم بكتاب اللّه، فإن فيه نبأ من قبلكم و خبر من بعدكم»؛ یعنی: «به کتاب خدا ملتزم باشید که خبر پیشینیان و آیندگان در آن هست»<ref>ر.ک: همان، ص73</ref>.
بخش دوم کتاب، درباره اخبار غیبی قرآن است. خبرهای غیبی قرآن یکی از وجوه اعجاز آن شمرده شده است. بنا بر حدیثی نبوی، پیامبر(ص)، درحالی‌که علی(ع) را به پیشگیری از اختلاف امت پس از خودش سفارش می‌کرد، این عبارات را هم به وی فرمود: «عليكم بكتاب اللّه، فإن فيه نبأ من قبلكم و خبر من بعدكم»؛ یعنی: «به کتاب خدا ملتزم باشید که خبر پیشینیان و آیندگان در آن هست»<ref>ر.ک: همان، ص73</ref>.


نویسنده در فصل اول بخش دوم کتاب، مؤیدان معجزه بودن خبرهای غیبی قرآن را با انشعابات مختلف آنان (فقط معجزه بودن خبرهای غیبی آینده، یا گذشته و آینده و...) ذکر می‌کند و در فصل دوم از بخش دوم مخالفان این نظریه را معرفی می‌نماید. از جمله کسانی که معجزه بودن خبرهای غیبی قرآن را با قطعیت رد می‌کند، علی بن احمد، معروف به [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] (384-456ق) است. او به نظریه «نظام» مبنی بر اینکه تنها خبر از غیب را در قرآن اعجاز می‌داند، نه نظم بلاغی آن را، ایراد گرفته و می‌گوید: سایر اهل اسلام معتقدند هر دو وجه، از وجوه اعجاز هستند و پس از این ذکر قول از سایر اهل اسلام، بشمار آوردن خبر غیبی قرآن در یکی از وجوه اعجاز آن را با تکیه بر قول خطابی رد می‌کند؛ خطابی معتقد است: اکثر سوره‌های قرآن حاوی خبر غیبی نیستند و هرکه وجه اعجاز قرآن را بر اخبار آن از غیب قرار داده است، با نص رسول خدا(ص) مخالفت کرده است<ref>ر.ک: همان، ص98</ref>.
نویسنده در فصل اول بخش دوم کتاب، مؤیدان معجزه بودن خبرهای غیبی قرآن را با انشعابات مختلف آنان (فقط معجزه بودن خبرهای غیبی آینده، یا گذشته و آینده و...) ذکر می‌کند و در فصل دوم از بخش دوم مخالفان این نظریه را معرفی می‌نماید. از جمله کسانی که معجزه بودن خبرهای غیبی قرآن را با قطعیت رد می‌کند، علی بن احمد، معروف به [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] (384-456ق) است. او به نظریه «نظام» مبنی بر اینکه تنها خبر از غیب را در قرآن اعجاز می‌داند، نه نظم بلاغی آن را، ایراد گرفته و می‌گوید: سایر اهل اسلام معتقدند هر دو وجه، از وجوه اعجاز هستند و پس از این ذکر قول از سایر اهل اسلام، بشمار آوردن خبر غیبی قرآن در یکی از وجوه اعجاز آن را با تکیه بر قول خطابی رد می‌کند؛ خطابی معتقد است: اکثر سوره‌های قرآن حاوی خبر غیبی نیستند و هرکه وجه اعجاز قرآن را بر اخبار آن از غیب قرار داده است، با نص رسول خدا(ص) مخالفت کرده است<ref>ر.ک: همان، ص98</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش