۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
'''مکاشفات رضوی'''، اثر ادبی و عرفانی «[[لاهوری، محمدرضا|مولوی محمدرضا لاهوری]]» – از عالمان قرن یازدهم هجری - و شرح ترتیبی بر [[مثنوی معنوی|مثنوی مولوی]] است. این شرح، یکى از شروح بسیار ممتاز و پرمایه و کهن شبه قاره هند است که در آن، مطالب [[مثنوی معنوی|مثنوی]] بهصورت کوتاه و روان شرح و گزارش و ابیات مشکل هر شش دفتر بهدقت بررسى و حلّ شده است. شرح مذکور، کامل است و شامل همه ابیات هر شش دفتر مثنوی میشود. | '''مکاشفات رضوی'''، اثر ادبی و عرفانی «[[لاهوری، محمدرضا|مولوی محمدرضا لاهوری]]» – از عالمان قرن یازدهم هجری - و شرح ترتیبی بر [[مثنوی معنوی|مثنوی مولوی]] است. این شرح، یکى از شروح بسیار ممتاز و پرمایه و کهن شبه قاره هند است که در آن، مطالب [[مثنوی معنوی|مثنوی]] بهصورت کوتاه و روان شرح و گزارش و ابیات مشکل هر شش دفتر بهدقت بررسى و حلّ شده است. شرح مذکور، کامل است و شامل همه ابیات هر شش دفتر مثنوی میشود. | ||
مؤلف، شرحش بر [[مثنوی معنوی|مثنوى]] را برای تبرّک و تیمّن و | مؤلف، شرحش بر [[مثنوی معنوی|مثنوى]] را برای تبرّک و تیمّن و بهرهمندی از برکات علمی و معنوی [[امام رضا(ع)|حضرت امام رضا(ع)]]، «مکاشفات رضوى» نامیده است. شایان توجه است که نویسنده در حال نگارش مکاشفات رضوی بود که مصیبتی به او روی آورد و پسرش - که بسیار دوستش میداشت و تنها فرزندش بود - درگذشت. این واقعه تلخ و غم جانکاه چنان شارح را منقلب و افسرده و عقل و هوشش را آواره و جامه صبرش را پارهپاره کرد که دیگر نتوانست آنچنانکه باید و شاید به شرح بقیه مثنوی بپردازد و خودش این واقعه سوزناک را در کتابش یادآوری کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص553</ref>. | ||
شگفت آنکه او در این هنگام در اواخر شرح دفتر سوم [[مثنوی معنوی|مثنوی]] بود و به حکایت «زنى که فرزندش نمىزیست»، رسیده بود. او هرچند سرانجام صبوری پیشه کرد و به قول خودش «رضا به قضا» داد و «سر بر خط فرمان» نهاد و چاره کار از [[مولوی، جلالالدین محمد|جناب جلالالدین محمد مولوی]] طلبید، ولکن دیگر آن نشاط و موشکافی سابق در کار نبود و در نتیجه، از اواخر دفتر سوم تا پایان دفتر ششم [[مثنوی معنوی|مثنوی]]، ابیات با بىحوصلگى و کمدقتى شرح شده و این کیفیت نامطلوب و نقیصه مهمّ، در دامنه مذکور دقیقا و کاملا آشکار است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه نه</ref>. | شگفت آنکه او در این هنگام در اواخر شرح دفتر سوم [[مثنوی معنوی|مثنوی]] بود و به حکایت «زنى که فرزندش نمىزیست»، رسیده بود. او هرچند سرانجام صبوری پیشه کرد و به قول خودش «رضا به قضا» داد و «سر بر خط فرمان» نهاد و چاره کار از [[مولوی، جلالالدین محمد|جناب جلالالدین محمد مولوی]] طلبید، ولکن دیگر آن نشاط و موشکافی سابق در کار نبود و در نتیجه، از اواخر دفتر سوم تا پایان دفتر ششم [[مثنوی معنوی|مثنوی]]، ابیات با بىحوصلگى و کمدقتى شرح شده و این کیفیت نامطلوب و نقیصه مهمّ، در دامنه مذکور دقیقا و کاملا آشکار است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه نه</ref>. | ||
| خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
