۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'غزالى' به 'غزالى ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
#عرفان و روزگاران نو: در اين باب، علت روى آوردن مردم ايران به صوفىگرى و نتايج مثبت و منفى آن و سود تصوف براى خواص ذكر شده است. | #عرفان و روزگاران نو: در اين باب، علت روى آوردن مردم ايران به صوفىگرى و نتايج مثبت و منفى آن و سود تصوف براى خواص ذكر شده است. | ||
#اللمع و ترجمه آن: اين باب، درباره مؤلف كتاب و محتواى آن و ارزش و قدمت آن سخن گفته است و نيز درباره سبك نگارش كتاب و تأثير آن بر ادب فارسى و اقتباس صوفيان بعد، همچون [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] | #اللمع و ترجمه آن: اين باب، درباره مؤلف كتاب و محتواى آن و ارزش و قدمت آن سخن گفته است و نيز درباره سبك نگارش كتاب و تأثير آن بر ادب فارسى و اقتباس صوفيان بعد، همچون [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و شعراى فارسى، چون سعدى از اين كتاب و سرانجام درباره نحوه ترجمه، سخن رانده است. | ||
ديگرى، از نيكلسون است كه درباره تحقيقات خود در زمينه تصوف از منابع اوليه (8 كتاب را نام برده است) و مشايخ ابونصر سراج و سفرهاى متعدد او به نقاط گوناگون ممالك اسلامى و اينكه اين كتاب از نظر بينش اصالتى ندارد و دنبالهرو پيشينيان است و اينكه او متدين متعصب پايبند به سنن شريف است، سخن مىگويد و شرح مىدهد كه سراج حتى شطحيات صوفيان را بهصورت شرعى تأويل مىكند، سپس با اشاره به ريشه لغوى صوفى و بحثى درباره فناء في الله و رابطه آن با توحيد، به سراغ منابع سراج مىرود و 9 كتاب را از مآخذ او مىداند و سپس نام 40 صوفى غير مشهور را كه در «اللمع» آمده است برمىشمارد و در آخر، فهرستى از صوفيان صاحبنام را از ابتدا تا زمان سراج مىآورد كه شايد منظورش اين است كه گفتار آنان در «اللمع» بهنحوى منعكس است و در آخر مىنويسد كه در كتاب «اللمع» نام 200 صوفى آمده است كه اغلب آنان ناشناسند. | ديگرى، از نيكلسون است كه درباره تحقيقات خود در زمينه تصوف از منابع اوليه (8 كتاب را نام برده است) و مشايخ ابونصر سراج و سفرهاى متعدد او به نقاط گوناگون ممالك اسلامى و اينكه اين كتاب از نظر بينش اصالتى ندارد و دنبالهرو پيشينيان است و اينكه او متدين متعصب پايبند به سنن شريف است، سخن مىگويد و شرح مىدهد كه سراج حتى شطحيات صوفيان را بهصورت شرعى تأويل مىكند، سپس با اشاره به ريشه لغوى صوفى و بحثى درباره فناء في الله و رابطه آن با توحيد، به سراغ منابع سراج مىرود و 9 كتاب را از مآخذ او مىداند و سپس نام 40 صوفى غير مشهور را كه در «اللمع» آمده است برمىشمارد و در آخر، فهرستى از صوفيان صاحبنام را از ابتدا تا زمان سراج مىآورد كه شايد منظورش اين است كه گفتار آنان در «اللمع» بهنحوى منعكس است و در آخر مىنويسد كه در كتاب «اللمع» نام 200 صوفى آمده است كه اغلب آنان ناشناسند. |
ویرایش