۰
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR00002.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر | |نام های دیگر | ||
|data-type='authorOtherNames'| | |data-type='authorOtherNames'| آیتالله فاضل لنکرانی | ||
فاضل، محمد | فاضل، محمد | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==تحصيلات:== | |||
== | |||
استاد از همان سالهاى كودكى، سخت تحت تأثير جاذبه معنويت پدر قرار گرفته و دلباخته راه او شد و در آن عوالم پاك و بى آلايش كودكى تصميم گرفت راه و روش زندگى پدر را سرمشق خود قرار دهد و به عالم روحانيت بپيوندد. | استاد از همان سالهاى كودكى، سخت تحت تأثير جاذبه معنويت پدر قرار گرفته و دلباخته راه او شد و در آن عوالم پاك و بى آلايش كودكى تصميم گرفت راه و روش زندگى پدر را سرمشق خود قرار دهد و به عالم روحانيت بپيوندد. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۳: | ||
==اجتهاد:== | |||
اجتهاد: | |||
استاد بر اساس هوش سرشار و كم نظيرى كه داشت بسيار زود و به سرعت به درجه اجتهاد رسيد. پس از آن همه تحصيل علوم معارف اسلامى، بويژه پس از 11 سال تعلّم مداوم در محضر درس آيت الله بروجردى و 9 سال شركت عاشقانه در محضر دانشمند پرور و مكتب انسان ساز درسهاى امام خمينى (رحمه الله) وقتى هنوز جوانى 30 ساله بود ديگر به تقليد نياز نداشت، از اين رو اگر در زمان حيات آيت الله بروجردى و سالهاى مرجعيت آن بزرگوار به تقليد از ايشان مىپرداخت، پس از وفات آن پيشواى جهان تشيّع، ديگر به استنباط خود متّكى شد و غوامض امور و رموز مسائل دينى و مذهبى را به اجتهاد خويش از پيش پاى برداشت. | استاد بر اساس هوش سرشار و كم نظيرى كه داشت بسيار زود و به سرعت به درجه اجتهاد رسيد. پس از آن همه تحصيل علوم معارف اسلامى، بويژه پس از 11 سال تعلّم مداوم در محضر درس آيت الله بروجردى و 9 سال شركت عاشقانه در محضر دانشمند پرور و مكتب انسان ساز درسهاى امام خمينى (رحمه الله) وقتى هنوز جوانى 30 ساله بود ديگر به تقليد نياز نداشت، از اين رو اگر در زمان حيات آيت الله بروجردى و سالهاى مرجعيت آن بزرگوار به تقليد از ايشان مىپرداخت، پس از وفات آن پيشواى جهان تشيّع، ديگر به استنباط خود متّكى شد و غوامض امور و رموز مسائل دينى و مذهبى را به اجتهاد خويش از پيش پاى برداشت. | ||
خط ۸۶: | خط ۷۹: | ||
تدريس: | ==تدريس:== | ||
نكتهاى ديگر كه در زندگى استاد جلب توجه مىكند، اين است كه از نخستين سالهاى جوانى، همواره تحصيل و تدريس به موازات يكديگر در زندگىاش جريان داشته است، وى در سالهاى دوم يا سوم تحصيل يعنى در حدود 15 - 16 سالگى، ضمن آن كه خود به عنوان شاگردى مشتاق و جوينده در محضر درس بزرگان حاضر مىشد، در عين حال به موازات آن به عنوان مدرّسى پرشور و پوينده، جلسات درس تشكيل مىداد و به تعليم گروههايى از طالبان علم مىپرداخت. | نكتهاى ديگر كه در زندگى استاد جلب توجه مىكند، اين است كه از نخستين سالهاى جوانى، همواره تحصيل و تدريس به موازات يكديگر در زندگىاش جريان داشته است، وى در سالهاى دوم يا سوم تحصيل يعنى در حدود 15 - 16 سالگى، ضمن آن كه خود به عنوان شاگردى مشتاق و جوينده در محضر درس بزرگان حاضر مىشد، در عين حال به موازات آن به عنوان مدرّسى پرشور و پوينده، جلسات درس تشكيل مىداد و به تعليم گروههايى از طالبان علم مىپرداخت. | ||
خط ۹۴: | خط ۸۷: | ||
در آن سالهاى 15 - 16 سالگى عدّه شاگردانش غالباً به 70 - 80 نفر مىرسيد و هنگامى كه به 19 سالگى رسيد، ديگر جلسات درسش آن قدر گسترش يافته بود كه بيشتر اوقات صدها نفر در محضر درس وى حاضر مىشدند، تا جايى كه وقتى به تدريس كفاية الاصول (آخرين كتاب سطح عالى و دشوارترين كتاب آن دوره) مىپرداخت قريب 600 - 700 نفر پاى درسش مىنشستند و چون مطالب آن جلسات بر روى نوار ضبط مىشد، هنوز هم آن نوارها مورد مراجعه طلّاب جوان و كفايه خوان است و بالاخره هم اكنون قريب 25 سال است كه استاد به تدريس خارج اشتغال دارد و گروه كثيرى از فضلا كه غالباً مردانى عالم و آگاه و داراى تحقيقات و تأليفاتى هستند و به نوبه خود به تدريس عدّه زيادى اشتغال دارند، در جلسات درس خارج استاد شركت مىكنند و از چشمه جوشان علوم و فضايل وى سيراب مىگردند. | در آن سالهاى 15 - 16 سالگى عدّه شاگردانش غالباً به 70 - 80 نفر مىرسيد و هنگامى كه به 19 سالگى رسيد، ديگر جلسات درسش آن قدر گسترش يافته بود كه بيشتر اوقات صدها نفر در محضر درس وى حاضر مىشدند، تا جايى كه وقتى به تدريس كفاية الاصول (آخرين كتاب سطح عالى و دشوارترين كتاب آن دوره) مىپرداخت قريب 600 - 700 نفر پاى درسش مىنشستند و چون مطالب آن جلسات بر روى نوار ضبط مىشد، هنوز هم آن نوارها مورد مراجعه طلّاب جوان و كفايه خوان است و بالاخره هم اكنون قريب 25 سال است كه استاد به تدريس خارج اشتغال دارد و گروه كثيرى از فضلا كه غالباً مردانى عالم و آگاه و داراى تحقيقات و تأليفاتى هستند و به نوبه خود به تدريس عدّه زيادى اشتغال دارند، در جلسات درس خارج استاد شركت مىكنند و از چشمه جوشان علوم و فضايل وى سيراب مىگردند. | ||
