پرش به محتوا

تاريخ أفضل یا بدايع الأزمان في وقايع كرمان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ميتوان' به 'می‌توان'
جز (جایگزینی متن - 'ميآورد' به 'می‌آورد')
جز (جایگزینی متن - 'ميتوان' به 'می‌توان')
خط ۵۰: خط ۵۰:




اين اثر را از منابع ويژه تاريخ کرمان ميتوان برشمرد و بر پايه درونمايه جامع‌التواريخ حسنى و تاريخ آلسلجوق گمان زد كه دو مقاله و يك خاتمه (مقدمه) يا يك مطلب و يك خاتمه داشته باشد، اما افسوس كه مقاله نخست از اين تاريخ در دست نيست. بارى، نويسنده هر يك از گزارشهاى خود را با نثرى شيوا زير عنوان «گفتار» مى‌گنجاند. نثر فارسى در روزگار صفويان، از ديد روانى، استوارى و شيوايى در پستترين مراحل راه ميپيمود و از اينرو، بسيار بسيار دور مينمايد كه در اين دوره، استوارترين تركيبها در قالب زيباترين الفاظ ريخته شده و نثرى چنين متين و دلپسند و دور از تعقيد و تكلف از زير قلم نويسندهاى چون محمد بنابراهيم بيرون آمده باشد. نگاهى گذارا به عباراتهايى كه بى‌گمان، از آن محمد بنابراهيم است - كه شمارشان بسيار نيست - و مقابله آنها با الفاظ و عبارات بدايع الازمان، اهل فن و ذوق را بدين باور ميرساند كه تفاوت ميان اين دو انشا (نثر)، از زمين تا آسمان است.
اين اثر را از منابع ويژه تاريخ کرمان می‌توان برشمرد و بر پايه درونمايه جامع‌التواريخ حسنى و تاريخ آلسلجوق گمان زد كه دو مقاله و يك خاتمه (مقدمه) يا يك مطلب و يك خاتمه داشته باشد، اما افسوس كه مقاله نخست از اين تاريخ در دست نيست. بارى، نويسنده هر يك از گزارشهاى خود را با نثرى شيوا زير عنوان «گفتار» مى‌گنجاند. نثر فارسى در روزگار صفويان، از ديد روانى، استوارى و شيوايى در پستترين مراحل راه ميپيمود و از اينرو، بسيار بسيار دور مينمايد كه در اين دوره، استوارترين تركيبها در قالب زيباترين الفاظ ريخته شده و نثرى چنين متين و دلپسند و دور از تعقيد و تكلف از زير قلم نويسندهاى چون محمد بنابراهيم بيرون آمده باشد. نگاهى گذارا به عباراتهايى كه بى‌گمان، از آن محمد بنابراهيم است - كه شمارشان بسيار نيست - و مقابله آنها با الفاظ و عبارات بدايع الازمان، اهل فن و ذوق را بدين باور ميرساند كه تفاوت ميان اين دو انشا (نثر)، از زمين تا آسمان است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۵۷: خط ۵۷:
مقاله نخست (اولى / مقدمه) اين كتاب، چكيدهاى از تاريخ پيشينيان سلاجقه و اميران سلجوقى عراق و خراسان را دربردارد و مقاله (مطلب) دومش از رويدادهاى تاريخى روزگار سلجوقيان کرمان گزارش ميدهد و خاتمه آن به تاريخ حكمرانى مَلك دينار و جانشينان وى و رويدادهاى 606 هجرى می‌پردازد.
مقاله نخست (اولى / مقدمه) اين كتاب، چكيدهاى از تاريخ پيشينيان سلاجقه و اميران سلجوقى عراق و خراسان را دربردارد و مقاله (مطلب) دومش از رويدادهاى تاريخى روزگار سلجوقيان کرمان گزارش ميدهد و خاتمه آن به تاريخ حكمرانى مَلك دينار و جانشينان وى و رويدادهاى 606 هجرى می‌پردازد.


