۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ها ' به 'ها ') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
قاضی در نخستین مقدمه خود، بحث را با نسب میر مخدوم آغاز کرده و دراینباره مینویسد، وی از فرزندان دختر میر سید شریف جرجانی ادیب مشهور است. قاضی در اثبات تشیع میر سید شریف میکوشد و میگوید که وی بنا بهتصریح خودش جرجانی است و در خطبه شرحش بر«مفتاح» سفرش را به بلاء ماوراءالنهر «بلاء و ابتلاء» وصف میکند. قاضی مینویسد، مردمان بلاد ماوراءالنهر از زمان فتح تا زمان ما، بهطور خاص اهل سنت و جماعتاند؛ چنانکه اهل جرجان و استرآباد از زمان شیوع اسلام در آنها بر مذهب امامیه بودهاند<ref>[[جعفریان، رسول|رسول جعفریان]]، پایگاه کتابخانه تصصی تاریخ اسلام و ایرانیان</ref> | قاضی در نخستین مقدمه خود، بحث را با نسب میر مخدوم آغاز کرده و دراینباره مینویسد، وی از فرزندان دختر میر سید شریف جرجانی ادیب مشهور است. قاضی در اثبات تشیع میر سید شریف میکوشد و میگوید که وی بنا بهتصریح خودش جرجانی است و در خطبه شرحش بر«مفتاح» سفرش را به بلاء ماوراءالنهر «بلاء و ابتلاء» وصف میکند. قاضی مینویسد، مردمان بلاد ماوراءالنهر از زمان فتح تا زمان ما، بهطور خاص اهل سنت و جماعتاند؛ چنانکه اهل جرجان و استرآباد از زمان شیوع اسلام در آنها بر مذهب امامیه بودهاند<ref>[[جعفریان، رسول|رسول جعفریان]]، پایگاه کتابخانه تصصی تاریخ اسلام و ایرانیان</ref> | ||
در مقدمه دوم از تحقیق معنای ایمان و خلود برخی در آتش و غیریت ایمان و اسلام و ... صحبت میشود و به اشکالات صاحب نواقض پاسخ داده میشود<ref>ر.ک: متن کتاب، 77-96</ref> | در مقدمه دوم از تحقیق معنای ایمان و خلود برخی در آتش و غیریت ایمان و اسلام و... صحبت میشود و به اشکالات صاحب نواقض پاسخ داده میشود<ref>ر.ک: متن کتاب، 77-96</ref> | ||
نویسنده در مقدمه سوم، درباره اثبات فرقه ناجیه از مسلمانان تحقیق میکند و تنها فرقه ناجیه را امامیه میداند. او در پی تکذیب قولی است که تبعیت از صحابه را شرط دخول در فرقه ناجیه میدانند<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص99-124</ref> | نویسنده در مقدمه سوم، درباره اثبات فرقه ناجیه از مسلمانان تحقیق میکند و تنها فرقه ناجیه را امامیه میداند. او در پی تکذیب قولی است که تبعیت از صحابه را شرط دخول در فرقه ناجیه میدانند<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص99-124</ref> | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
صاحب نواقض، در ضمن بحث، حملاتی به شاه اسماعیل دارد و اینکه او شرابخوار بوده است. قاضی این اتهام را کذب و بهتان میداند. بهخصوص در آغاز کار تا سلطنت که باید عادل و متقی شناخته شود. وی تأیید میکند که در اواخر عمر به این مسائل متهم شد که نهایت گناه کرده و توبه از هر گنهکاری پذیرفتنی است. وی همچنین نسبتهای زنا و لواط را هم به وی تکذیب میکند. قاضی تأیید میکند که اگر همچنین میکرده، فاسق بوده است. قاضی از این سخن میرمخدوم که گفته است شاه اسماعیل، خونریز بوده و اشارهاش به کشتن سنیان است، چنین پاسخ میدهد که فرضاً که چنین بوده باشد؛ اما نخستین بار طلحه و زبیر و عایشه بودند که بغی بر [[امام على(ع)]] کردند و خونریزی کردند<ref>ر.