ٍِّّ | |||
مبارزات سياسى استاد: | ==مبارزات سياسى استاد:== | ||
يكى از مهمترين فرازهاى زندگى استاد، زندگى سياسى و مبارزاتى ايشان است. از همان زمانى كه امام خمينى(رحمه الله) مبارزه وسيع و عميق مذهبى سياسى خود را آغاز كردند و عليه ظلم و فساد و كفر و استكبار قيام نمودند، استاد نيز به پيروى از معلم كبير خويش قدم در اين راه نهاد و مبارزات سياسى خود را شروع كرد. استاد كه از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بىتزلزل و سرسخت ايشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه مىسپرد. اين مبارزات، هم به صورت فردى و هم به عنوان عضوى از اعضاى جامعه مدرسين حوزه علميه كه در آن زمان فعاليت چشمگير و پرثمرى داشت صورت مىگرفت، و به همين جهت، از همان آغاز، مسأله اتّحاد و اتّفاق و يكپارچگى و وحدت كلمه يعنى همان چيز كه رمز مهم پيروزى انقلاب اسلامى به شمار مىرفت در مبارزات استاد، نقش اساسى و تعيين كنندهاى داشت. | يكى از مهمترين فرازهاى زندگى استاد، زندگى سياسى و مبارزاتى ايشان است. از همان زمانى كه امام خمينى(رحمه الله) مبارزه وسيع و عميق مذهبى سياسى خود را آغاز كردند و عليه ظلم و فساد و كفر و استكبار قيام نمودند، استاد نيز به پيروى از معلم كبير خويش قدم در اين راه نهاد و مبارزات سياسى خود را شروع كرد. استاد كه از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بىتزلزل و سرسخت ايشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه مىسپرد. اين مبارزات، هم به صورت فردى و هم به عنوان عضوى از اعضاى جامعه مدرسين حوزه علميه كه در آن زمان فعاليت چشمگير و پرثمرى داشت صورت مىگرفت، و به همين جهت، از همان آغاز، مسأله اتّحاد و اتّفاق و يكپارچگى و وحدت كلمه يعنى همان چيز كه رمز مهم پيروزى انقلاب اسلامى به شمار مىرفت در مبارزات استاد، نقش اساسى و تعيين كنندهاى داشت. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۰۳: | ||
حمايت همه جانبه از امام خمينى (قدس سره) در مقاطع مختلف تاريخ: | ==حمايت همه جانبه از امام خمينى (قدس سره) در مقاطع مختلف تاريخ:== | ||
استاد از ابتداى نهضت امام خمينى (رحمه الله) تا مراحل مختلف شكل گيرى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى آن بزرگ مرد تاريخ معاصر در همه جا و همه حال از امام راحل حمايت بىدريغ داشتهاند و هيچ گاه رهبر و مقتداى خود را فراموش نكردهاند و هر آنچه را كه در توان داشتهاند خالصانه و مخلصانه در اختيارشان قرار دادهاند. | استاد از ابتداى نهضت امام خمينى (رحمه الله) تا مراحل مختلف شكل گيرى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى آن بزرگ مرد تاريخ معاصر در همه جا و همه حال از امام راحل حمايت بىدريغ داشتهاند و هيچ گاه رهبر و مقتداى خود را فراموش نكردهاند و هر آنچه را كه در توان داشتهاند خالصانه و مخلصانه در اختيارشان قرار دادهاند. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۱۵: | ||
تصديق و تثبيت مرجعيت امام خمينى(قدس سره): | ==تصديق و تثبيت مرجعيت امام خمينى(قدس سره):== | ||
گواهى مرجعيت عام براى حضرت امام خمينى (رحمه الله) در مقطعى از تاريخ نهضت اسلامى كه هنوز افقهاى روشن در برابر ديدگان نگران امت اسلامى قرار نداشت و هنوز مشخص نبود كه نهايتاً كاروان به راه افتاده از آرزوهاى دير و دور به منزل خواهد رسيد يا نه، همگامى با افت و خيزهاى نهضت، درايت و شجاعت ويژهاى را مىطلبيد كه مىتوانستى فقط در مردان مرد سراغ بگيرى. تلاش اين بزرگمردان اگر چه از ژرفانديشى آنان حكايت داشت و از اعتماد اعتقادى مايه مىگرفت كه به راه و به روش خود پيدا كرده بودند، اما به هر حال چون در فضايى از سايه و ابهام و ترديد صورت مىپذيرفت حقاً در خور تأمل مىنمود، از جمله هنگامى كه رژيم شاه عزم خود را جزم كرده بود تا به حذف فيزيكى حضرت امام (رحمه الله) نهال نهضت دينى را از ريشه قطع كند. | گواهى مرجعيت عام براى حضرت امام خمينى (رحمه الله) در مقطعى از تاريخ نهضت اسلامى كه هنوز افقهاى روشن در برابر ديدگان نگران امت اسلامى قرار نداشت و هنوز مشخص نبود كه نهايتاً كاروان به راه افتاده از آرزوهاى دير و دور به منزل خواهد رسيد يا نه، همگامى با افت و خيزهاى نهضت، درايت و شجاعت ويژهاى را مىطلبيد كه مىتوانستى فقط در مردان مرد سراغ بگيرى. تلاش اين بزرگمردان اگر چه از ژرفانديشى آنان حكايت داشت و از اعتماد اعتقادى مايه مىگرفت كه به راه و به روش خود پيدا كرده بودند، اما به هر حال چون در فضايى از سايه و ابهام و ترديد صورت مىپذيرفت حقاً در خور تأمل مىنمود، از جمله هنگامى كه رژيم شاه عزم خود را جزم كرده بود تا به حذف فيزيكى حضرت امام (رحمه الله) نهال نهضت دينى را از ريشه قطع كند. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۱: | ||
احراز مقام مرجعيت: | ==احراز مقام مرجعيت:== | ||
براى آنان كه احياناً با مسير دور و دشوار سفر از طلبگى تا مرجعيت آشنايى زيادى ندارند بايد توضيح داده شود كه پيمودن اين وادى صعب و سخت يعنى سفر از سنگ به لعل يعنى گذر از قطره به دريا يعنى عبور از حضيض بدايت به اوج نهايت، يعنى رنجى عظيم را بر تن خويش هموار كردن، پس مرجعيّت آخرين مرحله و بلندترين قلّه توفيقات حوزوى است. | براى آنان كه احياناً با مسير دور و دشوار سفر از طلبگى تا مرجعيت آشنايى زيادى ندارند بايد توضيح داده شود كه پيمودن اين وادى صعب و سخت يعنى سفر از سنگ به لعل يعنى گذر از قطره به دريا يعنى عبور از حضيض بدايت به اوج نهايت، يعنى رنجى عظيم را بر تن خويش هموار كردن، پس مرجعيّت آخرين مرحله و بلندترين قلّه توفيقات حوزوى است. | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۱۳: | ||
ديدگاه بزرگان در مورد مرجعيت ايشان: | ==ديدگاه بزرگان در مورد مرجعيت ايشان:== | ||
- مرحوم آية الله العظمى بروجردى بعد از اينكه كتاب نهاية التقرير كه تقريرات بحث صلاه ايشان است توسط آية الله العظمى فاضل لنكراني نوشته شد، تصريح به اجتهاد ايشان در سن 25 سالگى نمودند. | - مرحوم آية الله العظمى بروجردى بعد از اينكه كتاب نهاية التقرير كه تقريرات بحث صلاه ايشان است توسط آية الله العظمى فاضل لنكراني نوشته شد، تصريح به اجتهاد ايشان در سن 25 سالگى نمودند. | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۱: | ||
مرجع تظلمات مردم: | ==مرجع تظلمات مردم:== | ||
از همان زمان كه در ماجراى سقيفه بنى ساعده، حكومت و خلافت راستين و بر حق از على (عليه السلام) سلب شد و ديگران دست به غصب آن زدند، شكل و صورت و رسم و راه حكومت دگرگون شد. اگر قرار بود كه حكومت و خلافت واقعى اسلام، ارائه راه راستين پيامبر گرامى باشد، از آن پس و با آن غصب حق و مسخ حقيقت كه در سقيفه رخ داد، حكومت و خلافت مسيرى ديگر در پيش گرفت و به همان راهى رفت كه امروزه همه دردمندان و صاحبان درد دين و مذهب در سراسر جهان از آن آگاه و مطلعند. از همان زمان، حكومت به دست كسانى افتاد كه شايسته حكومت نبودند و آنهايى كه سزاوار حكومت بوده و كسوت خلافت بر قامت آنها برازنده بوده از پهنه حكومت و كشوردارى كنار گذاشته شدند. | از همان زمان كه در ماجراى سقيفه بنى ساعده، حكومت و خلافت راستين و بر حق از على (عليه السلام) سلب شد و ديگران دست به غصب آن زدند، شكل و صورت و رسم و راه حكومت دگرگون شد. اگر قرار بود كه حكومت و خلافت واقعى اسلام، ارائه راه راستين پيامبر گرامى باشد، از آن پس و با آن غصب حق و مسخ حقيقت كه در سقيفه رخ داد، حكومت و خلافت مسيرى ديگر در پيش گرفت و به همان راهى رفت كه امروزه همه دردمندان و صاحبان درد دين و مذهب در سراسر جهان از آن آگاه و مطلعند. از همان زمان، حكومت به دست كسانى افتاد كه شايسته حكومت نبودند و آنهايى كه سزاوار حكومت بوده و كسوت خلافت بر قامت آنها برازنده بوده از پهنه حكومت و كشوردارى كنار گذاشته شدند. | ||
خط ۲۶۸: | خط ۲۶۱: | ||
دفاع از حريم امامت: | ==دفاع از حريم امامت:== | ||
اگر اين است و جز اين نيست كه وجود امام در مجموعه آفرينش منبعث از عنايت الهى است و در پرتو مقام امامت است كه امت از زشتىها و كردارهاى ناپسندى كه در شريعت نهى شده است، دورى مىگزينند و اگر اين است و جز اين نيست كه بقاى شريعت نبوى منوط به تأسيس ارجمند امامت خواهد بود و در پرتو وجود امام است كه مشكلات و گرههاى ابهام در غوامض مسائل اسلامى گشوده مىشود، نگهدارى شأن و شرف امامت امرى خواهد بود مسلم و محترم. بر اين اساس وقتى در شوال 1418 دولت سعودى به تخريب قبور ائمه بقيع اقدام كرد، حساسيت جهان تشيع را عليه خويش برانگيخت. | اگر اين است و جز اين نيست كه وجود امام در مجموعه آفرينش منبعث از عنايت الهى است و در پرتو مقام امامت است كه امت از زشتىها و كردارهاى ناپسندى كه در شريعت نهى شده است، دورى مىگزينند و اگر اين است و جز اين نيست كه بقاى شريعت نبوى منوط به تأسيس ارجمند امامت خواهد بود و در پرتو وجود امام است كه مشكلات و گرههاى ابهام در غوامض مسائل اسلامى گشوده مىشود، نگهدارى شأن و شرف امامت امرى خواهد بود مسلم و محترم. بر اين اساس وقتى در شوال 1418 دولت سعودى به تخريب قبور ائمه بقيع اقدام كرد، حساسيت جهان تشيع را عليه خويش برانگيخت. | ||
خط ۳۲۴: | خط ۳۱۷: | ||
اهتمام در اسلامى شدن جامعه: | ==اهتمام در اسلامى شدن جامعه:== | ||
