۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
رسائل فلسفية لأبي‌بکر بن باجة: تفاوت میان نسخه‌ها
لینک های درون متنی
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
(لینک های درون متنی) |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR01767J1.jpg|بندانگشتی|رسائل فلسفية لأبي‌بکر بن باجة]] | [[پرونده:NUR01767J1.jpg|بندانگشتی|رسائل فلسفية لأبي‌بکر بن باجة]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | |+ | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type= | ! نام کتاب!! data-type="bookName" |رسائل فلسفية لأبي‌بکر بن باجة | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type= | | data-type="otherBookNames" |فلسفه اسلامی - مقاله هاو خطابه‌ها | ||
ابن باجه، محمدبن يحيي، - ؟ق???. رسائل فلسفيه.شرح | ابن باجه، محمدبن يحيي، - ؟ق???. رسائل فلسفيه.شرح | ||
| خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type= | | data-type="authors" |[[ابن باجه، محمد بن یحیی]] (نويسنده) | ||
[[علوي، جمال‌الدين ]] (شارح) | [[علوي، جمال‌الدين ]] (شارح) | ||
| خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|data-type= | | data-type="language" |عربي | ||
|- | |- | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
|data-type= | | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |BBR 623 /آ4ر5 | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type= | | data-type="subject" |ابن باجه، محمد بن يحيي، - ???؟ق. رسائل فلسفيه - نقد و تفسير | ||
فلسفه اسلامی | فلسفه اسلامی | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type= | | data-type="publisher" |دار النشر المغربية | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishPlace" |مغرب - دار البيضاء | ||
|- | |- | ||
||سال نشر | ||سال نشر | ||
|ata-type= | | ata-type="publishYear" |مجلد1 | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type= | | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE01767AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
''' رسائل فلسفية لأبي‌بکر بن باجة''' مشتمل بر 23 رساله فلسفی منتشر نشده از محمد بن یحیی بن صائغ معروف به ابن باجه است. جمال‌الدین علوی بر این اثر به عربی مقدمه نوشته است. | ''' رسائل فلسفية لأبي‌بکر بن باجة''' مشتمل بر 23 رساله فلسفی منتشر نشده از [[ابن باجه، محمد بن یحیی|محمد بن یحیی بن صائغ]] معروف به [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] است. جمال‌الدین علوی بر این اثر به عربی مقدمه نوشته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق اثر در مقدمه به‌درستی انتساب برخی از رساله‌ها به ابن باجه و شک در انتساب برخی سخن گفته است. در بخش اول کتاب یازده رساله در موضوعاتی چون منطق، فلسفه، هندسه و هیئت آمده است. در بخش دوم کتاب مباحث سایکومتری - متافیزیکی مانند ارتباط قوه تخیل با عقل، مسئله ارتباط، خلود عقل و مفهوم کمال مطرح شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص19-18</ref>. | محقق اثر در مقدمه به‌درستی انتساب برخی از رساله‌ها به [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] و شک در انتساب برخی سخن گفته است. در بخش اول کتاب یازده رساله در موضوعاتی چون منطق، فلسفه، هندسه و هیئت آمده است. در بخش دوم کتاب مباحث سایکومتری - متافیزیکی مانند ارتباط قوه تخیل با عقل، مسئله ارتباط، خلود عقل و مفهوم کمال مطرح شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص19-18</ref>. | ||
در این نوشتار به جهت رعایت اختصار برخی از رساله‌ها معرفی می‌گردد: | در این نوشتار به جهت رعایت اختصار برخی از رساله‌ها معرفی می‌گردد: | ||