ک: همان</ref> | صاحب نواقض، در ضمن بحث، حملاتی به شاه اسماعیل دارد و اینکه او شرابخوار بوده است. قاضی این اتهام را کذب و بهتان میداند. بهخصوص در آغاز کار تا سلطنت که باید عادل و متقی شناخته شود. وی تأیید میکند که در اواخر عمر به این مسائل متهم شد که نهایت گناه کرده و توبه از هر گنهکاری پذیرفتنی است. وی همچنین نسبتهای زنا و لواط را هم به وی تکذیب میکند. قاضی تأیید میکند که اگر همچنین میکرده، فاسق بوده است. قاضی از این سخن میرمخدوم که گفته است شاه اسماعیل، خونریز بوده و اشارهاش به کشتن سنیان است، چنین پاسخ میدهد که فرضاً که چنین بوده باشد؛ اما نخستین بار طلحه و زبیر و عایشه بودند که بغی بر [[امام على(ع)]] کردند و خونریزی کردند<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
جند چهارم درباره تناقضات موجود در نسبتها و اتهاماتی است که وی متوجه برخی از عقاید خاص امامیه کرده است. میرمخدوم در مقدمه این مبحث، اظهار میدارد که وی بیش از هر کس ـ از کسانی که آنوقت در عثمانی بودهاند ـ به متون و عادات و آداب رافضه آگاهی دارد و مطالبی را بیان میکند که برای دیگران قابلدسترسی نیست، وی بهطور ضمنی اظهار میدارد که برخی ازآنچه در کتب کلامی سنیان درگذشته به روافض نسبت میدادند درواقع مربوط به اثناعشریه که امروزه مصداق رفض هستند صادق نیست. به همین دلیل، اینان، به آن اتهامات به دیده تمسخر مینگرند. وی حتی برای نمونه از انتقادهایی یاد میکند که حسن شیروانی در کتاب «الاحکام الدینیه فی تکفیر قزلباش» بیان کرده و گفته است که اینان به حلول خدا در وجود شاه اسماعیل و نیز به تناسخ و استحلال خمر و ... اعتقاد دارند درحالیکه اینها حقیقت ندارد و دروغ است و علمای عصر ما از بابت آنها خجلتزدهاند. میرمخدوم اظهار میدارد که در این کتاب، بر آن است تا مطالب جدیتری را در نقد شیعه بگوید. وی تأکید میکند که برخی از این انتقادها، مطالبی است که در کتابهای شیعه آمده اما بخشی هم میانشان شایع است، گرچه در کتابی از کتب آنان یافت نمیشود. قسم اول را هفوات مخبثه و قسم دوم را عادات خبیثه مینامد<ref>همان</ref> | جند چهارم درباره تناقضات موجود در نسبتها و اتهاماتی است که وی متوجه برخی از عقاید خاص امامیه کرده است. میرمخدوم در مقدمه این مبحث، اظهار میدارد که وی بیش از هر کس ـ از کسانی که آنوقت در عثمانی بودهاند ـ به متون و عادات و آداب رافضه آگاهی دارد و مطالبی را بیان میکند که برای دیگران قابلدسترسی نیست، وی بهطور ضمنی اظهار میدارد که برخی ازآنچه در کتب کلامی سنیان درگذشته به روافض نسبت میدادند درواقع مربوط به اثناعشریه که امروزه مصداق رفض هستند صادق نیست. به همین دلیل، اینان، به آن اتهامات به دیده تمسخر مینگرند. وی حتی برای نمونه از انتقادهایی یاد میکند که حسن شیروانی در کتاب «الاحکام الدینیه فی تکفیر قزلباش» بیان کرده و گفته است که اینان به حلول خدا در وجود شاه اسماعیل و نیز به تناسخ و استحلال خمر و... اعتقاد دارند درحالیکه اینها حقیقت ندارد و دروغ است و علمای عصر ما از بابت آنها خجلتزدهاند. میرمخدوم اظهار میدارد که در این کتاب، بر آن است تا مطالب جدیتری را در نقد شیعه بگوید. وی تأکید میکند که برخی از این انتقادها، مطالبی است که در کتابهای شیعه آمده اما بخشی هم میانشان شایع است، گرچه در کتابی از کتب آنان یافت نمیشود. قسم اول را هفوات مخبثه و قسم دوم را عادات خبیثه مینامد<ref>همان</ref> | ||
جند پنجم درباره نسبتهایی است که میرمخدوم آنها را عادات زشت شیعیان میداند. | جند پنجم درباره نسبتهایی است که میرمخدوم آنها را عادات زشت شیعیان میداند. |
ویرایش