#:{{ب|''روزها گر رفت گو روْ باک نیست ''|2=''تو بمان اى آنکه چون تو پاک نیست''}} | #:{{ب|''روزها گر رفت گو روْ باک نیست ''|2=''تو بمان اى آنکه چون تو پاک نیست''}} | ||
#:{{ب|''هرکه جز ماهى ز آبش سیر شد ''|2=''وآنکه بىروزیست، روزش دیر شد''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''هرکه جز ماهى ز آبش سیر شد ''|2=''وآنکه بىروزیست، روزش دیر شد''}}{{پایان شعر}} | ||
#: | |||
#: | |||
{| style="margin: 0 auto; " | |||
| class="b" |<span class="beyt">''در غم ما روزها بیگاه شد ''</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">''روزها با سوزها همراه شد''</span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt">''روزها گر رفت گو روْ باک نیست ''</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">''تو بمان اى آنکه چون تو پاک نیست''</span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt">''هرکه جز ماهى ز آبش سیر شد ''</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">''وآنکه بىروزیست، روزش دیر شد''</span> | |||
|} | |||
#: | #: | ||
#: | #: | ||
| خط ۸۸: | خط ۱۰۳: | ||
#:بهحسب ربط، با هم دستبهگریبان آمده و صفت همان پاک، بیان کنند و اشاره مىفرمایند که عشق بحرى است بىپایان؛ هر عاشقى که ماهى این دریاست، لبتشنه زندگی کند و لبتشنه بمیرد و روزش دیر شد؛ یعنى به غم و اندوه گذشت. بنا بر قاعده مشهور که گویند: هنگام شادى زود بگذرد و ایام غم دیر به سر آید و معنى بیت، قسم دیگر هم بیان مىشود و ماهى پیوسته در آب است و از دریافت حقیقت آب در حجاب. چنانکه حضرت مولوى در جاى دیگر مىفرماید: | #:بهحسب ربط، با هم دستبهگریبان آمده و صفت همان پاک، بیان کنند و اشاره مىفرمایند که عشق بحرى است بىپایان؛ هر عاشقى که ماهى این دریاست، لبتشنه زندگی کند و لبتشنه بمیرد و روزش دیر شد؛ یعنى به غم و اندوه گذشت. بنا بر قاعده مشهور که گویند: هنگام شادى زود بگذرد و ایام غم دیر به سر آید و معنى بیت، قسم دیگر هم بیان مىشود و ماهى پیوسته در آب است و از دریافت حقیقت آب در حجاب. چنانکه حضرت مولوى در جاى دیگر مىفرماید: | ||
#:{{شعر}} | #:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''ماهى اندر آب جو و آبجو ''|2='' | #:{{ب|''ماهى اندر آب جو و آبجو ''|2=''مىزند بر گوش چشمش آب جو''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
#:پس ماهى کنایت باشد از شخص غافل که از قرب حقّ بىخبر است و حاصل معنى آنکه، غیر غافل هرکه بهقدر آگاهى داشت، به کام دل رسید و آنکه بىروزیست، بىرو بىمروّت را گویند؛ یعنى، هر کاملى که مروّت با نفس نگردد، محکوم او نگردید و به پیروى زندگانى کرد، روزش دیر پایید؛ یعنى عمر باقى و حیات جاوید یافت<ref>ر.ک: همان، صفحه دوازده</ref>. | #:پس ماهى کنایت باشد از شخص غافل که از قرب حقّ بىخبر است و حاصل معنى آنکه، غیر غافل هرکه بهقدر آگاهى داشت، به کام دل رسید و آنکه بىروزیست، بىرو بىمروّت را گویند؛ یعنى، هر کاملى که مروّت با نفس نگردد، محکوم او نگردید و به پیروى زندگانى کرد، روزش دیر پایید؛ یعنى عمر باقى و حیات جاوید یافت<ref>ر.ک: همان، صفحه دوازده</ref>. | ||
ویرایش