۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(اشکالات متنی) |
|||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
این رساله در سال 1311ش، توسط علیمحمد عامری نائینی، بهضمیمه کتاب «عقد العلی للموقف الأعلی» اثر خود [[افضلالدین کرمانی، احمد|ابوحامد کرمانی]]، به چاپ رسیده است. | این رساله در سال 1311ش، توسط علیمحمد عامری نائینی، بهضمیمه کتاب «عقد العلی للموقف الأعلی» اثر خود [[افضلالدین کرمانی، احمد|ابوحامد کرمانی]]، به چاپ رسیده است. | ||
ب)- «الفراست»: رساله حاضر که در نوع خود، چه از حیث محتوایى و چه از حیث تعدد نسخه، | ب)- «الفراست»: رساله حاضر که در نوع خود، چه از حیث محتوایى و چه از حیث تعدد نسخه، بىنظیر و منحصربهفرد است، یکى از آثار منسوب به افلاطون است که درباره صورتشناسى افراد و دلالت کیفیات ظاهرى بر حالات درونى و رفتارى بحث مىکند. در این رساله از ده حالت و کیفیت ظاهرى، اعم از: آواز، الوان (رنگ پوست)، بالا (قد و قامت)، موى، رفتن، خنده، اعضا، ابرو، چشم و بینى، بحث شده که دارندگان حالات مختلف هریک از این موارد را به رفتارها و اخلاقهاى گوناگون نسبت داده است<ref>همان، ص33</ref>. | ||
در تعریف علم فراست گفتهاند که «علمى است که از صورت، پى به سیرت برند» و آن را شاخهاى از علم روانشناسى دانستهاند. در سیر تاریخ علوم، تقریبا آثارى با این عنوان و محتوا، بسیار اندک و انگشتشمار است و اگر هم باشد، در حد یک رساله چند صفحهاى و مختصر است و اثر حاضر که رسالهاى است کوتاه و منسوب به افلاطون، پیش از سده دهم هجرى توسط فردى ناشناس به فارسى ترجمه شده است<ref>همان</ref>. | در تعریف علم فراست گفتهاند که «علمى است که از صورت، پى به سیرت برند» و آن را شاخهاى از علم روانشناسى دانستهاند. در سیر تاریخ علوم، تقریبا آثارى با این عنوان و محتوا، بسیار اندک و انگشتشمار است و اگر هم باشد، در حد یک رساله چند صفحهاى و مختصر است و اثر حاضر که رسالهاى است کوتاه و منسوب به افلاطون، پیش از سده دهم هجرى توسط فردى ناشناس به فارسى ترجمه شده است<ref>همان</ref>. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
در میان آثار منسوب یا اصیل افلاطونى، مىتوان گفت که در کتب طراز اول تاریخ علم، به چنین اثرى از وى اشاره نشده است. در میان کتب طبى مترجم از وى که فؤاد سزگین سه مورد از آن را یاد کرده است نیز چنین مباحثى به چشم نمىخورد<ref>همان</ref>. | در میان آثار منسوب یا اصیل افلاطونى، مىتوان گفت که در کتب طراز اول تاریخ علم، به چنین اثرى از وى اشاره نشده است. در میان کتب طبى مترجم از وى که فؤاد سزگین سه مورد از آن را یاد کرده است نیز چنین مباحثى به چشم نمىخورد<ref>همان</ref>. | ||
ج)- «معرفت اشجار و خواص نباتات»: از نویسندهای است ناشناخته. در میان رسایل موجود در باب علم کیمیا، به آثارى برمىخوریم که صرفا به اکسیرها | ج)- «معرفت اشجار و خواص نباتات»: از نویسندهای است ناشناخته. در میان رسایل موجود در باب علم کیمیا، به آثارى برمىخوریم که صرفا به اکسیرها پرداختهاند (اکسیر، در اصطلاح کیمیاگران، جوهر گدازنده و آمیزنده و کاملکننده که ماهیت جسم را تغییر دهد؛ یعنى جیوه را نقره و مس را طلا کند). یکى از این رسایل که به شرح چهل گیاه اکسیرى و خاصیت کیمیایى آنها پرداخته است، رساله حاضر بوده که از مؤلف آن در ضمن رساله، هیچ یادى نشده است. البته نام رساله نیز صراحتا ذکر نشده است و عنوان مذکور بیشتر نشانگر محتواى آن است<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>. | ||