تقريباً هيچ كس ترديد ندارد كه تأسيس فقهى ولايت و بنيان اجتماعى حكومت در اسلام بدان سبب وجهه نظر و همت قرار گرفته است كه ضمانت اجرا يا سانكسيون اجرايى احكام الهى را در سايه حاكميت اسلامى فراهم آوريم. در معنى ديگر تمامى بنيانهاى عظيم حكومتى و كل ابزار و اسباب و تجهيزات دولت اسلامى فقط و فقط به عنوان يك وسيله در احياى سنن شرعى و احكام دينى است. اكنون كه تحقيقاً براى نخستين بار در تاريخ كرّ و فرهاى جارى فيما بين مراكز قدرت و مراجع مذهبى، مرجعيت و قدرت اجرايى در كانون واحدى جمع آمده است بيش از هر زمان ديگرى حركت به سمت سبكهاى سنتى زندگى و پرهيز از تشريفات و جذب شدن به سوى مظاهر آلوده كننده جامعه، ضرورت يافته است. | تقريباً هيچ كس ترديد ندارد كه تأسيس فقهى ولايت و بنيان اجتماعى حكومت در اسلام بدان سبب وجهه نظر و همت قرار گرفته است كه ضمانت اجرا يا سانكسيون اجرايى احكام الهى را در سايه حاكميت اسلامى فراهم آوريم. در معنى ديگر تمامى بنيانهاى عظيم حكومتى و كل ابزار و اسباب و تجهيزات دولت اسلامى فقط و فقط به عنوان يك وسيله در احياى سنن شرعى و احكام دينى است. اكنون كه تحقيقاً براى نخستين بار در تاريخ كرّ و فرهاى جارى فيما بين مراكز قدرت و مراجع مذهبى، مرجعيت و قدرت اجرايى در كانون واحدى جمع آمده است بيش از هر زمان ديگرى حركت به سمت سبكهاى سنتى زندگى و پرهيز از تشريفات و جذب شدن به سوى مظاهر آلوده كننده جامعه، ضرورت يافته است. | ||
خط ۳۳۸: | خط ۳۳۱: | ||
اعلام موضع در ماجراى سلمان رشدى مرتد: | ==اعلام موضع در ماجراى سلمان رشدى مرتد:== | ||
مىدانيم سلمان رشدى مرتد نويسندهاى است مسلمان و با تبار هندى ولى پرورش يافته و تحصيل كرده ديار غرب، نخستين رمان او كه بيشتر تقليدى از كارهاى گارسياماركز به حساب مىآمد با عنوان «بچههاى نيمه شب» بعد از آنقلاب در ايران ترجمه شد و براى اولين بار جماعت اهل مطالعه با نام رشدى آشنا گرديدند. دومين رمان يا خرابنامه او همين كتاب آيات شيطانى بود كه پيش از ترجمه به زبان فارسى به لحاظ خط حقد و كينه و عداوتى كه نسبت به ديانت اسلام در طول رمان پراكنده شده بود و به لحاظ نسبتهاى موهن و شرم آورى كه نسبت به ساحت قرآن كريم و شخص پيامبر اكرم در طول رمان ديده مىشد، خشم ميليونها مسلمان را به سرعت در سرتاسر جهان برانگيخت به نحوى كه مردم ايران در واقع نخستين بار از طريق اعلاميه مشهور امام خمينى (رحمه الله) با كتاب آشنا شدند و از آن پس موجى طوفنده و طوفانى پر خروش برخاسته از احساسات ميليونها ايرانى دوستار خاندان رسول (صلى الله عليه وآله) چنان اوج گرفت و همهجاگير شد كه در اندك زمانى پهنه وسيع كشور اسلامى ايران همچون مشتى درشت و همچون خشمى مهار نشدنى سلمان رشدى مرتد را به غيظ نشانه رفته بود. آغازگر اين خشم و خروش و شروع كننده اين حالت و هيجان اعلاميه كوتاهى بود كه در بامداد روز 25 بهمن 76 از سوى رهبر انقلاب و زعيم نهضت اسلامى، امام راحل (قدس سره) انتشار يافت. در اين اعلاميه كه پودى از درد و تارى از داغ و دل آزردگى داشت چنين آغاز مىشد: «انا لله و انا اليه راجعون، به اطلاع مسمانان غيور جهان مىرسانم، مؤلف كتاب آيات شيطانى كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم چاپ و نشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مىباشند، از مسلمانان غيور مىخواهم در هر نقطه كه آنها را يافتند سريعاً آنها را اعدام نمايند.» و حكم قطعى غير قابل تجديد نظر و غير قابل فرجام امام اين گونه پايان مىيافت كه «كسى كه در اين راه كشته شود شهيد است. انشاء الله تعالى». | مىدانيم سلمان رشدى مرتد نويسندهاى است مسلمان و با تبار هندى ولى پرورش يافته و تحصيل كرده ديار غرب، نخستين رمان او كه بيشتر تقليدى از كارهاى گارسياماركز به حساب مىآمد با عنوان «بچههاى نيمه شب» بعد از آنقلاب در ايران ترجمه شد و براى اولين بار جماعت اهل مطالعه با نام رشدى آشنا گرديدند. دومين رمان يا خرابنامه او همين كتاب آيات شيطانى بود كه پيش از ترجمه به زبان فارسى به لحاظ خط حقد و كينه و عداوتى كه نسبت به ديانت اسلام در طول رمان پراكنده شده بود و به لحاظ نسبتهاى موهن و شرم آورى كه نسبت به ساحت قرآن كريم و شخص پيامبر اكرم در طول رمان ديده مىشد، خشم ميليونها مسلمان را به سرعت در سرتاسر جهان برانگيخت به نحوى كه مردم ايران در واقع نخستين بار از طريق اعلاميه مشهور امام خمينى (رحمه الله) با كتاب آشنا شدند و از آن پس موجى طوفنده و طوفانى پر خروش برخاسته از احساسات ميليونها ايرانى دوستار خاندان رسول (صلى الله عليه وآله) چنان اوج گرفت و همهجاگير شد كه در اندك زمانى پهنه وسيع كشور اسلامى ايران همچون مشتى درشت و همچون خشمى مهار نشدنى سلمان رشدى مرتد را به غيظ نشانه رفته بود. آغازگر اين خشم و خروش و شروع كننده اين حالت و هيجان اعلاميه كوتاهى بود كه در بامداد روز 25 بهمن 76 از سوى رهبر انقلاب و زعيم نهضت اسلامى، امام راحل (قدس سره) انتشار يافت. در اين اعلاميه كه پودى از درد و تارى از داغ و دل آزردگى داشت چنين آغاز مىشد: «انا لله و انا اليه راجعون، به اطلاع مسمانان غيور جهان مىرسانم، مؤلف كتاب آيات شيطانى كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم چاپ و نشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مىباشند، از مسلمانان غيور مىخواهم در هر نقطه كه آنها را يافتند سريعاً آنها را اعدام نمايند.» و حكم قطعى غير قابل تجديد نظر و غير قابل فرجام امام اين گونه پايان مىيافت كه «كسى كه در اين راه كشته شود شهيد است. انشاء الله تعالى». | ||
خط ۳۵۰: | خط ۳۴۳: | ||
برخورد با مسئله اسرائيل: | ==برخورد با مسئله اسرائيل:== | ||
عمر اعلاميه انگليسى بالفور اكنون به 83 سالگى نزديك مىشود، بدين ترتيب از زمانى كه بقية السيف آل عثمان توسط بريتانيا از سرزمين فلسطين بيرون رانده شدند بيشتر از هشت دهه مىگذرد، ليكن ديگر هيچ گاه امنيت و آرامش به كهنترين مركز مدنيت جهان بازنگشته است، حتى تأسيس دولت رسمى يهودى در سال 1948 و حتى به رسميت شناختن استقرار يهوديان از سوى سازمان ملل هيچ يك نتوانسته است مسئله را از شكل بغرنج آن خارج سازد. | عمر اعلاميه انگليسى بالفور اكنون به 83 سالگى نزديك مىشود، بدين ترتيب از زمانى كه بقية السيف آل عثمان توسط بريتانيا از سرزمين فلسطين بيرون رانده شدند بيشتر از هشت دهه مىگذرد، ليكن ديگر هيچ گاه امنيت و آرامش به كهنترين مركز مدنيت جهان بازنگشته است، حتى تأسيس دولت رسمى يهودى در سال 1948 و حتى به رسميت شناختن استقرار يهوديان از سوى سازمان ملل هيچ يك نتوانسته است مسئله را از شكل بغرنج آن خارج سازد. | ||
خط ۳۷۴: | خط ۳۶۷: | ||
فتواى عدم جواز شركت در نماز حذيفى: | ==فتواى عدم جواز شركت در نماز حذيفى:== | ||
در اوايل اسفند ماه سال 76 و همزمان با بازديدى كه رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و همراهان ايشان از كشور عربستان سعودى داشتند شيخ عبدالرحمان حذيفى امام جمعه شهر مدينه، در خطبههاى نماز جمعه كه در مسجد النبى ايراد مى شد به مذهب شيعه، ولايت فقيه و شخص امام خمينى (رحمه الله) تعريضات موهنى روا داشته بود. وى آشكارا گفته بود كه چگونه بين اهل تسنن و تشيع تقريب حاصل مىشود در حالى كه اهل سنت حافظ قرآن كريم و احاديث رسول الله (صلى الله عليه وآله) هستند و براى علو اسلام و تاريخ پر افتخار آن همت مىگمارند و شيعيان به لعن صحابه رسول (صلى الله عليه وآله) و هدم بناى اسلام اقدام مىكنند، حذيفى در واقع بدگويى به صحابه را هدم اسلام دانسته و اضافه كرده كه شيعيان خلفاى سه گانه را سب مىكنند در حالى كه لعن كردن آنها به رسول خدا و على (عليه السلام) هم سرايت مىكند. شيخ حذيفى با بيان مطالب مبسوطى، اشاره زخمدارى به عملكرد شيعه دارد، عملكردى كه غالباً از سرچشمههاى وهم و خيال خود او نشأت گرفته است تا واقع امر، حذيفى لعن به معاويه را با وصف قرار گرفتن خلافت به وسيله امام حسن (عليه السلام) در خاندان او ناروا مىشمارد و مىگويد اگر قايل شويم كه امام على (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) در واگذارى خلافت اكراه داشتند در حق امامان جفا كردهايم، او همچنين لعن عايشه را به وصف مكنيه بودنش به ام المؤمنين خطا شمرده و آن را به شيعيان نسبت مىدهد. | در اوايل اسفند ماه سال 76 و همزمان با بازديدى كه رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و همراهان ايشان از كشور عربستان سعودى داشتند شيخ عبدالرحمان حذيفى امام جمعه شهر مدينه، در خطبههاى نماز جمعه كه در مسجد النبى ايراد مى شد به مذهب شيعه، ولايت فقيه و شخص امام خمينى (رحمه الله) تعريضات موهنى روا داشته بود. وى آشكارا گفته بود كه چگونه بين اهل تسنن و تشيع تقريب حاصل مىشود در حالى كه اهل سنت حافظ قرآن كريم و احاديث رسول الله (صلى الله عليه وآله) هستند و براى علو اسلام و تاريخ پر افتخار آن همت مىگمارند و شيعيان به لعن صحابه رسول (صلى الله عليه وآله) و هدم بناى اسلام اقدام مىكنند، حذيفى در واقع بدگويى به صحابه را هدم اسلام دانسته و اضافه كرده كه شيعيان خلفاى سه گانه را سب مىكنند در حالى كه لعن كردن آنها به رسول خدا و على (عليه السلام) هم سرايت مىكند. شيخ حذيفى با بيان مطالب مبسوطى، اشاره زخمدارى به عملكرد شيعه دارد، عملكردى كه غالباً از سرچشمههاى وهم و خيال خود او نشأت گرفته است تا واقع امر، حذيفى لعن به معاويه را با وصف قرار گرفتن خلافت به وسيله امام حسن (عليه السلام) در خاندان او ناروا مىشمارد و مىگويد اگر قايل شويم كه امام على (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) در واگذارى خلافت اكراه داشتند در حق امامان جفا كردهايم، او همچنين لعن عايشه را به وصف مكنيه بودنش به ام المؤمنين خطا شمرده و آن را به شيعيان نسبت مىدهد. | ||
خط ۳۹۰: | خط ۳۸۳: | ||
جانبدارى از مسلمانان جهان: | ==جانبدارى از مسلمانان جهان:== | ||
به نظر مى رسد موضع اسلام در كل كشورهايى كه به اسم دين، اسلام را كيش رسمى خود قرار دادهاند، موضعى انفعالى و تشريفاتى باشد تا فعال و پويا و حياتى. و نيز مىشود گفت كه رسمى بودن اسلام به عنوان يك دين در بسيارى از كشورها بيش از آن نيست كه بخشى از بافت سنتى جامعه را نشان دهد، آن هم مثلا در رديف زبان و نژاد و قوميت، و با همان مقدار حساسيت و نه بيشتر. در كشور ما نيز ماجرا جز به همين اندازه تعقيب نمىشد، ليكن پس از به ثمر نشستن انقلاب اسلامى كه جانمايهاى از اعتقاد و عشق به ديانت محمدى داشت، مردم به مدد روشنگرى عالمان دينى دريافتند كه اسلام چيزى است بيش از يك وسيله براى انسجام ملى، و اسلام حركتى است كه در قوارههاى محدود قومى نمىگنجد و مسلمانان جهان از چين گرفته در اقصاى شرق آسيا تا اسپانيا در منتهى اليه غرب اروپا به اين دليل اصلى و عمده كه مسلمانند، جانهايى هستند متحد در قالبهايى متفرق. پس لاجرم حساسيتى كه آدمى در قبال گرفتارىهاى يك مسلمان ساكن جزاير تيمور شرقى دارد، مىتواند به همان اندازه حساسيتى باشد كه در مواجهه با مسائل يك مسلمان ساكن در جزيره آشوراده مازندران. | به نظر مى رسد موضع اسلام در كل كشورهايى كه به اسم دين، اسلام را كيش رسمى خود قرار دادهاند، موضعى انفعالى و تشريفاتى باشد تا فعال و پويا و حياتى. و نيز مىشود گفت كه رسمى بودن اسلام به عنوان يك دين در بسيارى از كشورها بيش از آن نيست كه بخشى از بافت سنتى جامعه را نشان دهد، آن هم مثلا در رديف زبان و نژاد و قوميت، و با همان مقدار حساسيت و نه بيشتر. در كشور ما نيز ماجرا جز به همين اندازه تعقيب نمىشد، ليكن پس از به ثمر نشستن انقلاب اسلامى كه جانمايهاى از اعتقاد و عشق به ديانت محمدى داشت، مردم به مدد روشنگرى عالمان دينى دريافتند كه اسلام چيزى است بيش از يك وسيله براى انسجام ملى، و اسلام حركتى است كه در قوارههاى محدود قومى نمىگنجد و مسلمانان جهان از چين گرفته در اقصاى شرق آسيا تا اسپانيا در منتهى اليه غرب اروپا به اين دليل اصلى و عمده كه مسلمانند، جانهايى هستند متحد در قالبهايى متفرق. پس لاجرم حساسيتى كه آدمى در قبال گرفتارىهاى يك مسلمان ساكن جزاير تيمور شرقى دارد، مىتواند به همان اندازه حساسيتى باشد كه در مواجهه با مسائل يك مسلمان ساكن در جزيره آشوراده مازندران. | ||
خط ۴۰۶: | خط ۳۹۹: | ||
همدردى با ملت ستم كشيده افغانستان: | ==همدردى با ملت ستم كشيده افغانستان:== | ||
همسايه شرقى ما افغانستان با جمعيتى نزديك به 20 ميليون نفر و با مساحتى افزون بر 650 هزار كيلومتر مربع يكى از كشورهاى بزرگ اسلامى به حساب مىآيد، اين كشور اگر نگوييم از ابتداى حيات سياسى خود لا اقل از بيست سال پيش روزگار بسيار تلخى را تجربه كرده است، ملت نجيب و متدين افغانستان از هنگامى كه در بهار 1357 با روى كار آمدن ماركسيستها و اشغال كشورشان توسط ارتش سرخ آوارگى و در به درى را آغاز كرد تا همين امروز هنوز قرار و آرام خويش را باز نيافته است تعداد آوارگان افغانى فقط در كشورهاى پاكستان و ايران نزديك به چهار ميليون نفر برآورد مىشود و اين به تنهايى نشان از وقايع تلخ و فاجعههاى هولناكى دارد كه در درون كشور روى مىدهد. | همسايه شرقى ما افغانستان با جمعيتى نزديك به 20 ميليون نفر و با مساحتى افزون بر 650 هزار كيلومتر مربع يكى از كشورهاى بزرگ اسلامى به حساب مىآيد، اين كشور اگر نگوييم از ابتداى حيات سياسى خود لا اقل از بيست سال پيش روزگار بسيار تلخى را تجربه كرده است، ملت نجيب و متدين افغانستان از هنگامى كه در بهار 1357 با روى كار آمدن ماركسيستها و اشغال كشورشان توسط ارتش سرخ آوارگى و در به درى را آغاز كرد تا همين امروز هنوز قرار و آرام خويش را باز نيافته است تعداد آوارگان افغانى فقط در كشورهاى پاكستان و ايران نزديك به چهار ميليون نفر برآورد مىشود و اين به تنهايى نشان از وقايع تلخ و فاجعههاى هولناكى دارد كه در درون كشور روى مىدهد. | ||
خط ۴۲۰: | خط ۴۱۳: | ||
«بسم الله الرحمن الرحيم | «بسم الله الرحمن الرحيم | ||
(أُذِنَ | (أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ) | ||
