۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميپردازد' به 'میپردازد') |
جز (جایگزینی متن - 'ميبازند' به 'میبازند') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى رويدادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار میرود. البته نويسنده از اين رهبران بزرگ بنیاسرائیل، تنها موسى(ع) را الگويى ستودنى و دسترسناپذير ميداند كه به دليل برخوردارياش از پذيرش فراگير و پيوسته، بر همه پيامبران پيش و پس از خود برترى دارد. | اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى رويدادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار میرود. البته نويسنده از اين رهبران بزرگ بنیاسرائیل، تنها موسى(ع) را الگويى ستودنى و دسترسناپذير ميداند كه به دليل برخوردارياش از پذيرش فراگير و پيوسته، بر همه پيامبران پيش و پس از خود برترى دارد. | ||
وى چند بار اين دعوى را بازميگويد و آشكار میسازد كه بدين باور پايبند است. ديگر شخصيتهاى تاريخ بنیاسرائیل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ | وى چند بار اين دعوى را بازميگويد و آشكار میسازد كه بدين باور پايبند است. ديگر شخصيتهاى تاريخ بنیاسرائیل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ میبازند. نويسنده بر اين است كه روح پيشگويانه در بنیاسرائیل پس از موسى از ميان میرود. رشيدالدين هنگام سخن گفتن از زندگى و رفتار موسى(ع) از چارچوب تاريخنويسى بيرون میرود و درونيترين باورهايش را در قالب واژگان میریزد و وابستگى ژرف خود را به باورهاى دوران جوانياش دوباره آشكار میكند. | ||
وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مىخواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مىپردازد و اين موضوع را با آوردن مثالهاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر رويدادهاى طبيعى جدا مىكند. رويدادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزههاى وى، نام و ويژگيهاى پادشاهان بنیاسرائیل، معجزههاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بنمتى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش ميشوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياههاى از نامهاى پادشاهان روم نيز عرضه میكند. | وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مىخواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مىپردازد و اين موضوع را با آوردن مثالهاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر رويدادهاى طبيعى جدا مىكند. رويدادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزههاى وى، نام و ويژگيهاى پادشاهان بنیاسرائیل، معجزههاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بنمتى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش ميشوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياههاى از نامهاى پادشاهان روم نيز عرضه میكند. |
ویرایش