الكون و الفساد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می ' به ' می‌'
جز (جایگزینی متن - ' می ' به ' می‌')
خط ۷۲: خط ۷۲:
[[ارسطو]] تعبیر عناصر را برای شکل‌دهنده اجسام، یک تعبیر مجازی دانسته و نسبت آن را شبیه به حروف برای کلمات دانسته است. فیلسوفان پیش‌سقراطی معتقد بودند که  ماده‌یی که زیرنهاد اجسام محسوس است، امری مادی است و مجموع آن‌ها یعنی آب، خاک، هوا و آتش را به‌عنوان مبادی و عناصر موجودات لحاظ کرده‌اند. [[ارسطو]] معتقد است که باید ماده‌یی را مبدأ و نخستین بدانیم که اولاً، مفارق نباشد و ثانیاً، زیرنهاد اضداد باشد<ref>همان، ص125- 126</ref>.
[[ارسطو]] تعبیر عناصر را برای شکل‌دهنده اجسام، یک تعبیر مجازی دانسته و نسبت آن را شبیه به حروف برای کلمات دانسته است. فیلسوفان پیش‌سقراطی معتقد بودند که  ماده‌یی که زیرنهاد اجسام محسوس است، امری مادی است و مجموع آن‌ها یعنی آب، خاک، هوا و آتش را به‌عنوان مبادی و عناصر موجودات لحاظ کرده‌اند. [[ارسطو]] معتقد است که باید ماده‌یی را مبدأ و نخستین بدانیم که اولاً، مفارق نباشد و ثانیاً، زیرنهاد اضداد باشد<ref>همان، ص125- 126</ref>.


[[ارسطو]] علل اربعه را به عنوان علت کون و فساد میداند و می گوید: تعداد و ماهیت مبادی هر کونی با مبادی «چیزهای نخستین و ابدی» برابر و در جنس با آن‌ها یکسان هستند. از این لحاظ، مبدئی به عنوان صورت در هر کونی وجود دارد و ماده که به عنوان قوه محض و قابل اضداد هست و نیست است چیزی است که در چیزهای قابل کون هم می‌تواند نباشد. این علت مادی معین می‌کند که چیزی در زمانی باشد و در زمانی نباشد، اما ماده به‌تنهایی باعث پیدایش نمی‌شود، چون طبیعت آن، فعل پذیری و حرکت پذیری است، پس نیاز به علت دیگری دارد که در اینجا [[ارسطو]] علت صوری را وارد می‌کند. به‌صورت به عنوان محرک است، اما حرکت ابدی است؛ درنتیجه کون هم به‌صورت مستمر و ابدی خواهد بود؛ زیرا در همه چیزها طبیعت همواره متوجه بهترین است و «بودن» بهتر از «نبودن» است. امام لازمه استمرار حرکت و کون آن است که جسمی باشد و همواره هم متحرک باشد و هم محرک و آن علت نهایی است. ارسطو حرکت خورشید در آسمان قرب و بعد اجسام به آن را علت کون و فساد تلقی می‌کند؛ به این معنا که هرچه اجسام به خورشید به عنوان علت نهایی نزدیک باشند کون حاصل می‌شود و هرچه که دورتر باشند فساد حاصل می‌شود<ref>همان، ص129-130</ref>.
[[ارسطو]] علل اربعه را به عنوان علت کون و فساد میداند و می‌گوید: تعداد و ماهیت مبادی هر کونی با مبادی «چیزهای نخستین و ابدی» برابر و در جنس با آن‌ها یکسان هستند. از این لحاظ، مبدئی به عنوان صورت در هر کونی وجود دارد و ماده که به عنوان قوه محض و قابل اضداد هست و نیست است چیزی است که در چیزهای قابل کون هم می‌تواند نباشد. این علت مادی معین می‌کند که چیزی در زمانی باشد و در زمانی نباشد، اما ماده به‌تنهایی باعث پیدایش نمی‌شود، چون طبیعت آن، فعل پذیری و حرکت پذیری است، پس نیاز به علت دیگری دارد که در اینجا [[ارسطو]] علت صوری را وارد می‌کند. به‌صورت به عنوان محرک است، اما حرکت ابدی است؛ درنتیجه کون هم به‌صورت مستمر و ابدی خواهد بود؛ زیرا در همه چیزها طبیعت همواره متوجه بهترین است و «بودن» بهتر از «نبودن» است. امام لازمه استمرار حرکت و کون آن است که جسمی باشد و همواره هم متحرک باشد و هم محرک و آن علت نهایی است. ارسطو حرکت خورشید در آسمان قرب و بعد اجسام به آن را علت کون و فساد تلقی می‌کند؛ به این معنا که هرچه اجسام به خورشید به عنوان علت نهایی نزدیک باشند کون حاصل می‌شود و هرچه که دورتر باشند فساد حاصل می‌شود<ref>همان، ص129-130</ref>.


[[ارسطو]] در رساله کون و فساد از ضرورت کون و فساد در طبیعت سخن گفته و لازمه دوام و بقا طبیعت را در کون و فساد دانسته است. همه‌چیز هرچه قدر که به مبدأ کمال خویش نزدیک‌تر باشند از نظر ارسطو کامل‌ترند و درنتیجه، دوام بیشتری دارند<ref>همان، ص134</ref>.
[[ارسطو]] در رساله کون و فساد از ضرورت کون و فساد در طبیعت سخن گفته و لازمه دوام و بقا طبیعت را در کون و فساد دانسته است. همه‌چیز هرچه قدر که به مبدأ کمال خویش نزدیک‌تر باشند از نظر ارسطو کامل‌ترند و درنتیجه، دوام بیشتری دارند<ref>همان، ص134</ref>.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش