پرش به محتوا

نهادها و تغییرات نهادی در چین: تفاوت میان نسخه‌ها

تصحیح چسبیدگی های متن
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
(تصحیح چسبیدگی های متن)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR35000J1.jpg|بندانگشتی|نهادها و تغییرات نهادی در چین]]
[[پرونده:NUR35000J1.jpg|بندانگشتی|نهادها و تغییرات نهادی در چین]]
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
|+ |
|+  
|-
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|نهادها و تغییرات نهادی در چین
! نام کتاب!! data-type="bookName" |نهادها و تغییرات نهادی در چین
|-
|-
|نام های دیگر کتاب  
|نام های دیگر کتاب  
|data-type='otherBookNames'|
| data-type="otherBookNames" |
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
|data-type='authors'|[[وانگ، في - لينگ]] (نويسنده)
| data-type="authors" |[[وانگ، في - لينگ]] (نويسنده)
   
   
[[ايرواني، محمد جواد]] (مترجم)
[[ايرواني، محمد جواد]] (مترجم)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-
|-
|زبان  
|زبان  
|data-type='language'| فارسی
| data-type="language" | فارسی
|-
|-
|کد کنگره  
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏HN‎‏ ‎‏733‎‏ ‎‏/‎‏و‎‏2‎‏ن‎‏9  
| data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏HN‎‏ ‎‏733‎‏ ‎‏/‎‏و‎‏2‎‏ن‎‏9  
|-
|-
|موضوع  
|موضوع  
|data-type='subject'|تحولات اجتماعي - چين  
| data-type="subject" |تحولات اجتماعي - چين  


چين - اوضاع اجتماعي  
چين - اوضاع اجتماعي  
خط ۳۳: خط ۳۳:
|-
|-
|ناشر  
|ناشر  
|data-type='publisher'|رسا  
| data-type="publisher" |رسا  
|-
|-
|مکان نشر  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'| ايران - تهران
| data-type="publishPlace" | ايران - تهران
|-
|-
||سال نشر  
||سال نشر  
|ata-type='publishYear'|مجلد1: 1382ش ,   
| ata-type="publishYear" |مجلد1: 1382ش ,   
|-class='articleCode'
|- class="articleCode"


|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE35000AUTOMATIONCODE
| data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE35000AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۵۴: خط ۵۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده مقدمه، محمدجواد ایروانی، ابتدا با توضیحی درباره دسته‌بندی کلی توسعه و نوسازی به دو مکتب فراگیر نوسازی و وابستگی آغاز می‌کند. وی سپس درباره محتوای این کتاب چنین گزارش می‌دهد؛ «نوگرایى در کشور چین را مى‏توان در تقابل با رویکرد اولیه مکتب نوسازى و در قرابت با رویکرد جدید مکتب نوسازى دانست که «توسعه تک‏خطى» و «تقابل سنت و تجدد» را مردود شمرده است. کتاب حاضر نیز بر این اساس و با تفاوت‏گذارى بین توسعه و نوگرایى مؤید همین نتیجه‏گیرى در کشور چین است. توسعه در مفهوم فوق‌الذکر به معناى فرایند گسترش، بهبود، بسط یا رشد رفتار انسانى تلقى شده است و نوین‏سازى به معناى تغییراتى نهادى که موجب بهینه‏سازى نهاد انسانى مى‏شود. توسعه، فرآیندى مستمر و پایان‏ناپذیر است که نوین‏سازى در زیرمجموعه آن داراى پایان نهادى مشخص و شناخته شده است و قالبى است که به‌عنوان هدف بارز توسعه قابل‌شناسایی است. چین با تعریف منحصر به خود از مفاهیم مذکور، بر نهاد انسانى به‌عنوان محور نوین‏سازى تأکید نمود و توانست الگوى بومى توسعه را در محدوده‏اى زمانى حداکثر به وسعت حدود نیم قرن تبیین نماید. چین حداقل تا دهه 1980 اصولاً کشورى ماقبل نوگرا، با یک مجموعه درهم‌تنیده دیرمان، بسیار پایدار و غیر متمایز اجتماعى- سیاسى- اقتصادى بود که بر پایه ساختار خانوادگى استوار شده بود. نقش قدرتمند فرهنگ چین، انزواى بین‌المللی خودخواسته، فقدان سازمان‏هاى اجتماعى مستقل یا جامعه مدنى و مشروع بودن قدرت سیاسى به شیوه دیکتاتورى- که در زمان رژیم «حزب کمونیست چین، جمهورى خلق چین» به نقطه اوج خود رسید- همگى حکایت از منحصربه‌فرد بودن مسیر نوین‏سازى چین دارد.»<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص2</ref>
نویسنده مقدمه، محمدجواد ایروانی، ابتدا با توضیحی درباره دسته‌بندی کلی توسعه و نوسازی به دو مکتب فراگیر نوسازی و وابستگی آغاز می‌کند. وی سپس درباره محتوای این کتاب چنین گزارش می‌دهد؛ «نوگرایى در کشور چین را مى‏توان در تقابل با رویکرد اولیه مکتب نوسازى و در قرابت با رویکرد جدید مکتب نوسازى دانست که «توسعه تک‏‌خطى» و «تقابل سنت و تجدد» را مردود شمرده است. کتاب حاضر نیز بر این اساس و با تفاوت‏‌گذارى بین توسعه و نوگرایى مؤید همین نتیجه‌‏گیرى در کشور چین است. توسعه در مفهوم فوق‌الذکر به معناى فرایند گسترش، بهبود، بسط یا رشد رفتار انسانى تلقى شده است و نوین‏‌سازى به معناى تغییراتى نهادى که موجب بهینه‏‌سازى نهاد انسانى مى‏‌شود. توسعه، فرآیندى مستمر و پایان‏‌ناپذیر است که نوین‏‌سازى در زیرمجموعه آن داراى پایان نهادى مشخص و شناخته شده است و قالبى است که به‌عنوان هدف بارز توسعه قابل‌شناسایی است. چین با تعریف منحصر به خود از مفاهیم مذکور، بر نهاد انسانى به‌عنوان محور نوین‌‏سازى تأکید نمود و توانست الگوى بومى توسعه را در محدوده‏اى زمانى حداکثر به وسعت حدود نیم قرن تبیین نماید. چین حداقل تا دهه 1980 اصولاً کشورى ماقبل نوگرا، با یک مجموعه درهم‌تنیده دیرمان، بسیار پایدار و غیر متمایز اجتماعى- سیاسى- اقتصادى بود که بر پایه ساختار خانوادگى استوار شده بود. نقش قدرتمند فرهنگ چین، انزواى بین‌المللی خودخواسته، فقدان سازمان‏هاى اجتماعى مستقل یا جامعه مدنى و مشروع بودن قدرت سیاسى به شیوه دیکتاتورى- که در زمان رژیم «حزب کمونیست چین، جمهورى خلق چین» به نقطه اوج خود رسید- همگى حکایت از منحصربه‌فرد بودن مسیر نوین‏‌سازى چین دارد.»<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص2</ref>