رساله به یوسف بن حسدای: این رساله مهم‌ترین نوشته در این مجموعه است که مراحل تطور فکر ابن باجه و اهتمامات علمی او را اگرچه به‌اختصار به ما منتقل می‌کند. ابن ابی اصبیعه در شرح‌حال یوسف بن حسدای چنین می‌نویسد که با ابن باجه صداقتی داشته و از قاهره با او مکاتبه می‌کرد. این رساله را می‌توان به سه بخش تقسیم نمود: بخش اول نقدی است بر نظرات ابراهیم بن یحیی اندلسی که معروف به زرقالی و نیز نقدی بر نظرات ابن هیثم است؛ بخش دوم مراحل شکل‌گیری علمی خود را به معرض نمایش گذاشته است؛ بخش سوم دو مقاله از مقالات سماع طبیعی ارسطو است که در اینجا آورده شده است<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>. | رساله به یوسف بن حسدای: این رساله مهم‌ترین نوشته در این مجموعه است که مراحل تطور فکر [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] و اهتمامات علمی او را اگرچه به‌اختصار به ما منتقل می‌کند. [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابی اصبیعه]] در شرح‌حال یوسف بن حسدای چنین می‌نویسد که با [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] صداقتی داشته و از قاهره با او مکاتبه می‌کرد. این رساله را می‌توان به سه بخش تقسیم نمود: بخش اول نقدی است بر نظرات ابراهیم بن یحیی اندلسی که معروف به زرقالی و نیز نقدی بر نظرات [[ابن هیثم، محمد بن حسن|ابن هیثم]] است؛ بخش دوم مراحل شکل‌گیری علمی خود را به معرض نمایش گذاشته است؛ بخش سوم دو مقاله از مقالات سماع طبیعی [[ارسطو]] است که در اینجا آورده شده است<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>. | ||
دومین رساله به موضوع «الحان» موسیقی اختصاص دارد. این رساله همان‌گونه که از موضوعش پیداست به مرحله اول از زندگی ابن باجه و زمان اشتغالش به موسیقی و شعر گفتن او باز می‌گردد. این تنها متنی که در این موضوع به دست ما رسیده است و بعید نیست که ابن باجه مطالب دیگری درباره موسیقی نوشته باشد که به دست ما نرسیده باشد. اشتهار او به موسیقی و شعر در نزد گروهی از اشتهارش به فلسفه بیشتر است<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>. | دومین رساله به موضوع «الحان» موسیقی اختصاص دارد. این رساله همان‌گونه که از موضوعش پیداست به مرحله اول از زندگی [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] و زمان اشتغالش به موسیقی و شعر گفتن او باز می‌گردد. این تنها متنی که در این موضوع به دست ما رسیده است و بعید نیست که [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] مطالب دیگری درباره موسیقی نوشته باشد که به دست ما نرسیده باشد. اشتهار او به موسیقی و شعر در نزد گروهی از اشتهارش به فلسفه بیشتر است<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>. | ||
این رساله به جهت ساختار با دیگر رساله‌های این مجموعه تفاوت دارد؛ در این رساله با این‌که مختصر است کلمه «قال» در آن چهار بار تکرار شده است؛ و این‌گونه کتابت شیوه ابن باجه نیست. البته این کلمه از سوی ناسخ نیز افزوده نشده وگرنه در رساله‌های دیگر این مجموعه که ناسخش با این رساله یکی است آن را می‌یافتیم<ref>ر.ک: همان</ref>. | این رساله به جهت ساختار با دیگر رساله‌های این مجموعه تفاوت دارد؛ در این رساله با این‌که مختصر است کلمه «قال» در آن چهار بار تکرار شده است؛ و این‌گونه کتابت شیوه [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] نیست. البته این کلمه از سوی ناسخ نیز افزوده نشده وگرنه در رساله‌های دیگر این مجموعه که ناسخش با این رساله یکی است آن را می‌یافتیم<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
سومین رساله کتاب که ابن باجه برای عبدالرحمن بن سید مهندس نوشته، تنها متن هندسی است که از آثار هندسی ابن باجه به دست ما رسیده است. این رساله به‌احتمال قوی‌تر مربوط به اواخر مرحله اول از تطور فکری ابن باجه یعنی مرحله ریاضی است<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>. | سومین رساله کتاب که [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] برای عبدالرحمن بن سید مهندس نوشته، تنها متن هندسی است که از آثار هندسی [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] به دست ما رسیده است. این رساله به‌احتمال قوی‌تر مربوط به اواخر مرحله اول از تطور فکری [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] یعنی مرحله ریاضی است<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>. | ||
رساله چهارم که برای وزیر ابوالحسن بن امام نوشته شده را می‌توان غنی‌ترین رساله از این مجموعه دانست. این رساله به اکتشافات هندسی ابن سید پرداخته شده است. عجیب این است که این رساله با وجود اهمیتش، در مصادر و فهارس قدیمی به آن اشاره نشده و هیچ توجیهی بر صحت نسبت آن به ابن باجه وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص28-26</ref>. | رساله چهارم که برای وزیر ابوالحسن بن امام نوشته شده را می‌توان غنی‌ترین رساله از این مجموعه دانست. این رساله به اکتشافات هندسی ابن سید پرداخته شده است. عجیب این است که این رساله با وجود اهمیتش، در مصادر و فهارس قدیمی به آن اشاره نشده و هیچ توجیهی بر صحت نسبت آن به [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص28-26</ref>. | ||
در هفتمین رساله کتاب، بسیار مختصر به این موضوع پرداخته شده که چرا غنچه گل نیلوفر در روز شکفته و در شب جمع شده در آب فرو می‌رود. این گل با طلوع خورشید ظاهر شده و با غروب آن در آب فرو می‌رود. | در هفتمین رساله کتاب، بسیار مختصر به این موضوع پرداخته شده که چرا غنچه گل نیلوفر در روز شکفته و در شب جمع شده در آب فرو می‌رود. این گل با طلوع خورشید ظاهر شده و با غروب آن در آب فرو می‌رود. | ||
ابن اصیبعه هم در کتابش عیون الأنباء که از مهم‌ترین فهارس قدیمی است برای ابن باجه رساله‌ای به این عنوان ذکر نکرده است<ref>ر.ک: همان، ص32؛ متن کتاب، ص106</ref>. | [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن اصیبعه]] هم در کتابش [[عيون الأنباء في طبقات الأطباء|عیون الأنباء]] که از مهم‌ترین فهارس قدیمی است برای [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] رساله‌ای به این عنوان ذکر نکرده است<ref>ر.ک: همان، ص32؛ متن کتاب، ص106</ref>. | ||
موضوع آخرین رساله بخش اول «وحدت و واحد» است. عنوان این رساله در ابتدای رساله نیامده بلکه در ورقه‌ای که مشتمل بر عناوین رساله‌های خطی است آمده است. در ابتدای این رساله به‌ضرورت فحص از واحد و اصناف آن اشاره شده است. منابع قدیمی نیز از ذکر نام این رساله غافل شده‌اند<ref>ر.ک: مقدمه، ص36</ref>. | موضوع آخرین رساله بخش اول «وحدت و واحد» است. عنوان این رساله در ابتدای رساله نیامده بلکه در ورقه‌ای که مشتمل بر عناوین رساله‌های خطی است آمده است. در ابتدای این رساله به‌ضرورت فحص از واحد و اصناف آن اشاره شده است. منابع قدیمی نیز از ذکر نام این رساله غافل شده‌اند<ref>ر.ک: مقدمه، ص36</ref>. | ||
| خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
در اولین رساله از بخش دوم ارتباط عقل با قوه تخیل تبیین شده است. نویسنده در این رابطه چنین می‌نویسد: با دقت به ارتباط عجیبی که بین عقل و قوه تخیل است بنگر. به‌یقین خواهی دید که عقل از قوه تخیل معلومات را دریافت می‌کند که معقولات است. عقل به قوه تخیل معلومات دیگری را عطا می‌کند که آن معلومات را در آن بسط می‌دهد یا معلوماتی است که عقل آن را استنباط می‌کند و آن را در قوه تخیل بسط می‌دهد. وی رؤیای صادقه و وحی را از جمله مواردی نمی‌داند که در قوه تخیل حاصل شود. این از مواردی است که توسط ملائکه در رؤیا یا غیر آن بر بندگان هدایت یافته و خالصش افاضه می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص155-154</ref>. | در اولین رساله از بخش دوم ارتباط عقل با قوه تخیل تبیین شده است. نویسنده در این رابطه چنین می‌نویسد: با دقت به ارتباط عجیبی که بین عقل و قوه تخیل است بنگر. به‌یقین خواهی دید که عقل از قوه تخیل معلومات را دریافت می‌کند که معقولات است. عقل به قوه تخیل معلومات دیگری را عطا می‌کند که آن معلومات را در آن بسط می‌دهد یا معلوماتی است که عقل آن را استنباط می‌کند و آن را در قوه تخیل بسط می‌دهد. وی رؤیای صادقه و وحی را از جمله مواردی نمی‌داند که در قوه تخیل حاصل شود. این از مواردی است که توسط ملائکه در رؤیا یا غیر آن بر بندگان هدایت یافته و خالصش افاضه می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص155-154</ref>. | ||
در رساله پنجم از بخش دوم از فطرت فائقه و استعداد ویژه سخن رفته است. این مفهوم در بین فلاسفه مشایی غریب نیست و ابن باجه هم آن را به‌ویژه در نوشته‌های متأخرش و در «رسالة الوداع» به کار برده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص56</ref>. | در رساله پنجم از بخش دوم از فطرت فائقه و استعداد ویژه سخن رفته است. این مفهوم در بین فلاسفه مشایی غریب نیست و [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] هم آن را به‌ویژه در نوشته‌های متأخرش و در «رسالة الوداع» به کار برده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص56</ref>. | ||
در رساله ششم این بخش مسئله فیض و بارش علم الهی بر موجودات و مخلوقات مطرح شده است. قبول این علم الهی به‌حسب مرتبه هر یک در کمال وجودی اوست. این فیض به‌واسطه ملائکه یا انسان دارای عقل اعلی کامل می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | در رساله ششم این بخش مسئله فیض و بارش علم الهی بر موجودات و مخلوقات مطرح شده است. قبول این علم الهی به‌حسب مرتبه هر یک در کمال وجودی اوست. این فیض به‌واسطه ملائکه یا انسان دارای عقل اعلی کامل می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | ||
در نهمین رساله موضوع واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود تبیین شده است. در فقرات اول رساله این دو مفهوم تعریف شده که حاوی مطلبی جدیدی نسبت به تقریر فارابی و ابن سینا نیست؛ بلکه مجرد نقل یا تلخیص مطالبی است که در | در نهمین رساله موضوع واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود تبیین شده است. در فقرات اول رساله این دو مفهوم تعریف شده که حاوی مطلبی جدیدی نسبت به تقریر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] نیست؛ بلکه مجرد نقل یا تلخیص مطالبی است که در «[[عيون المسائل|عیون المسائل]]» [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] آمده است<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>. | ||
در آخرین رساله کتاب به موضوع سعادت پرداخته شده است. نویسنده، این کلام منسوب به ابونصر که «حیات و بقایی پس از مرگ و مفارقت از دنیا وجود ندارد و سعادتی جز سعادت دنیوی و وجودی جز وجود محسوس نیست و وجود دیگری غیر از وجود محسوس خرافات است» را باطل و دروغ دانسته است. او آنچه انسان را از سایر حیوانات متمایز کرده را عقل می‌داند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص198-197</ref>. | در آخرین رساله کتاب به موضوع سعادت پرداخته شده است. نویسنده، این کلام منسوب به ابونصر که «حیات و بقایی پس از مرگ و مفارقت از دنیا وجود ندارد و سعادتی جز سعادت دنیوی و وجودی جز وجود محسوس نیست و وجود دیگری غیر از وجود محسوس خرافات است» را باطل و دروغ دانسته است. او آنچه انسان را از سایر حیوانات متمایز کرده را عقل می‌داند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص198-197</ref>. | ||
| خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||