۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
وى، به معناى ظاهرى آيات توجه داشته و گاه، به آنها تصريح كرده (براى نمونه: ج 1، ص 444)، ولى گاه، برخلاف انتظار خواننده، وجهى از معنا را برگزيده است كه موجه نيست (براى نمونه: ج 2، ص 353). | وى، به معناى ظاهرى آيات توجه داشته و گاه، به آنها تصريح كرده (براى نمونه: ج 1، ص 444)، ولى گاه، برخلاف انتظار خواننده، وجهى از معنا را برگزيده است كه موجه نيست (براى نمونه: ج 2، ص 353). | ||
او كوشيده است كه اصطلاحات قرآن و سنت را با اصطلاحات فلسفى و عرفانى تطبيق دهد؛ براى نمونه، جبرائيل را عقل فعال و ميكائيل را روح فلك ششم و اسرافيل را روح فلك چهارم و عزرائيل را روح فلك هفتم دانسته است ...<ref>ج 1، ص 72 - 73</ref>همچنين در جاى جاى تفسير خود، از احاديث و روايات بهره برده است. | او كوشيده است كه اصطلاحات قرآن و سنت را با اصطلاحات فلسفى و عرفانى تطبيق دهد؛ براى نمونه، جبرائيل را عقل فعال و ميكائيل را روح فلك ششم و اسرافيل را روح فلك چهارم و عزرائيل را روح فلك هفتم دانسته است...<ref>ج 1، ص 72 - 73</ref>همچنين در جاى جاى تفسير خود، از احاديث و روايات بهره برده است. | ||
هرچند، روش اصلى اين تفسير، توجه به معانى باطنى آيات با عنايت به اصول عرفان نظرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است و از اين جهت آن را از جمله تفاسير باطنى و جداى از تفسير صوفيه دانستهاند ...<ref>رشيد رضا، ج 1، مقدمه، ص 18</ref>، ولى نمونههايى از تفسير اشارى نيز در آن ديده مىشود (براى نمونه: ذيل آيه 26 سوره بقره و آيه 95 سوره انعام؛ ذهبى، ج 2، ص 441 - 442). | هرچند، روش اصلى اين تفسير، توجه به معانى باطنى آيات با عنايت به اصول عرفان نظرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است و از اين جهت آن را از جمله تفاسير باطنى و جداى از تفسير صوفيه دانستهاند...<ref>رشيد رضا، ج 1، مقدمه، ص 18</ref>، ولى نمونههايى از تفسير اشارى نيز در آن ديده مىشود (براى نمونه: ذيل آيه 26 سوره بقره و آيه 95 سوره انعام؛ ذهبى، ج 2، ص 441 - 442). | ||
در اين اثر، مكررا مصطلحات عرفان نظرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به كار رفته و تفسير بر مبناى آن مصطلحات و مفاهيم قرار داده شده است؛ از جمله اصطلاح «وحدت وجود و موجود». | در اين اثر، مكررا مصطلحات عرفان نظرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به كار رفته و تفسير بر مبناى آن مصطلحات و مفاهيم قرار داده شده است؛ از جمله اصطلاح «وحدت وجود و موجود». | ||
مؤلف، از مراتب سهگانه توحيد (توحيد افعال و توحيد صفات و توحيد ذات)، سخن به ميان آورده (براى نمونه: ج 1، ص 9) و متناظر با اين مراتب، از جنات ثلاث ياد كرده است؛ يعنى از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات و گاه با تعابير ديگرى نظير جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح، سخن گفته است ...<ref>ج 2، ص 21 و 656</ref> | مؤلف، از مراتب سهگانه توحيد (توحيد افعال و توحيد صفات و توحيد ذات)، سخن به ميان آورده (براى نمونه: ج 1، ص 9) و متناظر با اين مراتب، از جنات ثلاث ياد كرده است؛ يعنى از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات و گاه با تعابير ديگرى نظير جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح، سخن گفته است...<ref>ج 2، ص 21 و 656</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
با دلايل متعدد مىتوان نشان داد كه اين تفسير اثر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيست و نوشته عبدالرزاق كاشانى است و همان است كه با عنوان «تأويلات» در زمره آثار او ذكر شده است؛ از جمله اين دلايل است: | با دلايل متعدد مىتوان نشان داد كه اين تفسير اثر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيست و نوشته عبدالرزاق كاشانى است و همان است كه با عنوان «تأويلات» در زمره آثار او ذكر شده است؛ از جمله اين دلايل است: | ||
#در كليه نسخههاى خطى اين تفسير، آن را از عبدالرزاق كاشانى دانستهاند ...<ref>ذهبى، ج 2، ص 437</ref>؛ | #در كليه نسخههاى خطى اين تفسير، آن را از عبدالرزاق كاشانى دانستهاند...<ref>ذهبى، ج 2، ص 437</ref>؛ | ||
#نويسنده اين تفسير، يكى از مشايخ خود را نورالدين عبدالصمد معرفى كرده ...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص 228</ref>، در صورتى كه نام مشايخ [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بهدقت احصا گرديده و در ميان آنها نامى از چنين شخصى نيامده است ...<ref>جهانگيرى، ص 98 - 106</ref>، ولى در شرح حال [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|كمالالدين عبدالرزاق كاشانى]] آمده كه وى مريد شيخ نورالدين عبدالصمد نطنزى بوده است ...<ref>جامى، ص 480 - 482</ref>؛ | #نويسنده اين تفسير، يكى از مشايخ خود را نورالدين عبدالصمد معرفى كرده...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص 228</ref>، در صورتى كه نام مشايخ [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بهدقت احصا گرديده و در ميان آنها نامى از چنين شخصى نيامده است...<ref>جهانگيرى، ص 98 - 106</ref>، ولى در شرح حال [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|كمالالدين عبدالرزاق كاشانى]] آمده كه وى مريد شيخ نورالدين عبدالصمد نطنزى بوده است...<ref>جامى، ص 480 - 482</ref>؛ | ||
#در اين تفسير، ذيل آيه 40 سوره نمل ...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص 206</ref>، جملهاى از «ابن اعرابى رحمه الله» نقل شده كه براى مشخص شدن اينكه اين ابن اعرابى، همان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است يا خير، مقايسه آن جمله با عبارتى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در فصوص، روشنگر است ...<ref>قيصرى، ج 2، ص 227 - 229</ref>؛ | #در اين تفسير، ذيل آيه 40 سوره نمل...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص 206</ref>، جملهاى از «ابن اعرابى رحمه الله» نقل شده كه براى مشخص شدن اينكه اين ابن اعرابى، همان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است يا خير، مقايسه آن جمله با عبارتى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در فصوص، روشنگر است...<ref>قيصرى، ج 2، ص 227 - 229</ref>؛ | ||
#مقايسه تطبيقى اين اثر با آراى تفسيرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در آثارش، از جمله فصوص، مىتواند مؤيد اين باشد كه نويسنده اين كتاب، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيست؛ در فصوص، به 237 آيه استناد شده كه مىتوان آنها را در تفسير منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بازجست و آنها را با يكديگر مقايسه كرد؛ در 103 مورد، آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسير آمده كاملا متفاوت است، از جمله [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، درباره فرعون و توبه او نظر منحصربهفردى داشته ...<ref>قيصرى، ج 2، ص 415 - 416 و 439 - 440</ref>كه در اين تفسير نيامده و به جاى آن، تفسير متداول آيه ذكر شده است ...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص 764</ref>همچنين [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در تفسير آيه 32 سوره فاطر، نظر خاصى داشته ...<ref>قيصرى، ج 1، ص 307 - 308</ref>كه در اين تفسير نيامده است ...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص 319</ref>[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، در فصوص، اسحاق را فرزندى دانسته كه حضرت ابراهيم براى قربانى برد ...<ref>قيصرى، ج 1، ص 318</ref>، اما در اين تفسير، مطابق نظر مشهور، اسماعيل آمده است ...<ref>ج 2، ص 345</ref>؛ | #مقايسه تطبيقى اين اثر با آراى تفسيرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در آثارش، از جمله فصوص، مىتواند مؤيد اين باشد كه نويسنده اين كتاب، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيست؛ در فصوص، به 237 آيه استناد شده كه مىتوان آنها را در تفسير منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بازجست و آنها را با يكديگر مقايسه كرد؛ در 103 مورد، آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسير آمده كاملا متفاوت است، از جمله [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، درباره فرعون و توبه او نظر منحصربهفردى داشته...<ref>قيصرى، ج 2، ص 415 - 416 و 439 - 440</ref>كه در اين تفسير نيامده و به جاى آن، تفسير متداول آيه ذكر شده است...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص 764</ref>همچنين [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در تفسير آيه 32 سوره فاطر، نظر خاصى داشته...<ref>قيصرى، ج 1، ص 307 - 308</ref>كه در اين تفسير نيامده است...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص 319</ref>[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، در فصوص، اسحاق را فرزندى دانسته كه حضرت ابراهيم براى قربانى برد...<ref>قيصرى، ج 1، ص 318</ref>، اما در اين تفسير، مطابق نظر مشهور، اسماعيل آمده است...<ref>ج 2، ص 345</ref>؛ | ||
#مؤلف، در جاى جاى تفسيرش به احاديثى از ائمه استناد كرده است (بيش از 35 بار از على(ع)؛ براى نمونه: ج 1، ص 17، 53، 97، 153، 334، 436، 696 و ج 2، ص 26، 171، 527، 545، 612، 755. براى احاديث منقول از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]: ج 1، ص 4، 450، 462 و ج 2، ص 491، 758. علاوه بر اينها مؤلف، در نه موضع، رواياتى را از ديگر معصومان بدون ذكر نام آورده است). | #مؤلف، در جاى جاى تفسيرش به احاديثى از ائمه استناد كرده است (بيش از 35 بار از على(ع)؛ براى نمونه: ج 1، ص 17، 53، 97، 153، 334، 436، 696 و ج 2، ص 26، 171، 527، 545، 612، 755. براى احاديث منقول از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]: ج 1، ص 4، 450، 462 و ج 2، ص 491، 758. علاوه بر اينها مؤلف، در نه موضع، رواياتى را از ديگر معصومان بدون ذكر نام آورده است). | ||
وى در مواضع متعدد، به تكريم على(ع) پرداخته ...<ref>ج 1، ص 575، 754 و ج 2، ص 328، 545، 755</ref>و نزول آيات «ولايت» ...<ref>مائده: 55</ref>، '''«اذن واعية»''' ...<ref>حاقه: 12</ref>، '''«النبأ العظيم»''' ...<ref>نبأ: 2</ref>و '''«نجوى»''' ...<ref>مجادله: 12</ref>را در شأن آن حضرت و نزول سوره دهر و آيه «مودت» را در شأن اهل بيت دانسته ...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص 432 - 433</ref>و به ظهور حضرت مهدى(عج) نيز اشاره نموده است (براى نمونه: ج 1، ص 14، 79، 460، 653، 748 و ج 2، ص 450، 560، 642 - 663). | وى در مواضع متعدد، به تكريم على(ع) پرداخته...<ref>ج 1، ص 575، 754 و ج 2، ص 328، 545، 755</ref>و نزول آيات «ولايت»...<ref>مائده: 55</ref>، '''«اذن واعية»'''...<ref>حاقه: 12</ref>، '''«النبأ العظيم»'''...<ref>نبأ: 2</ref>و '''«نجوى»'''...<ref>مجادله: 12</ref>را در شأن آن حضرت و نزول سوره دهر و آيه «مودت» را در شأن اهل بيت دانسته...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص 432 - 433</ref>و به ظهور حضرت مهدى(عج) نيز اشاره نموده است (براى نمونه: ج 1، ص 14، 79، 460، 653، 748 و ج 2، ص 450، 560، 642 - 663). | ||
با توجه به اين مطالب، مؤلف برخلاف [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، اعتقادات شيعى داشته است؛ بنابراين، جاى ترديد نيست كه اين اثر، نه از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، بلكه از شاگرد مكتب او، عبدالرزاق كاشانى است. | با توجه به اين مطالب، مؤلف برخلاف [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، اعتقادات شيعى داشته است؛ بنابراين، جاى ترديد نيست كه اين اثر، نه از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، بلكه از شاگرد مكتب او، عبدالرزاق كاشانى است. |
ویرایش