نویسنده، ویژگی‌های ذیل را در توصیف الگوی چینی توسعه برای آن قائل می‌شود؛ محوریت نهاد انسانى‏، ترویج الگوى تخصیص کار مبتنى بر خانواده‏ و ناپایدارى فرهنگ و ارزش‏....<ref>ر.ک: همان، ص3-7</ref> وی درباره اولین ویژگی معتقد است: «در الگوى نوین‏سازى چین، دولت به‌عنوان موتور محرکه دو نهاد دیگر است که نهاد اقتصاد به معناى عام و بازار به مفهوم خاص و نیز نهاد حیات اجتماعى به مفهوم عام و خانواده به مفهوم خاص را کنترل و هدایت مى‏نماید، لکن به لحاظ ساختارى این الگو بر محور حیات اجتماعى بنا شده است... اصول بنیادین نوین‏سازى در چین را نهاد حیات اجتماعى و در رأس آن خانواده شکل مى‏دهد.»<ref>ر.ک: همان، ص3-4</ref> او درباره دومین ویژگی هم معتقد است که دولت چین توانست مشکل حجم انبوه جمعیت بیکارش را با بها دادن به ارزش‌های خانوادگی و خانواده، سامان دهد. وی در ویژگی سوم از تأثیر آئین کنفوسیوسی و اهمیت خانواده در آن و تغییر این نوع نگاه و تسلط نگاه مستبدانه دولتی با ظهور مائو و احساس نیاز به اصلاح این نوع نگاه و بازگشت به مسائل سنتی در چین، صحبت می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص5-7</ref>
نویسنده، ویژگی‌های ذیل را در توصیف الگوی چینی توسعه برای آن قائل می‌شود؛ محوریت نهاد انسانى‏، ترویج الگوى تخصیص کار مبتنى بر خانواده‏ و ناپایدارى فرهنگ و ارزش‏....<ref>ر.ک: همان، ص3-7</ref> وی درباره اولین ویژگی معتقد است: «در الگوى نوین‌‏سازى چین، دولت به‌عنوان موتور محرکه دو نهاد دیگر است که نهاد اقتصاد به معناى عام و بازار به مفهوم خاص و نیز نهاد حیات اجتماعى به مفهوم عام و خانواده به مفهوم خاص را کنترل و هدایت مى‏‌نماید، لکن به لحاظ ساختارى این الگو بر محور حیات اجتماعى بنا شده است... اصول بنیادین نوین‌‏سازى در چین را نهاد حیات اجتماعى و در رأس آن خانواده شکل مى‌‏دهد.»<ref>ر.ک: همان، ص3-4</ref> او درباره دومین ویژگی هم معتقد است که دولت چین توانست مشکل حجم انبوه جمعیت بیکارش را با بها دادن به ارزش‌های خانوادگی و خانواده، سامان دهد. وی در ویژگی سوم از تأثیر آئین کنفوسیوسی و اهمیت خانواده در آن و تغییر این نوع نگاه و تسلط نگاه مستبدانه دولتی با ظهور مائو و احساس نیاز به اصلاح این نوع نگاه و بازگشت به مسائل سنتی در چین، صحبت می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص5-7</ref>