این رساله مجموعا سى و نه گیاه را توضیح مىدهد. بدینگونه که اول نام گیاه و مشخصات فیزیکى آن را ذکر مىکند، سپس نحوه به دست آوردن آن را مىگوید و بعد چگونگى بهکارگیرى آن در عمل کیمیایى را شرح مىدهد<ref>همان، ص52</ref>. | این رساله مجموعا سى و نه گیاه را توضیح مىدهد. بدینگونه که اول نام گیاه و مشخصات فیزیکى آن را ذکر مىکند، سپس نحوه به دست آوردن آن را مىگوید و بعد چگونگى بهکارگیرى آن در عمل کیمیایى را شرح مىدهد<ref>همان، ص52</ref>. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
د)- «جوامع كتاب جالينوس في الأمراض الحادثة في العين»، اثر [[جالینوس]] بوده که توسط حنین بن اسحاق، به عربی ترجمه شده است. | د)- «جوامع كتاب جالينوس في الأمراض الحادثة في العين»، اثر [[جالینوس]] بوده که توسط حنین بن اسحاق، به عربی ترجمه شده است. | ||
ابن ابىاصیبعه، کلیه اخبار مربوط به [[جالینوس]] را گرد آورده است که ضمن آن در برخى موارد از منابع پزشکى ازدسترفته بهره مىگیرد و اطلاعاتى مربوط به زندگى او از | ابن ابىاصیبعه، کلیه اخبار مربوط به [[جالینوس]] را گرد آورده است که ضمن آن در برخى موارد از منابع پزشکى ازدسترفته بهره مىگیرد و اطلاعاتى مربوط به زندگى او از نوشتههاى پزشکى استخراج مىکند. از حنین بن اسحاق رسالهاى باقى مانده که آن را به على بن یحیى نوشته و در آن آثار [[جالینوس]] را که به زبان سریانى و عربى ترجمه شده، یاد کرده است. این رساله قدیمترین فهرست اسلامى موجود و درعینحال نخستین کتابى است که اسلوب و روش ترجمه در اسلام در آن بهطور دقیق و علمى ثبت و ضبط شده است. حنین در رساله مزبور، به دو کتاب [[جالینوس]] در زمینه چشمپزشکى اشاره کرده است که یکى «في تشريح العين» است که داراى یک مقاله و جزو آثار منسوب به [[جالینوس]] محسوب مىشود و دیگرى «في دلائل علل العين» (در نشانههاى بیمارىهاى چشم) که آن هم در یک مقاله است و [[جالینوس]] آن را در روزگار جوانى براى یک پسر کحالى نوشته و طى آن بیماریهایى که در هریک از طبقات چشم است، خلاصه کرده و نشانههاى آن را توصیف کرده است. اما رساله حاضر، غیر از دو کتاب مزبور است که حنین بدان اشارهاى نکرده است. این کتاب اصلا ویرایشى است بدون نام مؤلف که به دست ما رسیده و شاید حاوى قسمت بزرگى از این اثر باشد<ref>ر.ک: همان، ص77-79</ref>. | ||
ه)- «حفظ الصحة»: یکى از رسایل منحصربهفرد از نویسندهای گمنام است که توسط اکبرمیرزا ملقب به صارمالدوله در سال 1344ش، به کتابخانه عمومی اصفهان اهدا شده و اصلا بهخاطر ظلالسلطان و خطاب به وى نوشته شده و حاوى مطالب سودمند و مفیدى است که رعایت آنها براى تداوم سلامتى بسیار ضرورى است و امروزه نیز مىتوان به برخى از آنها اعتنا و عمل نمود<ref>همان، ص98-99</ref>. | ه)- «حفظ الصحة»: یکى از رسایل منحصربهفرد از نویسندهای گمنام است که توسط اکبرمیرزا ملقب به صارمالدوله در سال 1344ش، به کتابخانه عمومی اصفهان اهدا شده و اصلا بهخاطر ظلالسلطان و خطاب به وى نوشته شده و حاوى مطالب سودمند و مفیدى است که رعایت آنها براى تداوم سلامتى بسیار ضرورى است و امروزه نیز مىتوان به برخى از آنها اعتنا و عمل نمود<ref>همان، ص98-99</ref>. |
ویرایش