حوادث و فجايعى كه اين روزها در كشور مظلوم افغانستان واقع مىشود قلب هر انسان مسئول و بيدارى را جريحهدار مىسازد. دنياى كفر به سركردگى امريكاى جنايتكار توسط برخى از عمال منطقهاى خويش از جمله پاكستان در صدد هدم شيعه و محو اسلام حقيقى از سرزمين مقدس افغانستان است و روشن است كه بعد از رسيدن به اين هدف به دنبال تجاوز و غارت كشورهاى همسايه و مسلمان خواهند بود. مع الاسف جناياتى كه در اين ايام واقع مىشود به دست وليده دوم استكبار و برادر نامشروع اسرائيل يعنى طالبان است كه با برداشت غير صحيح از اسلام و عدم آگاهى به حقيقت آن به نام اسلام و حاكميت آن اين قتل و غارتها را انجام مىدهند. استكبار جهانى امروزه با دو بال اسرائيل و طالبان در صدد هدم دين و از بين بردن مسلمين خصوصاً شيعيان در منطقه مى باشد. ملت افغانستان بدانند كه طالبان هيچ گونه مشروعيتى نداشته و ندارد و اعانت و يا تحمل آنان به هيچ وجه مشروع نيست و هر كسى كه در مقابله با اين گروه كشته شود شهيد در راه خداست. امروزه بر هر مسلمان و هر كسى كه مفتخر به ولايت ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين است، واجب است تا در حد توان به مسلمانان و شيعيان افغانستان كمك نمايد. اين جانب از مسئولين بين المللى و مجامع جهانى كه مدعى حمايت از حقوق بشر و آزادىاند و نيز از مسئولين محترم نظام جمهورى اسلامى كه همواره در جهت آزادى افغانستان و استقلال ملت آن كشور كوشا بودهاند، مصرانه مىخواهم كه در اين شرايط حساس و بحرانى از هيچ گونه تلاشى دريغ ننمايند و بدانند حوزههاى مقدسه علميه خصوصاً حوزه علميه قم منتظر اقدامات سريع و بيشتر آنان هستند. در ضمن مهاجرين محترم افغانى و افراد داخل كشور مجازند نصف سهم مبارك امام (عليه السلام) را در اين راه به مصرف برسانند. خداوند متعال شر ظالمين را از مسلمين و كشورهاى اسلامى كوتاه نمايد. انشاء الله» | حوادث و فجايعى كه اين روزها در كشور مظلوم افغانستان واقع مىشود قلب هر انسان مسئول و بيدارى را جريحهدار مىسازد. دنياى كفر به سركردگى امريكاى جنايتكار توسط برخى از عمال منطقهاى خويش از جمله پاكستان در صدد هدم شيعه و محو اسلام حقيقى از سرزمين مقدس افغانستان است و روشن است كه بعد از رسيدن به اين هدف به دنبال تجاوز و غارت كشورهاى همسايه و مسلمان خواهند بود. مع الاسف جناياتى كه در اين ايام واقع مىشود به دست وليده دوم استكبار و برادر نامشروع اسرائيل يعنى طالبان است كه با برداشت غير صحيح از اسلام و عدم آگاهى به حقيقت آن به نام اسلام و حاكميت آن اين قتل و غارتها را انجام مىدهند. استكبار جهانى امروزه با دو بال اسرائيل و طالبان در صدد هدم دين و از بين بردن مسلمين خصوصاً شيعيان در منطقه مى باشد. ملت افغانستان بدانند كه طالبان هيچ گونه مشروعيتى نداشته و ندارد و اعانت و يا تحمل آنان به هيچ وجه مشروع نيست و هر كسى كه در مقابله با اين گروه كشته شود شهيد در راه خداست. امروزه بر هر مسلمان و هر كسى كه مفتخر به ولايت ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين است، واجب است تا در حد توان به مسلمانان و شيعيان افغانستان كمك نمايد. اين جانب از مسئولين بين المللى و مجامع جهانى كه مدعى حمايت از حقوق بشر و آزادىاند و نيز از مسئولين محترم نظام جمهورى اسلامى كه همواره در جهت آزادى افغانستان و استقلال ملت آن كشور كوشا بودهاند، مصرانه مىخواهم كه در اين شرايط حساس و بحرانى از هيچ گونه تلاشى دريغ ننمايند و بدانند حوزههاى مقدسه علميه خصوصاً حوزه علميه قم منتظر اقدامات سريع و بيشتر آنان هستند. در ضمن مهاجرين محترم افغانى و افراد داخل كشور مجازند نصف سهم مبارك امام (عليه السلام) را در اين راه به مصرف برسانند. خداوند متعال شر ظالمين را از مسلمين و كشورهاى اسلامى كوتاه نمايد. انشاء الله» | ||
خط ۴۲۸: | خط ۴۲۱: | ||
نقطه نظرهاى ويژه در باب انتخابات: | ==نقطه نظرهاى ويژه در باب انتخابات:== | ||
بىترديد در نظامى كه بر آراء و نظرات مردم بيشترين تكيه را دارد مسئله انتخاب و انتخابات جايگاهى ويژه و پايگاهى فوق العاده حساس دارد. از طرفى وقتى كه در كلام معروف رهبر راحل انقلاب (رحمه الله) به اين ترجيع زيبا مرتب تكيه مىشود كه «ميزان رأى ملت است.» انتخابات همچون يك تأسيس ميزان ساز در جامعه طرف توجّه قرار مىگيرد، چرا كه انتخابات افشاندن بذر است بر زمين آيندهنگرى و محصول آن، هسته مديريت جامعه است. مردم به لحاظ همين اهميتها مسئله انتخابات را خود به جد و با جوش و خروش تعقيب مىكنند، ليكن آگاهان جامعه و رهبران فكرى آنها و مراجع تقليد نيز مىتوانند و بايد به آمال انديشى خاص خود خطى از آينده را در برابر مردم ترسيم كنند تا انتخابات صرفاً تابعى از تبليغ صرف نباشد و اين كارى است كه غالباً در تمام كشورها و در جريان تمام انتخابات سابقه عملى دارد، منتهى همان طور كه انتظار مىرود نگاه رهبران فكرى و عقيدتى ملت به انتخابات مىبايست نگاهى فرا حزبى و فرا جناحى و اِشرافى آزاد از تعلقات باشد تا به نوبه خود راه انتخاب و آزادى درِ آن را نزند. | بىترديد در نظامى كه بر آراء و نظرات مردم بيشترين تكيه را دارد مسئله انتخاب و انتخابات جايگاهى ويژه و پايگاهى فوق العاده حساس دارد. از طرفى وقتى كه در كلام معروف رهبر راحل انقلاب (رحمه الله) به اين ترجيع زيبا مرتب تكيه مىشود كه «ميزان رأى ملت است.» انتخابات همچون يك تأسيس ميزان ساز در جامعه طرف توجّه قرار مىگيرد، چرا كه انتخابات افشاندن بذر است بر زمين آيندهنگرى و محصول آن، هسته مديريت جامعه است. مردم به لحاظ همين اهميتها مسئله انتخابات را خود به جد و با جوش و خروش تعقيب مىكنند، ليكن آگاهان جامعه و رهبران فكرى آنها و مراجع تقليد نيز مىتوانند و بايد به آمال انديشى خاص خود خطى از آينده را در برابر مردم ترسيم كنند تا انتخابات صرفاً تابعى از تبليغ صرف نباشد و اين كارى است كه غالباً در تمام كشورها و در جريان تمام انتخابات سابقه عملى دارد، منتهى همان طور كه انتظار مىرود نگاه رهبران فكرى و عقيدتى ملت به انتخابات مىبايست نگاهى فرا حزبى و فرا جناحى و اِشرافى آزاد از تعلقات باشد تا به نوبه خود راه انتخاب و آزادى درِ آن را نزند. | ||
خط ۴۵۰: | خط ۴۴۳: | ||
ترويج تشيع از طريق تشكيل مجالس عزادارى و روضه خوانى: | ==ترويج تشيع از طريق تشكيل مجالس عزادارى و روضه خوانى:== | ||
پس از نهضت خونين و انقلابى حضرت امام حسين (عليه السلام) كه به شهادت غمبار و جانسوز خود و هفتاد و دو تن از اهل حرم و خانواده و ياران و پيروان جان بركف و پاكبازش منجر شد، پديدهاى تازه در تاريخ اسلام شكل گرفت و در طول تاريخ به سرعت جايگاه و پايگاه شايسته و بحقّ خود را به دست آورد. اين پديده، عبارت بود از برگزارى و اجراى مراسم سوگوارى و عزادارى حسينى و اشك و ناله و ندبه و شيون و زارى و... | پس از نهضت خونين و انقلابى حضرت امام حسين (عليه السلام) كه به شهادت غمبار و جانسوز خود و هفتاد و دو تن از اهل حرم و خانواده و ياران و پيروان جان بركف و پاكبازش منجر شد، پديدهاى تازه در تاريخ اسلام شكل گرفت و در طول تاريخ به سرعت جايگاه و پايگاه شايسته و بحقّ خود را به دست آورد. اين پديده، عبارت بود از برگزارى و اجراى مراسم سوگوارى و عزادارى حسينى و اشك و ناله و ندبه و شيون و زارى و... | ||
خط ۶۲۸: | خط ۶۲۱: | ||
ترويج مكتب تشيع از طريق فعاليتهاى برون مرزى: | ==ترويج مكتب تشيع از طريق فعاليتهاى برون مرزى:== | ||
از ديرباز حضرت آيت الله العظمى فاضل لنكرانى نسبت به دو موضوع در حيطه بين المللى حساسيت داشتند: | از ديرباز حضرت آيت الله العظمى فاضل لنكرانى نسبت به دو موضوع در حيطه بين المللى حساسيت داشتند: | ||
خط ۶۵۴: | خط ۶۴۷: | ||
ترويج مكتب تشيع از طريق تأسيس و اداره مدرسه علميه: | ==ترويج مكتب تشيع از طريق تأسيس و اداره مدرسه علميه:== | ||
توجه به علم و دانش يكى از مهمترين و اساسىترين محورهاى بنيادين اسلام است. آگاهان به تاريخ، بويژه تاريخ اجتماعى و سياسى و فرهنگى اديان و اقوام و ملل گوناگون بخوبى مىدانند كه در طول تاريخ بشر، هيچ مذهب و مكتب عقيدتى و مسلك اجتماعى و سياسى به اندازه اسلام، براى علم و دانش و تلاش در راه علم اندوزى، ارزش و اعتبار قائل نبوده است. به طورى كه در نخستين جنگ اسلام با مشركين قريش، وقتى كه جنگ به زيان قريش و به نفع مسلمين تمام شد و گروهى از قريشيان اسير مسلمانان شدند، پيامبر گرامى اسلام نه تنها اسيران را گرفتار رنج و آسيب و زندان غل و زنجير نساخت، بلكه مقرر فرمود كه آزادى هر كدام در گرو آموختن سواد خواندن و نوشتن به ده نفر از افراد مهاجر و انصار و ياران و اصحاب رسول خدا و ايمان به اسلام است. | توجه به علم و دانش يكى از مهمترين و اساسىترين محورهاى بنيادين اسلام است. آگاهان به تاريخ، بويژه تاريخ اجتماعى و سياسى و فرهنگى اديان و اقوام و ملل گوناگون بخوبى مىدانند كه در طول تاريخ بشر، هيچ مذهب و مكتب عقيدتى و مسلك اجتماعى و سياسى به اندازه اسلام، براى علم و دانش و تلاش در راه علم اندوزى، ارزش و اعتبار قائل نبوده است. به طورى كه در نخستين جنگ اسلام با مشركين قريش، وقتى كه جنگ به زيان قريش و به نفع مسلمين تمام شد و گروهى از قريشيان اسير مسلمانان شدند، پيامبر گرامى اسلام نه تنها اسيران را گرفتار رنج و آسيب و زندان غل و زنجير نساخت، بلكه مقرر فرمود كه آزادى هر كدام در گرو آموختن سواد خواندن و نوشتن به ده نفر از افراد مهاجر و انصار و ياران و اصحاب رسول خدا و ايمان به اسلام است. | ||
خط ۶۹۱: | خط ۶۸۴: | ||
بخش اول: آثار چاپ شده | ===بخش اول: آثار چاپ شده=== | ||
- نهاية التقرير فى مباحث الصلاة | - نهاية التقرير فى مباحث الصلاة | ||
خط ۷۹۳: | خط ۷۸۶: | ||
بخش دوم: آثار چاپ نشده و نوشتههاى خطى | ===بخش دوم: آثار چاپ نشده و نوشتههاى خطى=== | ||
- تفسير سوره حمد: همان گونه كه از نام آن پيداست مؤلف محترم سوره حمد را تفسيرنموده و به نگارش در آورده است. | - تفسير سوره حمد: همان گونه كه از نام آن پيداست مؤلف محترم سوره حمد را تفسيرنموده و به نگارش در آورده است. |
ویرایش