مترجم کتاب، در مقدمه به چند امر تذکر می‌دهد؛ اول: نویسنده کتاب را به دلیل انسجام مطالب، پرهیز از حواشى، انتخاب واحد تحلیل مناسب و استفاده از روش تاریخى‏ می‌ستاید. دوم «ذکر ویژگى‏هایى همچون موثق نبودن برخى از آمارهاى مربوط به چین و عدم دسترسى به آمارهاى طبقه‌بندی‌شده توسط کانال‏هاى رسمى، نویسنده کتاب محلى را براى تردید خواننده در نتیجه‏گیرى باقى گذاشته است.» سوم اینکه: «نویسنده موفقیت چین در مرحله جدید، حضور همیشگى دولت و نقش آمرانه آن را مورد تردید قرار داده است. به‌خصوص آن‏که احتمال مى‏دهد که اگر دولت در مقاطع مختلف به‌ناچار تسلیم ساختارهاى نهادى و از جمله خانواده شده باشد، دستاوردهاى موجود پایدار نبوده و در اولین فرصت ممکن حزب مسیر نوین‏سازى را تغییر خواهد داد. این در حالى است که عدم کارایی بازار و واگذارى تحولات و توسعه به آن در کشورهاى مختلف به‌ویژه در کشورهاى درحال‌توسعه موجب رویکرد جدیدى در سطح بانک جهانى درباره نقش دولت در توسعه تحت عنوان دولت موافق با بازار شده و ژوزف استیگلیتز اقتصاددان برجسته جهان و برنده جایزه نوبل در اقتصاد در سال 2001 دخالت و کارآمدى دولت در کشورهاى درحال‌توسعه را اجتناب‏ناپذیر ارزیابى نموده است.» و چهارم اینکه: نویسنده معتقد است توجه به نقش کلی خانواده در نوسازی چین، نشان‌دهنده امکان‌پذیر بودن رویکرد ارزشی در برنامه‌های توسعه است و با توجه به وجود دین اسلام به‌عنوان فرانهادی که دیگر نهادها را در جهت توسعه ملی تقویت می‌کند، می‌توان بهره‌هایی از الگوی چینی توسعه در راستای توسعه ایران برد.<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref>
مترجم کتاب، در مقدمه به چند امر تذکر می‌دهد؛ اول: نویسنده کتاب را به دلیل انسجام مطالب، پرهیز از حواشى، انتخاب واحد تحلیل مناسب و استفاده از روش تاریخى‏ می‌ستاید. دوم «ذکر ویژگى‏هایى همچون موثق نبودن برخى از آمارهاى مربوط به چین و عدم دسترسى به آمارهاى طبقه‌بندی‌شده توسط کانال‏هاى رسمى، نویسنده کتاب محلى را براى تردید خواننده در نتیجه‏‌گیرى باقى گذاشته است.» سوم اینکه: «نویسنده موفقیت چین در مرحله جدید، حضور همیشگى دولت و نقش آمرانه آن را مورد تردید قرار داده است. به‌خصوص آن‏که احتمال مى‏دهد که اگر دولت در مقاطع مختلف به‌ناچار تسلیم ساختارهاى نهادى و از جمله خانواده شده باشد، دستاوردهاى موجود پایدار نبوده و در اولین فرصت ممکن حزب مسیر نوین‏‌سازى را تغییر خواهد داد. این در حالى است که عدم کارایی بازار و واگذارى تحولات و توسعه به آن در کشورهاى مختلف به‌ویژه در کشورهاى درحال‌توسعه موجب رویکرد جدیدى در سطح بانک جهانى درباره نقش دولت در توسعه تحت عنوان دولت موافق با بازار شده و ژوزف استیگلیتز اقتصاددان برجسته جهان و برنده جایزه نوبل در اقتصاد در سال 2001 دخالت و کارآمدى دولت در کشورهاى درحال‌توسعه را اجتناب‏‌ناپذیر ارزیابى نموده است.» و چهارم اینکه: نویسنده معتقد است توجه به نقش کلی خانواده در نوسازی چین، نشان‌دهنده امکان‌پذیر بودن رویکرد ارزشی در برنامه‌های توسعه است و با توجه به وجود دین اسلام به‌عنوان فرانهادی که دیگر نهادها را در جهت توسعه ملی تقویت می‌کند، می‌توان بهره‌هایی از الگوی چینی توسعه در راستای توسعه ایران برد.<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش