۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميرود' به 'میرود') |
|||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
بنابراين، نويسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم ميكند و براى توصيف رويدادهاى پس از اسكندر، فصل كوتاهى (ششُمى) بر آنها ميافزايد و به شرح تاريخ بنیاسرائیل ميپردازد. اسرائيليان، رهبران بزرگى داشتهاند كه او آدم، نوح، ابراهيم، يوسف، موسى، داود و اسكندر كبير را از آنان ميشمرد. آنان پيامبران و پادشاهان بزرگى بودند كه بر كمال تاريخى اين قوم بسيار تأثير گذاردند. | بنابراين، نويسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم ميكند و براى توصيف رويدادهاى پس از اسكندر، فصل كوتاهى (ششُمى) بر آنها ميافزايد و به شرح تاريخ بنیاسرائیل ميپردازد. اسرائيليان، رهبران بزرگى داشتهاند كه او آدم، نوح، ابراهيم، يوسف، موسى، داود و اسكندر كبير را از آنان ميشمرد. آنان پيامبران و پادشاهان بزرگى بودند كه بر كمال تاريخى اين قوم بسيار تأثير گذاردند. | ||
اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى رويدادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار | اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى رويدادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار میرود. البته نويسنده از اين رهبران بزرگ بنیاسرائیل، تنها موسى(ع) را الگويى ستودنى و دسترسناپذير ميداند كه به دليل برخوردارياش از پذيرش فراگير و پيوسته، بر همه پيامبران پيش و پس از خود برترى دارد. | ||
وى چند بار اين دعوى را بازميگويد و آشكار ميسازد كه بدين باور پايبند است. ديگر شخصيتهاى تاريخ بنیاسرائیل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ ميبازند. نويسنده بر اين است كه روح پيشگويانه در بنیاسرائیل پس از موسى از ميان | وى چند بار اين دعوى را بازميگويد و آشكار ميسازد كه بدين باور پايبند است. ديگر شخصيتهاى تاريخ بنیاسرائیل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ ميبازند. نويسنده بر اين است كه روح پيشگويانه در بنیاسرائیل پس از موسى از ميان میرود. رشيدالدين هنگام سخن گفتن از زندگى و رفتار موسى(ع) از چارچوب تاريخنويسى بيرون میرود و درونيترين باورهايش را در قالب واژگان ميريزد و وابستگى ژرف خود را به باورهاى دوران جوانياش دوباره آشكار ميكند. | ||
وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مىخواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مىپردازد و اين موضوع را با آوردن مثالهاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر رويدادهاى طبيعى جدا مىكند. رويدادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزههاى وى، نام و ويژگيهاى پادشاهان بنیاسرائیل، معجزههاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بنمتى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش ميشوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياههاى از نامهاى پادشاهان روم نيز عرضه ميكند. | وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مىخواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مىپردازد و اين موضوع را با آوردن مثالهاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر رويدادهاى طبيعى جدا مىكند. رويدادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزههاى وى، نام و ويژگيهاى پادشاهان بنیاسرائیل، معجزههاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بنمتى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش ميشوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياههاى از نامهاى پادشاهان روم نيز عرضه ميكند. |
ویرایش