نويسنده با گزارشى درباره پيشينه و ويژگيهاى قاورد بنجغربيك (قره ارسلان) و چگونگى پادشاهى وى، در گفتارهاى جداگانهاى، به تاريخ و رويدادهاى روزگار شاهان سلجوقى کرمان مانند کرمانشاه بن قاورد، سسلطانشاه بنقاورد، محييالدين عماد الدوله تورانشاه بن قرا ارسلان، ايرانشاه بنتورانشاه، ارسلانشاه بنکرمانشاه می‌پردازد. مهمترين موضوع گفتارها در اين كتاب، ميراث سلطنت قاورد شاه و جنگ و صلحها و عزل و نصبها فرزندان وى و هر يك از برادران با يكديگر است. البته لشكركشى شاهان قاوردى به ديگر جاهاى كشور يا ديگر كشورها مانند عراق و چگونگى برخورد و معامله آنان با مردمان آن سامانها نيز از موضوعهاى مهم اين كتاب به شمار مى‌رود. به گفته مصحح كتاب، محمد بنابرهيم، كتاب خود را بر پايه تاريخ افضل سامان داد و آن را به نام خود نوشت و از اينرو، درباره اصيل بودن تاريخ افضل و اقتباس محمد بنابراهيم و حسن بنشهاب از آن، نبايد درنگ كرد. بنابراين، خواننده محترم درونمايه اين كتاب را در بخش گزارش محتواى سلجوقيان و غُز (تواريخ آل‌سلجوق)، نوشته محمد بنابراهيم ميتواند بيابد.
نويسنده با گزارشى درباره پيشينه و ويژگيهاى قاورد بنجغربيك (قره ارسلان) و چگونگى پادشاهى وى، در گفتارهاى جداگانهاى، به تاريخ و رويدادهاى روزگار شاهان سلجوقى کرمان مانند کرمانشاه بن قاورد، سسلطانشاه بنقاورد، محييالدين عماد الدوله تورانشاه بن قرا ارسلان، ايرانشاه بنتورانشاه، ارسلانشاه بنکرمانشاه می‌پردازد. مهمترين موضوع گفتارها در اين كتاب، ميراث سلطنت قاورد شاه و جنگ و صلحها و عزل و نصبها فرزندان وى و هر يك از برادران با يكديگر است. البته لشكركشى شاهان قاوردى به ديگر جاهاى كشور يا ديگر كشورها مانند عراق و چگونگى برخورد و معامله آنان با مردمان آن سامانها نيز از موضوعهاى مهم اين كتاب به شمار مى‌رود. به گفته مصحح كتاب، محمد بنابرهيم، كتاب خود را بر پايه تاريخ افضل سامان داد و آن را به نام خود نوشت و از اينرو، درباره اصيل بودن تاريخ افضل و اقتباس محمد بنابراهيم و حسن بنشهاب از آن، نبايد درنگ كرد. بنابراين، خواننده محترم درونمايه اين كتاب را در بخش گزارش محتواى سلجوقيان و غُز (تواريخ آل‌سلجوق)، نوشته محمد بنابراهيم می‌تواند بيابد.


==وضعيت كتاب ==
==وضعيت كتاب ==




تنها منبعى كه از اين كتاب آشكارا نام ميبرد، تاريخ آلسلجوق، نوشته محمد بنابراهيم ميتوان برشمرد. وى بيش‌تر احوال فرزندان قاوردشاه را از آن بيرون آورده و گاه همان عبارتهاى افضل‌الدين را نقل كرده و حسن بنشهاب بنحسن يزدى نيز در جامع‌التواريخ خود از بخش گستردهاى از آن بدون نام بردن از نويسندهاش و با حذف شمارى از عبارات آن بهره برده، همچنين [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله|حافظ ابرو]] در مجمع‌التواريخ، از آن استفاده كرده است.
تنها منبعى كه از اين كتاب آشكارا نام ميبرد، تاريخ آلسلجوق، نوشته محمد بنابراهيم می‌توان برشمرد. وى بيش‌تر احوال فرزندان قاوردشاه را از آن بيرون آورده و گاه همان عبارتهاى افضل‌الدين را نقل كرده و حسن بنشهاب بنحسن يزدى نيز در جامع‌التواريخ خود از بخش گستردهاى از آن بدون نام بردن از نويسندهاش و با حذف شمارى از عبارات آن بهره برده، همچنين [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله|حافظ ابرو]] در مجمع‌التواريخ، از آن استفاده كرده است.


تاريخ افضل تنها منبع بيواسطه يا باواسطه مورخانى به شمار می‌رود كه از رويدادهاى تاريخى سلجوقيان کرمان گزارش مى‌دهند. نسخه مدون اين كتاب در دست نيست. مصحح محترم كتاب، در مقدمه درازدامنى درباره وجود بدايع الازمان في وقايع کرمان و انتسابش به افضل‌الدين کرمانى به بحث و استدلال می‌پردازد و سرانجام چنين دعوى می‌كند كه محمد بنابراهيم، نويسنده تواريخ آلسلجوق خود متن آن را در دست داشته است و ابنشهاب، نويسنده جامع‌التواريخ حسنى و [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله|حافظ ابرو]]، نويسنده مجمع التواريخ نيز از اين تاريخ بهره بردهاند. بنابراين، تاريخ افضل كه گويى اكنون در دست نيست، تا سده يازدهم (روزگار محمد بنابراهيم و نوشته شدن تواريخ آلسلجوق) بوده و از آن پس روشن نيست كه چه زمانى از ميان رفته است. شايد اين كتاب هنوز هم باشد و كسى را از آن خبرى نباشد.
تاريخ افضل تنها منبع بيواسطه يا باواسطه مورخانى به شمار می‌رود كه از رويدادهاى تاريخى سلجوقيان کرمان گزارش مى‌دهند. نسخه مدون اين كتاب در دست نيست. مصحح محترم كتاب، در مقدمه درازدامنى درباره وجود بدايع الازمان في وقايع کرمان و انتسابش به افضل‌الدين کرمانى به بحث و استدلال می‌پردازد و سرانجام چنين دعوى می‌كند كه محمد بنابراهيم، نويسنده تواريخ آلسلجوق خود متن آن را در دست داشته است و ابنشهاب، نويسنده جامع‌التواريخ حسنى و [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله|حافظ ابرو]]، نويسنده مجمع التواريخ نيز از اين تاريخ بهره بردهاند. بنابراين، تاريخ افضل كه گويى اكنون در دست نيست، تا سده يازدهم (روزگار محمد بنابراهيم و نوشته شدن تواريخ آلسلجوق) بوده و از آن پس روشن نيست كه چه زمانى از ميان رفته است. شايد اين كتاب هنوز هم باشد و كسى را از آن خبرى نباشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش